رویداد۲۴ - اگر گذرتان به محله خاک سفید، در شرقیترین نقاط تهران و در تهرانپارس افتاده باشد، احتمالا نبش خیابان زهدی (امین) و در ضلع شمال شرقی چهارراه علامه طباطبایی، بانک پارسیان دیدهاید؛ بانکی که در پی اعتراضات آبانماه به خاطر گرانی بنزین در آتش سوخت. همین آتشسوزی سرنوشت یکی از ساکنان آن محله را برای همیشه تغییر داد؛ یکی از افرادی که آنجا بوده، به هشت سال حبس محکوم شده است.
پدر طبق معمول مسافرکشی میکرد و شلوغی معترضان و گرانی بنزین هم نمیتوانست او را در خانه نگه دارد؛ زندگی خرج دارد و با گرانی بنزین خرجش بیشتر هم شده است. در راه بازگشت به خانه متوجه میشود که بانک پارسیان نزدیک خانهشان آتش گرفته و جز خاکستر سوخته ساختمان چیزی از آن به جا نمانده است.
ادامه ماجرا را پدر متهم اینگونه روایت میکند: «موضوع را با اهالی خانه در میان گذاشتم و پسرش برای تماشای آنچه تعریف کرده بودم، به خیابان رفت.»
پدر میگوید: آتش بانک خاموش شد و فقط تماشاچیان ساختمان سوخته بانک در خیابان ماندند. در همین حین خبر آمد که گروهی از مردم به شعبه فروشگاه زنجیرهای جانبو در چند خیابان آن طرفتر هجوم برده و مشغول خالی کردن قفسههای آن هستند و پسر من نیز به فروشگاه رفت و با «یک دانه شکلات» دستگیر شد؛ شکلاتی که پایش را به بازداشت، بازجویی و زندان باز کرده و حالا هم قرار است به خاطر همان شکلات ۸ سال از عمرش را در زندان سپری کند.
این متهم با توجه به آنچه شرح شد، از سوی شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب تهران در مجموع به هشت سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و رد مال (یک عدد شکلات و یک بسته کالباس) محکوم شده است؛ ۵ سال حبس به اتهام «اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم به قصد بر هم زدن امنیت ملی» و ۳ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و رد مال به دلیل «سرقت»
دادگاه گویا این روایت را نپذیرفته و معتقد است این فرد در تخریب فروشگاه نقش داشته است؛ با این حال پدر میگوید وقتی فرزندش به فروشگاه جانبو رفته بود که قبلا آنجا را تخریب کرده بودند.
حالا و با صدور این حکم، پدر به دنبال راهی برای تغییر سرنوشت تعیین شده برای پسرش است. او تاکید دارد که نه خودش، نه پسرش و نه هیچکدام از اعضای خانوادهاش سیاسی نیستند و به سیاست کاری ندارند. پدر «پ.غ» متهم آبان ماه، صدور حکم «۸ سال حبس» برای پسرش را حکمی عادلانه نمیداند و میخواهد که با تجدید نظر در حکم صادر شده برای پسرش اجازه ندهند سرنوشت او برای همیشه تغییر کند. در ادامه گفت و گوی رویداد۲۴ با پدر متهم آبان ماه «پ.غ» آمده است.
چه زمانی پسرتان بازداشت شد و کجا؟
منزل ما در خیابان امین در خاکسفید (تهرانپارس) است. در فاصله صد متری خانه ما بانک پارسیان بود. زمانیکه من داشتم از کار به خانه برمیگشتم، دیدم بانک پارسیان آتش گرفته و سوخته، اما آتشش خاموش شده بود. ماجرا را برای اعضای خانوادهام تعریف کردم. پسر من از سر کنجکاوی برای تماشای بانک از خانه خارج شد. یک هفته بعد ساعت ۱۲ ظهر عدهای به خانه ما آمدند و به پسرم گفتند تو سرقت مسلحانه کردهای. او را بازداشت کردند و خودش و موتورش را بردند.
ما هر جا میرفتیم جوابی به ما نمیدادند. کلانتری سر زدیم، اما حتی نمیدانستیم پسرم کجاست. تا ۴۸ ساعت بعد از آن هم ما از پسرم هیچ خبری نداشتم. دو روز بعد از بازداشتش تماس گرفت و خبر داد که در زندان فشافویه است. ما مدام در مسیر زندان در حال رفت و آمد بودیم. او ۷۵ روز زندانی بود و در نهایت با وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
وثیقه را چگونه تامین کردید؟
من راننده تاکسی هستم، پسرم هم کارگر کارگاه نجاری است. نه خودم سیاسی هستم و نه بچهام سیاسی است. الان ۳ ماه است حتی نتوانستهام کرایه خانهام را پرداخت کنم. به والله ما وثیقه هم نداشتیم. من با قرض گرفتن توانستیم وثیقه را تامین کنیم.
پسرم حتی وکیل نداشت. هیچ کسی نبود. ما پول نداشتیم وکیل بگیریم. خودمان پیگیر کارهایش بودیم. من و همسرم صبح اول وقت خودمان را به زندان میرساندیم تا بتوانیم برای پسرمان کاری کنیم و ببینیم سرنوشتش چه میشود. آن زمان تعداد بازداشتیها زیاد بود و زندان شلوغ و خیلی اطلاعاتی به ما داده نمیشد. بعد از اینکه حکم ۸ سال زندان را به پسرم دادند، یک وکیل قبول کرد به صورت مجانی پرونده پسرم را پیگیری کند و کارهایش را انجام دهد.
پسرم میگوید ۴-۵ روز در انفرادی بوده و اول او را به امنیت بردهاند و بعد از آنجا او را به زندان منتقل کردهاند. پسر من به تازگی عقد کرده است و الان همسر او مدام نگران است که اگر او به زندان برود، باید چکار کنند. خیلی بلاتکلیف هستیم و نگران وضعیت و ازدواج پسرم هستم. اگر پسرم ۸ سال به زندان برود ممکن است ناچار شوند از همسرش جدا شوند.