Sunday, Aug 2, 2020

صفحه نخست » سران حکومت ایران، راه میخانه را با راه مسجد اشتباه گرفته اند!؛ منشه امیر

61DCDD7F-E914-4269-A867-EFB3D04EDF11.jpegرادیو اسراییل

علی خامنه ای در آخرین سخنانش دوباره گفت که با آمریکا نباید وارد مذاکره شد. نباید به آن کشور اعتماد کرد. آمریکا دشمن ایران بوده و هست، پس، مرگ بر آمریکا.

روح الله خمینی نیز گفته بود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و دستور داد سفارت آمریکا را به اشغال درآورند تا به باور او، بتوان ابرقدرت جهان را تحقیر کرد و پوزه اش را به خاک مالید و موجب قدرت گرفتن اسلام ناب محمدی شد.

و دیدیم که این دشمنی اعلام شده خمینی علیه ابرقدرت جهانی، در چهل سال گذشته چه مصیبت هایی برای رژیم ایران به وجود آورد و هنوز هم می آورد.

سپاه پاسداران نیز به یک رزمایش دریایی در آبهای خلیج فارس دست می زند، تا به خیال خودش قدرت نمایی کند و ماکت یک ناو هواپیمابر آمریکایی را به نزدیکی تنگه هرمز می آورد تا ظاهرا قدر قدرتی خود را به نمایش بگذارد و یک هدف بزرگ و بی حرکت را ، که هیچ واکنشی هم نمی تواند انجام دهد، با یک حمله موشکی و همانند رستم دستان ویران کند و بعد هم آب های خلیج فارس را در فاصله چند کیلومتری از سواحل امیرنشین ها جنوب خلیج هدف موشک قرار دهد تا به آمریکا بفهماند که موشک هایش به قرارگاه های نظامی آمریکایی نیز می رسد.


بدانند و هشیار باشند.

ولی آن چه آن ها رزمایش مشترک موشکی - دریایی نامیدند، چقدر تحقیرآمیز بود و موجب خنده کارشناسان گردید، به ویژه آن سخنان امیرعلی حاجی زاده که ژست گرفته و گفته بود که موشک های بالستیک سپاه قلب زمین را شکافتند و مانند اژدها از دل خاک بیرون آمدند و به سوی هدف پرتاب شدند.

حاجی زاده شاید نمی دانست که این تکنولوژی از نیم قرن پیش مورد استفاده ارتش های آمریکا و شوروی قرار داشته و ابتکار تازه ای نیست.

البته حاجی زاده، پیش از شلیک موشک های بالستیک، آن ها را با دستگاه اختراعی سپاه پاسداران مورد معاینه قرار داده بود که وجود ویروس کورونا را در موشک های شناسایی کند و سپس در ظرف پنج ثانیه آن ها را نابود سازد، تا موشک ها در جریان پرواز در هوا، موجب انتشار کورونا را نشوند.

ولی شوخی به کنار، چرا حکومت اسلامی ایران و شخص خمینی و به تقلید از او شخص خامنه ای، از روز ازل، بر طبل دشمنی با آمریکا کوبیدند و هنوز هم می کوبند؟

آمریکائیان مردمانی معتقد به پروردگار و اهل داد و انصاف و همزیستی و همکاری هستند. چگونه است که خمینی دو رژیم بی دین کمونیستی در اتحاد شوروی و چین را گذاشت و به سراغ آمریکایی رفت که اهل دین و همزیستی بود و از تسلط بر دنیا و حاکم ساختن پرولتاریا سخن نمی گفت؟

کمونیسم بود که گفته بود دین تریاق انسان هاست و مردود است و اسلام به بیراهه می رود.

حتی امروز نیز در کشور کمونیستی چین، یک میلیون نفر مسلمان اویغور را به اردوهای بازآموزی فرستاده اند تا اسلام را ترک گویند و به کمونیسم ایمان آورند و از این پس مدح الله نگویند.

خمینی تسلط خود بر ایران را به آمریکا بدهکار است. اگر ژنرال روبرت هویزر توسط پرزیدنت جیمی کارتر به ایران فرستاده نمی شد که بر امیران ارتش فشار آورد که با رفتن شاه دست به کودتا نزنند و از بازگشت خمینی جلوگیری نکنند، شاید خمینی به ایران باز نمی گشت و انقلاب اسلامی به وقوع نمی پیوست و این مصیبت کنونی رخ نمی داد.

خمینی یک بدهکاری دیگر نیز به آمریکا دارد و آن این واقعیت که صدام حسین را آمریکا از صحنه خارج کرد و نظام او را برانداخت و خاک عراق را زمینه ساز رشد یک اسلام شیعه افراطی ساخت که رژیم اسلامی ایران مبتکر آن بوده و رهبری آن را همچنان به دست دارد.

خمینی با صدام وارد جنگ شد و این خونریزی را به مدت شش سال طولانی تر کرد با این امید که بتواند صدام را به زیر آورد و تشییع را بر عراق حاکم سازد - و نتوانست، و جام زهر را سرکشید.

این آمریکا بود که وارد عراق شد و صدام سنی مذهب را برانداخت و حکومت را به دست شیعیان سپرد و آرزوی به گور رفته خمینی را عملی ساخت و صدام با آن صورت دهشتناک به دار آویخته شد.

خمینی می بایست از آمریکا تشکر می کرد، ولی کفر نعمت کردند و همچنان شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند و با آمریکا ستیز می کنند و به تهدیدهای توخالی ادامه می دهند.

چرا چنین شد و چرا هنوز ادامه دارد؟

اگر حکومت های مستکبر در جهان وجود دارند، در درجه نخست چین است که می خواهد بر دنیا آقایی کند و اقتصاد جهانی را به انحصار خویش بگیرد.

پس چگونه است که رژیم ایران خود را دو دستی به دامان چین جهانخوار می اندازد تا از آمریکا دوری جوید؟

پاسخ به این پرسش بسیار ساده است: تندروهای اسلامی، همیشه مسیحیت و فرهنگ غرب را رقیب سرسخت خود دانسته اند و می دانند و ایالات متحده به عنوان رهبر جهان غرب، رقیب اصلی این پیکارگاه محسوب می شود و باید به عنوان دشمن اصلی، هدف قرار گیرد.

جوانان ایران، از پیش ار آنکه خمینی وارد میدان قدرت شود، همیشه به فرهنگ آمریکایی، به موسیقی آن و به پیشرفت های تکنولوژی و جامعه باز و آزاد آمریکا گرایش داشته اند که این ها همه مانع گسترش اسلام افراطی و معیارهایی چون جهاد و شهادت می شود و فرهنگ ماتریالیستی را ترویج می کند و موجب دوری جوانان از دین می شود.

درست است که کمونیسم حتی دین ستیز است و ارزش های ماتریالیستی را بسیار بیشتر از فرهنگ غرب، ارج می گذارد، ولی برای جوانان ایرانی و مسلمان جذبه ای ندارد.

از دیدگاه جوان ایرانی، حکومت های چین و روسیه، رژیم های سرکوبگر هستند و مردم خود را در فقر و درماندگی نگاه داشته اند و کششی و جذابیتی برای جوان ایرانی یا مسلمان کشورهای دیگر ندارند.

خمینی در کتاب های خود نوشته بود که اسلامی قرن ها یک دین خفته بوده و امروز باید به یک ایمان پیکارگر مبدل شود و رهبری جهان را به دست گیرد.

ولی در آن دورانی که او این ارزیابی ها را انتشار داد، جنگ سرد بین کمونیسم و لیبرالیسم، بین شرق و غرب در اوج بود و غرب بیم داشت که کمونیسم موجب فروپاشی حکومت های سنتی در کشورهای همسایه اتحاد شوروی شود - همانگونه که مثلا در ویتنام حکومت را به دست گرفت. بنابراین، غرب و در راس آن ها ایالات متحده، با همه توان خویش، به دفاع از کشورهای خاورمیانه پرداختند و حکومت ایران و رژیم عربستان و دیگر کشورهای نفت خیز منطقه را تحت حمایت خویش گرفتند تا به دامان کمونیسم نیافتند.

از دیدگاه خمینی، در کتاب حکومت اسلامی و کتاب کشف الاسرار، حمایت ایالات متحده از رژیم وهابی عربستان گناه بزرگی بود - زیرا برانداختن خاندان سعود را دشوار می کرد و امکان نداشت که کلیدداری حرمین شریفین به شیعیان و به شخص خمینی انتقال یابد.

اگر به امروز نیز بنگریم، می بینیم که ایالات متحده بزرگترین پیکارگر علیه تسلط اسلام بنیادگرا و خشونت بار در کشورهای منطقه است و شاهد فشارهای حداکثری آن علیه رژیم ایران هستیم.

بدین سان، می بینیم که رژیم ایران به علت اندیشه های نادرست و نا آشنایی با روابط بین المللی و بی اطلاعی از الفبای دیپلماسی جهان، در نزاع با غرب، همه درها را به روی خود می بندد و به دامان چین پناه می برد که علنا قصد بلعیدن اقتصاد جهان را دارد و دست تمنا به سوی روسیه دراز می کند که نه توانایی مالی آن را دارد که بتواند یاور رژیم ایران باشد، و نه مصالح ملی آن ایجاب می کند که رژیم ایران را به طور کامل زیر بال و پر خود بگیرد.

مصیبت مسلمانان اویغور در چین، آن یک میلیون نفر، چه ربطی به اسلامی دارد؟ باید رژیم کافر و کمونیستی در ونزوئلا را دریافت، که آمریکا ستیز است. بگذارند ملت ایران گرسنه بمانند، ولی رژیم ضد آمریکایی در ونزوئلا همچنان در قدرت بماند.

بدین سان، می بینیم که سیاستگذاران حکومت اسلامی ایران، راه میخانه را، با راه مسجد اشتباه گرفته اند!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy