محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق رژیم، نامهای تحسین آمیز به شیخ محمد، رهبر عربستان نوشته، از او تقاضای همکاری کرده، و او را "مرد صلح" خطاب کرده است. همانطور که یک ابله دیگری در اوج کشتارِ مردم بیگناه لبنان بوسیلهی آریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل (قصاب لبنان) را، "مرد صلح" خطاب کرد.
نامهی احمدی نژاد، تعجب آور نیست!؟ او دچار یک بیماری روانی است که بخش قابل توجهی از آپوزیسیونِ مان گرفتارش میباشند: "جنون مطرح بودن"! این نوع اشخاص، پیوسته دنبال موضوعات بحث برانگیز و جدال و ستیز هستند تا با ایجاد هیاهو و بحث و گفتگو، مطرح شوند. برای روشن کردن موضوع، مروری به پروندهی احمدی نژاد طی دوران رئیس جمهوریاش میتواند روشنگر باشد.
- با ادعای احمدی نژاد راجع به هالهی نور هنگام سخنرانی در سازمان ملل، شروع میکنیم.
احمدی نژاد میگوید: " یکی از اعضای هیأت ایرانی پس از سخنرانی، یکباره به من گفت که هالهای از نور را دیدم که تو را احاطه کرده بود. خود من هم این هاله را حس میکردم... یکباره احساس کردم که فضا عوض شد. همۀ رهبران حاضر در مجمع برای مدت ۲۷ - ۲۸ دقیقه حتی پلک هم نزدند. اغراق نمیکنم وقتی میگویم که آنها پلک نزدند. همه متحیر شده بودند... چشمان خود را گشوده و گوش فراداده بودند که ببینند پیام جمهوری اسلامی چیست. "
جنون مطرح بودن به طور بسیار شفاف در معرض نمایش میباشد. آش آنقدر شور است که از داخل نظام هم شِکوِه هائی حتی اگر بخاطر منافع شخصی، شنیده میشوند:
مهدی کروبی، احمدی نژاد را به خلاف گوئی متهم کرد: "از ابتدای مسئولیت آقای احمدی نژاد، اگر از سوی بزرگان نظام برخوردهای معقول، منظقی و حساب شده با ایشان میشد، به این مسیر کشیده نمیشد. " اشاره به "هاله نور" و ادعای احمدی نژاد که آمریکائیها میخواستند او را بدزدند و ببرند! "آنقدر دروغ گفته شده که ممکن است دیگر حرفهای راست نیز برای عدهای غیر قابل باور باشد. "
نعیمه اشراقی (نوه دختری خمینی) در پاسخ به مصباح یزدی: رفوزه آنهایی هستند که پازلی را برای ملت چیدند تا احمدی نژاد در آن ظاهر شود. رفوزه آنهایی هستند که وقتی احمدی نژاد گستاخانه خود را در هاله نور گذاشت، به جای اعتراض باز هم از او حمایت کردند.
- هیاهوسازی بعدی، در دانشگاه کلمبیا در نیویورک بود؛
احمدی نژاد پس از شرکت در جلسه سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، قصد داشت از محل حملات ۱۱ سپتامیر دیدن و در دانشگاه کلمبیا سخنرانی کند. مقامات آمریکائی با دیدار او از محل مخالفت کردند. احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا در پاسخ به پرسشی در مورد ضایع کردن حقوق همجنس گرایان گفت: "در ایران همجنس گرا وجود ندارد و زنان نیز از آزادی کامل برخوردارند". بیان این مطلب، باعث تمسخر و خنده و جنجال گردید. درضمنی که احمدی نژاد، بجای واژهی همجنس گرا، از واژهی همجنس باز استفاده کرد که دانشجویان او را هو کردند.
این ادعا که "در ایران همجنس گرا نداریم"، درست همزمان با مسألۀ سیامک قادری، خبرنگار سابق و اخراجی ایرنا صورت گرفت که مهم ترین عنوان اتهامی او دفاع از هم جنس گرایی و مصاحبه با جمعی از هم جنس گرایان کشور بوده است. آقای قادری که اخراج و محکوم به ۶۰ ضربه شلاق به خاطر مصاحبه با هم جنس گراها شده بود؛ به حکم صادره اعتراض و تقاضای تجدید نظر کرده است و میگوید "طبق گفتار آقای رئیس جمهور ما هم جنس گرا نداریم که من با آنان همکاری و مصاحبه کرده باشم. " با درود و دست مریزاد آقای قادری.
- جنجال و هوچی گریِ عمدیِ دیگر احمدی نژاد، انکار هولوکاست و محو اسرائیل میباشد.
احمدی نژاد: "ما پیشنهاد کردیم اگر شما دروغ نمیگوئید اجازه بدهید یک گروه از محققین بی طرف و منصف بیآیند در اروپا، با مردم گفت و گو کنند و اسناد را ببینند و نتایج تحقیق خودشان را در باره افسانه هولوکاست به اطلاع ملت برسانند. "
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا احمدی نژاد در سالگرد در گذشت خمینی گفت:
"امام عزیز، فرمودی که رژیم صیهونیستی یک رژیم غاصب نامشروع است و یک غده سرطانی است که باید از صفحه روزگار محو شود. من خدمتت عرض میکنم که کلام نورانیت و هدایت و آرمانت امروز در آستانه به ثمر رسیدن است و رژیم صیهونیستی فلسفه وجودی خود را از دست داده است.... رژیم صیهونیستی در بن بست کامل است و به فضل الهی این آرزوی تو بزودی محقق خواهد شد و این جرثومه فساد از صفحه روزگار محو خواهد شد. "
جنون مطرح بودنِ احمدی نژاد، آنقدر شدید است که او خفتِ ابله جلوه کردن در انظار عمومی را بهیچ میانگارد و سخنان جاهلانهاش را مانند مدال افتخار به سینه میزند. نامِ او مطرح باشد، فرق نمیکند که بگویند دیوانه است، نمیفهمد، چرند میگوید، خرافاتی است، یا هر صفت مفتضح و مسخرهی دیگر!؟ بیخود نیست که عنوانِ بیماری با واژهی "جنون" آغاز میشود!
برگردیم به نامهی احمدی نژاد به شیخ محمد،
احمدی نژاد در نامهاش، نه تنها سیاست جمهوری اسلامی در مقابل عربستان را تمسخر میکند، بل که نامهاش غرقِ چابلوسی و ستایش از شیخ محمد میباشد و او را دعوت به همکاری میکند که "دست در دست یکدیگر، جنگ یمن را پایان بدهند".
نوشتن این نامه در حالی است که عربستان، کشمکش در یمن را مقابله و مبارزهای بین ایران و عربستان میداند. ستیزی است بین حکومت یمن که از طرف عربستان پشتیبانی میشود، و شبه نظامیان حوثی که مورد پشتبانی جمهوری اسلامی هستند.
بر این باور هستم که هر انسان با وجدانی با پایان دادن به جنگ یمن و هر جنگ دیگری موافق و همراه است. آنچه نامهی احمدی نژاد را تمسخر آمیز میکند، تعریف و تمجید و ستایش از شخصی است که در گسترشِ جنگِ و کشتارِ هزاران انسان بیگناه در یمن، نقش کلیدی داشته است. چنین شخصی را "مرد صلح" خواندن، واقعاً تنفرانگیز و باعث انزجار میباشد. این نوشته به عریانی نیاز به "مطرح بودنش" را به نمایش میگذارد. ناگفته نماند که شیخ محمد رهبر عربستان است، و احمدی نژاد در جمهوری اسلامی، کارهای نیست! بنابراین نامهاش جز هوچی گری، ژست گرفتن، خودنمائی کردن و مطرح شدن، معنی و مفهومی ندارد.
علی خامنهای، شیخ محمد را ماجراجو، بی رحم و وحشی، نابالغ و بی تجربه خوانده. در ضمنی که شیخ محمد بر این باور است که هر نوع گفتگو با ایران بیهوده و بی نتیجه میباشد.
خامنهای حکومت آل سعود را مستبدانه، دیکتاتوری، فاسد، ستمگرانه و وابسته میداند و معتقد است که بزودی سقوط خواهد کرد. در ضمنی که این برداشت از حکومت عربستان بجاست، تمام این صفات برازندهی رژیم فقاهتی و شخص خامنهای نیز میباشند.
احمدی نژاد در نامهای به رئیس مجمع عمومی سازمان ملل، آنتونیو گوترش، از او خواسته که احمدی نژاد را مسئول میانجیگری جنگ یمن نماید. سخنگوی آقای گوترش، دریافت نامه را تأئید کرده است. میریوسفی، سخنگوی هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل، گفت که آقای احمدی نژاد به عنوان یک شهروند حق دارد نامه نگاری کند! مؤدبانه میگوید: "برو کشکتو بساب".
چنانچه هنوز تردیدی در جنون مطرح بودن او دارید، احمدی نژاد نامهاش را چنین امضا کرده: برادرت محمود احمدی نژاد؛ و بلافاصله یک کپی از نامه را به دفتر نشریهی نیویورک تایمز ارسال کرده است!؟
بنا به گفتهی دفتر احمدی نژاد در تهران، عربستان تا بامروز پاسخی به نوشتهی او نداده است. دفتر عربستان سعودی در سازمان ملل به پرس و جوی ما در مورد اینکه آیا شیخ محمد نامه را دریافت کرده، پاسخی نداد. دیپلماتها و تحلیل گران سیاسی میگویند، با در نظر گرفتن رابطهی تنگاتنگ عربستان و آمریکا، بعید است به این نامه پاسخی داده شود. نشریهی نیویورک تایمز نیز، نامه را منتشر کرده است.
مشکل ما، احمدی نژاد و نامه نگاری او نیست، مشکل جنون مطرح بودن است. مشکل ما، شیوع گسترده یِ عوارضِ این بیماری در میهن مان میباشد. عوارضی مانند: خودخواهی و ارجحیت منافع شخصی که پدیدهای است عاری از حس مسئولیت نسبت به شهر و شهروند. مبتلایان به این بیماری تخریب گر، برای هیچ چیز و هیچ کس، جز خودشان ارزشی قائل نیستند، و احساس مسئولیت نمیکنند. فرهنگ خودخواهی و خودمحوری و منافع شخصی، جامعهی ایرانی را "پیله وار" در خود پیچیده، راه تنفس را محدود کرده، و آرام آرام ما را بسوی پرتگاه عبث و بیهودگی میبرد و محکوم به زوال و نابودی میکند.
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدم
امیرحسین لادن
ahladan@outlook.com
چه باید کرد؟ منصور فرهنگ*