رادیو فردا - اعلام «توافق تاریخی» امارات متحده عربی و اسرائیل برای عادیسازی روابط خود در روز ۲۳ مرداد امسال و سپس انجام نخستین «پرواز تاریخی» شرکت اسرائیلی «العال» به امارات در روزهای گذشته، دو رویداد مهم منطقه و جهان بودند.
در حالی که قرار است توافق اسرائیل و امارات در آینده بسیار نزدیک در یک آیین رسمی امضا شود، این پرسش مطرح است که آیا یک روند جدید در منطقه آغاز شده و کشورهای دیگری نیز به این مسیر خواهند پیوست یا نه؟
اما این پرواز در حالی «پرواز تاریخی» خوانده میشود که حدود ۶۰ سال پیش از آن پروازهای مستقیم تجاری میان اسرائیل و ایران به یک امر «عادی» تبدیل شده بود.
شرکت «العال» از دهه شصت میلادی پروازهای مستقیم به تهران را برقرار کرد و این پروازها حدود دو دهه به طور منظم و بیوقفه ادامه یافت. پروازهای تلآیو- تهران و بالعکس با عبور از آسمان ترکیه انجام میشد.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا
تهران محل تلاقی پروازهای «العال» به سوی خاور دور و نیز به سوی نایروبی، پایتخت کنیا، در آفریقا بود. هواپیماهای اسرائیلی عمدتاً بعد از تهران، راهی یکی از کشورهای خاور دور و یا آفریقا میشدند.
پروازهای اسرائیل از طریق آسمان ایران، زمان پروازهای «العال» به سوی شرق آسیا و آفریقا را به میزان چشمگیری کم میکرد، ضمن آنکه مسافران اسرائیلی پروازها به خاور دور و آفریقا نیز معمولا یک تا چند روز در ایران میماندند.
رئیس و معاون «العال» در ایران، شهروندان اسرائیلی بودند ولی کارکنان دفتر عمدتاً از یهودیان ایران انتخاب میشدند.
با همه اینها و آنگونه که پروفسور دیوید منشری، رئیس پیشین بخش ایرانشناسی دانشگاه تلآویو، به رادیو فردا میگوید، شماره پروازهای العال در فرودگاه مهرآباد با نام این شرکت درج نمیشد.
زمانی که سازمان ملل متحد در نوامبر سال ۱۹۴۷طرح تقسیم فلسطین به دو کشور برای یهودیان و فلسطینیان را به رأیگیری گذاشت، ایران به دستور محمد رضا پهلوی که از شش سال پیش از آن شاه بود، همراه با ۱۲ کشور دیگر به آن رأی مخالف داد.
یک سال پس از اعلام «استقلال» اسرائیل از سوی رهبران یهودی اروپایی جنبش «صهیونیسم» در تلآویو، موضوع به رسمیت شناختن اسرائیل در سازمان ملل به رأیگیری گذاشته شد، اما ایران باز به آن رأی مخالف داد.
دولت ایران در زمان نخستوزیری محمد ساعد مراغهای در مارس ۱۹۵۰، بعد از ترکیه، اسرائیل را به صورت دوفاکتو (موقت و بالفعل) به رسمیت شناخت؛ به این مفهوم که ایران اسرائیل را به عنوان کشوری که تشکیل شده، بالفعل قبول کرد ولی تا روز پایانی حکومت پهلوی این شناسایی به حالت دوژور که شناسایی قطعی، کامل و بیقید و شرط یک دولت یا کشور مستقل و روابط کامل سیاسی شامل مصونیت سفیر و نمایندگان سیاسی باشد، ارتقا نیافت.
نمایندگان اسرائیل در ایران نیز برخلاف برخی تصورات، در قاموس رسمی دیپلماسی، مسئول دفتر نمایندگی بازرگانی محسوب میشدند.
در آن دوره هیچ کشور عربی اسرائیل را قبول نداشت و ایران را به دلیل به پذیرش دوفاکتوی اسرائیل نکوهش کردند و عملگرایی دولت وقت ایران را «تضییع فاحش حقوق فلسطینیان» و «خیانت به آرمان عربی» نامیدند.
به رسمیت شناخته شدن دوفاکتوی اسرائیل از سوی ایران کافی بود تا مقامات اسرائیلی را به صرافت برقراری پروازهای مستقیم تجاری و گشایش نمایندگی شرکتهای خود در ایران بکشاند و میزان آمادگی دولت ایران را برای همکاریهای دیگر در امور نظامی و امنیتی که برایش مهمتر بود، محک بزند.
«هما»، شرکت ملی هواپیمایی ایران، در تمامی آن دوره درصدد برقراری پروازهای تجاری منظم با اسرائیل برنیامد.
پروازهای تلآویو- تهران در سال نخست آن دو بار در هفته بود اما به ویژه پس از جنگ سال ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، و بحرانی که بهای نفت را افزایش داد و شرایط مالی ایران را ارتقا داد، به پروازهای روزانه مبدل شد.
گسترش پروازهای تلآویو- تهران و بالعکس بعد از جنگ سال ۱۹۷۳، برای پاسخگویی به افزایش تقاضا از سوی یهودیان ایرانی بود که با افزایش درآمد و بهبود وضع مالیشان در ایران، تمایل بیشتری به سفر به اسرائیل و دیدار اقوام خود داشتند. از سوی دیگر، شرکتها و گروههای اسرائیلی برای کسب درآمد بیشتر از ایرانِ در اوجِ شکوفایی، فعالیت خود در ایران را به میزان چشمگیری گسترش دادند.
خانوادههای هزاران اسرائیلی شاغل در ایران نیز در هر فرصتی با این پروازها برای دیدار به ایران میرفتند. اسرائیلیهای دیگری نیز در آن دوره با این پروازها به عنوان گردشگر از ایران دیدار کردند.
برخی روزنامهنگاران و هنرمندان آن زمان ایران، مانند ویگن و پوران، در گروههایی با عنوان همکاری فرهنگی و آشنایی مردمان، با آن پروازها سفرهایی کوتاه به اسرائیل داشتند.
«العال» یکی از معدود خطوط هوایی بود که در تمامی دوران انقلاب و حتی روزهایی که اعتصاب فرودگاه مهرآباد را فلج کرد، پروازهای این مسیر را ادامه داد.
پروازهای اسرائیلی در حالی تداوم یافت که دفتر نمایندگیاش در تهران را انقلابیون به آتش کشیده و کارکنان ایرانی و اسرائیلیاش روزهای پرالتهابی را گذرانده بودند.
زمانی که شاه ایران وطنش را روز ۲۶ دی ۱۳۵۷ ترک کرد، «العال» باز طبق نظر دولتمردان وقت اسرائیل با تداوم پروازهای تلآویو- تهران و بالعکس، امکان داد که اسرائیلیهایی که برای کار به ایران رفته بودند و نیز یهودیان ایرانی و دیگر خارجیهای مقیم ایران، این کشور انقلابزده را ترک کنند.
در حالی که بسیاری از خارجیها از اواسط پاییز سال انقلاب، ایران را ترک کردند، صدها اسرائیلی که هنوز در شرکتهای مختلف در ایران کار میکردند، با نظر دولت اسرائیل در ایران ماندند، زیرا مقامات اسرائیل تصور میکردند که حتی ممکن است بعد از سقوط حکومت پهلوی، دولت بعدی امکان ادامه حضور اسرائیلیها و فعالیتهای آنها را بدهد.
دولت آن زمان اسرائیل نگران بود که اگر همه اسرائیلیها را سریعاً از ایران خارج کند، ازسرگیری همکاری در طرحهایی که راکد بماند، دشوار شود.
اما با متزلزلتر شدن بیشتر پایههای حکومت پهلوی، بسیاری از اسرائیلیها با پروازهای «العال» به کشور خود بازگشتند. صدها آمریکایی و غربی دیگر نیز با پروازهای هفتههای آخر شرکت «العال»، از ایران خارج شدند.
به نوشته الیعزر تسفریر، آخرین نماینده اطلاعاتی اسرائیل در ایران، در کتاب «شیطان بزرگ، شیطان کوچک»، برخی از یهودیان ایرانی با بیم از آینده خود در حالی که زادگاهشان را ترک میکردند، حتی قالیهایشان را با آن پروازها به اسرائیل بردند.
جزئیات این رویدادها در این کتاب که من آن را در میانه دهه هشتاد از عبری به فارسی ترجمه کردم، تشریح شده است. نویسنده کتاب «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» که اکنون سالهای پایانی دهه هشتاد عمر خود را در تلآویو میگذراند، این روزها در گفتوگو با رادیو فردا بار دیگر این مطالب را تأیید کرده است.
پروازهای «العال» به تهران در اواخر بهمن ۱۳۵۷ قطع شد و دهها اسرائیلی از جمله نمایندگان رسمی وزارت خارجه و اطلاعاتی اسرائیل که آخرین اسرائیلیهای باقیمانده در ایران بودند و بهشدت نگران دستگیر و کشته شدن بهدست انقلابیون، با یک پرواز غربی که به تهران برقرار شده بود، ایران را ترک کردند.
جمهوری اسلامی ایران در آغاز راه خود با توصیف اسرائیل به عنوان یک «غده سرطانی» که خاک فلسطین را «غصب کرده»، با آن قطع رابطه کرد.
ایران و اسرائیل در دهههای بعد سرسختترین دشمنان فعال علیه یکدیگر شدند و تصور پروازهای مستقیم تجاری بین دو کشور به رویایی بسیار دور و شاید محال مبدل گردید.