Friday, Jul 24, 2020

صفحه نخست » قاتل دختر ۱۶ ساله‌ام آزاد است و ما را تهدید می‌کند

wire24-2.jpgایران وایر - مریم دهکردی

«دختر دسته گل من را که ۱۶ سال برایش زحمت کشیدم و خون دل خوردم تا بزرگ شد، جلوی چشمانم از پنجره پرت کرد پایین و جنازه‌اش را گذاشت روی دستم. حالا هم با وثیقه آزاد شده است و راست راست راه می‌رود. پسرم را نیز تهدید می‌کند که نوبتی هم باشد، نوبت تو است! من از جان خودم و بچه‌هایم می‌ترسم. شما به من بگویید در کدام کشور دنیا وقتی قتلی رخ می‌دهد و همه شواهد ارتکاب به قتل را اثبات می‌کنند، دو هفته بعد متهم به قتل با وثیقه آزاد می‌شود؟»

این بخشی از درد و دل‌ مادر «فاطمه قضاتی» است؛ دختر ۱۶ ساله‌ای که روز دوم خرداد ۱۳۹۹ به دست «مجتبی نامدار»، عموی ناتنی خود پس از یک مشاجره لفظی ابتدا مورد ضرب و شتم قرار گرفت و وقتی حاضر نشد در برابر فحاشی‌های او سکوت کند، مقابل چشمان اعضای خانواده و یکی از دوستان مادرش از پنجره طبقه یازدهم آپارتمان‌شان در «شهرک آسمان» پرند به پایین پرت شد و جان داد.

23.jpgبه گفته «بریحا رحمانی»، مادر فاطمه، مجتبی برادر همسر او، یکی از افراد شرور و شناخته شده در منطقه «شهریار» در تهران است: «من از همسر اولم جدا شدم و بچه‌ها را به دندان کشیدم. همسر فعلی‌ من آدم بی حاشیه‌ای بود. به خاطر همین خلاف‌کاری‌های خانواده‌اش، بعد از ازدواج با من اصلا دورشان را خط کشید. برای بچه‌های من پدری کرده است این مرد. مجتبی با نقشه و دسیسه وارد زندگی ما شد. همسرم را درگیر یک کاری کرد که ته آن ۲۰۰ میلیون تومان بدهی برای ما داشت و شوهرم را به زندان انداخت. خودش هم جور به جور پرونده دارد که ما نمی‌دانیم چه طور در آن‌ها یا تبرئه می‌شود یا با وثیقه بیرون می‌آید. اصلا رفتن و آمدنش به زندان مثل این است که می‌رود کارت می‌زند، بر می‌گردد. همه از او می‌ترسند. جلوی چشمان خودمان بعد از کشتن بچه‌ام تهدیدهایش را شروع کرد و آخرش هم گفت فاطمه خودکشی کرده است.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

«موسی برزین خلیفه‌لو»، حقوق‌دان و مشاور حقوقی «ایران‌وایر» این پرونده را شامل نقاط مبهم زیادی می‌داند و می‌گوید: «این که خانواده مقتول می‌گویند متهم به قتل چندین پرونده کیفری دارد ولی برای همه آن‌ها با وثیقه آزاد شده، کمی دور از ذهن است. چون جزییات پرونده‌ها روشن نیستند. ممکن است او در برخی تبرئه و در برخی وثیقه برایش تعیین شده و برای برخی از آن‌ها هم مجازاتش را سپری کرده باشد اما این که برای این پرونده قتل بعد از دو هفته با وثیقه آزاد شده است، جای سوال دارد.»

بریحا رحمانی می‌گوید علی‌رغم این که پدر و ناپدری فاطمه و خودش در ماجرای قتل دخترش از مجتبی نامدار شکایت کرده‌اند، متهم به قتل با قرار وثیقه آزاد شده است.
می‌گوید از ترس تهدیدهای مجتبی نامدار جرات در خانه ماندن ندارد: «هر جا می‌روم، بچه‌ها را همراهم می‌برم. پسرم باتری‌سازی ماشین کار می‌کرد، از ترس تهدیدهای مجتبی نمی‌گذارم برود. چند بار تا حالا گفته است دخترت را کشتم، دیه‌اش را می‌دهم و دو بچه‌ام را هم تهدید کرده است. من واقعا وحشت دارم از این که یک جا بمانم.»

فاطمه قضایی همراه مادر، خواهر و برادرش در یک مجتمع آپارتمانی در شهرک آسمان پرند زندگی می‌کردند. شب دوم خرداد ۱۳۹۹، دوست مادر فاطمه همراه با دخترش منزل آن‌ها میهمان بوده‌اند و آن گونه که مادرش روایت می‌کند، عموی ناتنی فاطمه همراه با دوست دخترش به خانه آن‌ها می‌روند: «این برادر شوهرم چند وقت پیش زنگ زد و گفت همسرم را در زندان دیده است و قصد کمک به ما را دارد. آن شب هم همراه دوست دخترش آمده بود تا درباره همین ماجرا صحبت کنیم. فاطمه ۲۰ روزی رفته بود تبریز پیش پدرش و تازه برگشته بود خانه. خستگی سفر توی صورتش بود. وقتی آمد، با همه احوال‌پرسی کرد. داشت با دوست دختر عموی ناتنی خود احوال‌پرسی می‌کرد و دست می‌داد که مجتبی به او گفت چرا شبیه میمون شده‌ای. فاطمه هم جوابش را داد.»

جدال لفظی فاطمه و مجتبی از همین جا شروع می‌شود. خانم رحمانی می‌گوید دخترش را به خانه یکی از همسایه‌ها می‌فرستد اما کسی خانه نبوده است و فاطمه باز می‌گردد. مجتبی با دیدن او با نهایت خشم به وی حمله می‌کند و سر فاطمه را به دیوار می‌کوبد: «تا جایی که انرژی در بدنش بود، جگر گوشه‌ام را زیر مشت و لگد گرفت. برگه پزشکی قانونی هم موجود است که ضرب و شتم فاطمه توسط مجتبی را تایید می‌کند. او سر فاطمه را به دیوار کوبید که جای فرو رفتگی‌ آن هنوز روی دیوار است. من تقلا می‌کردم بچه را جدا کنم و داشتم از حال می‌رفتم. با بدبختی مجتبی را راضی کردم برود و او همراه دوست دخترش از خانه ما رفت.»

این اما پایان ماجرا نبود. فاطمه با هیجان و خشم ناشی از نوجوانی، پیامکی برای عموی ناتنی‌ خود ارسال می‌کند حاوی لعن و نفرین. این پیامک باعث می‌شود مجتبی برگردد و بعد از ضرب و شتم مادر فاطمه و فحاشی به اهالی منزل، به فاطمه حمله کرده و از طبقه یازدهم او را به پایین پرت کند.

مادر فاطمه که بسیار متاثر است، می‌گوید: «دخترم حتی فرصت نکرد جیغ بزند. جز من و دختر دوستم که توی اتاق بودیم، بقیه تا به اتاق برسند، فاطمه پرت شده بود. حالا مجتبی با نفوذ و ترسی که همه حتی کلانتری شهریار از او دارند، روند رسیدگی به پرونده را تغییر داده است و جوری وانمود می‌کند که قتل رخ نداده و فاطمه خودش را به پایین پرت کرده است.»

به گفته مادر و دایی فاطمه، مجتبی نامدار پیش از رسیدن اورژانس به محل جرم، در مقابل همه همسایه‌ها به قتل او اعتراف اما بعد از تایید مرگ توسط اورژانس، اظهاراتش را تکذیب کرده و گفته است که شاهد ندارید: «جلوی میهمان‌های ما و همه همسایه‌ها گفت آره من کشتم، ۲۰۰ میلیون دیه‌اش را هم می‌دهم. اما بعد در خانه و آگاهی دختر دوستم را که همراه من صحنه را دیده بود، تهدید کرد و ماجرا را خودکشی جلوه داد. الان هم بعد از گذشت نزدیک به دو ماه، دو هفته است که آزاد شده. جواب پزشکی قانونی نیامده و هیچ کسی هم نیامده بپرسد چه اتفاقی افتاده است. نه بازسازی صحنه قتلی، نه هیچی. فقط یک داغ به دل من مانده و ترس به جان خانواده‌ام افتاده است.»

به گفته موسی برزین خلیفه‌لو، مطابق قانون ۳۲ «آیین دادرسی کیفری»، در پرونده‌‌های قتل عمد حتی اگر اولیا دم رضایت به آزادی متهم بدهند، چنان‌چه بیم فرار یا مخفی شدن متهم و یا احتمال تبانی با متهمان دیگر و یا شهود و مطلعان در بین باشد، بازپرس می‌تواند علی‌رغم وجود رضایت بی‌قید وشرط اولیای دم، نسبت به صدور قرار بازداشت موقت اقدام کند: «ظواهر امر نشان می‌دهند در این فقره اولیای دم موفق نشده‌اند وقوع قتل توسط فرد مورد نظر را اثبات کنند و فرضیه دوم، یعنی خودکشی از سوی ضابطین قضایی پذیرفته شده است. یا این که اولیای دم رضایت داده‌اند تا زمان برگزاری دادگاه متهم خارج از دادگاه باشد. اگر مورد دوم اتفاق نیفتاده باشد، بیم تبانی متهم با مطلعین که از سوی خانواده مطرح شده، چندان دور از ذهن نیست.»

خانواده فاطمه قضایی می‌گویند همه مدارک و شواهدی که می‌توانند ارتکاب به قتل را از سوی مجتبی نامدار اثبات کنند، در پرونده موجود است: «درست است که مدام دارد ما و شاهدمان را تهدید می‌کند اما شاهد در دادگاه حاضر خواهد شد. گواهی پزشکی قانونی که تایید می‌کند فاطمه دست و دنده‌هایش بر اثر ضرب و شتم شکسته بود، موجود است. فیلم دوربین‌های مداربسته که ورود توام با خشم متهم به خانه ما را نشان می‌دهد، وجود دارد این جا فقط می‌ماند حمایت قانون از قربانی که ما آن را نداریم. ما از قوه قضاییه فقط می‌خواهیم داد دخترمان را بگیرد.»

موسی برزین خلیفه‌لو تایید می‌کند در مواردی مشابه این پرونده که فردی با سوابق کیفری متعدد وجود دارد و در منطقه هم شناخته شده است، رعب و وحشتی که ایجاد می‌کند می‌تواند منجر به ایجاد هراس در میان شهود شود: «متاسفانه ضعف قانون، ناآگاهی ماموران و کادر آگاهی و هم‌چنین ترسی که شهروندان از افراد خلاف کار و سابقه‌دار دارند، دست به دست هم می‌دهند و در پرونده‌های این‌چنینی، منجر به کارشکنی‌هایی می‌شوند. یکی از مواردی که دچار اشکال است، همین حضور کلانتری برای بررسی است. معمولا بازپرس در مرحله اول همراه ماموران کلانتری نیست و در این مرحله اگر با همراهی ماموران کلانتری یا همراهان متهم چیزی در صحنه قتل دست‌کاری شود، در روند بررسی پرونده ایجاد اختلال می‌کند. به نظر می‌رسد با توجه به گفته‌های نزدیکان مقتول و مشاهداتشان از روابط متهم با ماموران کلانتری، موفق شده باشد نظر مساعد برخی از آن‌ها را برای نجات خودش از این ماجرا جلب کند. در هر حال، توصیه من به خانواده مقتول این است که حتما از یک وکیل برای تکمیل پرونده و رسیدگی حقوقی به خواسته خود کمک بگیرند.»

به گفته این حقوق‌دان، این که مادر و نزدیکان فاطمه می‌گویند متهم به قتل در پلیس آگاهی و دادگاه بارها آن‌ها را تهدید و به قتل هم اعتراف کرده است، باعث نمی‌شود فرض قتل از سوی قانون محرز شود: «اقرار به قتل در بازپرسی با اقرار به قتل در صحنه جرم دو مساله مجزا هستند. با توجه به شرح موجود از پرونده مورد نظر و با توضیحی که درباره متهم داده شده است، او در لحظه ارتکاب جرم با اعلام این که "کشتم دیه‌اش را می‌دهم"، اگر چه دارد به قتل اعتراف می‌کند اما این تنها در اصطلاح حقوقی، یک "اماره" است که با اقرار فرق دارد. این اظهارات اگر انکار شوند، بازپرس نمی‌تواند کاری بکند. مهم این است که در مراحل بازپرسی، فرد ارتکاب به قتل را بپذیرد.»
در مبانی حقوق، اماره به معنای اوضاع و احوالی است که می‌توان به کمک آن‌ها پی به امری برد ولی قوت و توان اثباتی دلیل را ندارند.

بریحا رحمانی با اندوه می‌گوید: «با مردن فاطمه، چراغ خانه من خاموش شده است. این دختر نور زندگی‌ام بود. همه‌اش به فکر آینده بود. می‌گفت می‌خواهم وکیل بشوم و سالی دو سه تا زندانی مثل بابا را آزاد کنم. چرا باید خودکشی کند؟ من بیماری سرطان داشتم و تازه خوب شده‌ام. بچه‌ام را کشته‌اند و حالا با تهدید و فشار و باندبازی دارند قتل را خودکشی جلوه می‌دهند.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy