محمود الریماوی در العربی الجدید نوشت: مساله جالب توجه در سخنرانی اردوغان در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد، زمان بندی آن است که در فضای عادی سازی روابط بین دولتهای حاشیه خلیج فارس و تل آویو، بیان شد. تردیدی نیست که ترکیه روابط مستحکمی با اسرائیل دارد، اما همزمان، به موج عادی سازی اعتراض دارد، چرا حزب عدالت و توسعه در ترکیه، آنچه برای خود حلال میداند را برای دیگر کشورها، حرام میشمارد؟!
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اردوغان طی صحبتهای خود در سازمان ملل، از رفتار رژیم اشغالگر بوضوح انتقاد کرده و تصریح نمود که ترکیه هرگز از طرحی که ملت فلسطین طرفی از آن نباشد، یعنی از معامله قرن، حمایت نمیکند. هر چند که این اظهارات رئیس جمهور ترکیه باعث قطع روابط بین آنکارا و تل آویو نمیشود، اما فضایی از بی اعتمادی متقابل را بین دو دولت ایجاد میکند. این در حالی است که ترکیه اولین کشور مسلمانی بود که دولت عبری را به رسمیت شناخت و روابط این دو، به مرور ابعاد نظامی و تسلیحاتی به خود گرفت.
صرف وجود مبادلات دیپلماتیک بین اسرائیل و ترکیه، به این معنا نیست که روابط میان آنها نیز خوب است، همانطور که اختلافات شدید این دو ضرورتا به قطع روابط آنها نمیانجامد، مگر در صورتی که هشدارهایی مبنی بر مقابله نظامی شدت یابد، مانند انچه گهگاهی بین هند و پاکستان یا بین ترکیه و یونان، بوقوع میپیوندد.
واضح است که روابط دیپلماتیک بین آنکارا و تل آویو، به ترکیه فرصتی برای ارتباط با فلسطین و مشاهده واقعیت اشغال خاک این کشور از نزدیک را میدهد.
در شرایط دیگر، احتمالا اوضاع تغییر میکند، برای مثال در صورتی که قوای سکولار در ترکیه به قدرت بازگردند، برقراری روابط مستحکم و استوار با تل اویو را از مسلّمات و کاملا منطقی میدانند، ولو اینکه رفتارهای ناشایستی از اسرائیل سر بزند!
در نهایت، تصمیم با ملت ترکیه است که حکومت فعلی در این کشور، نماینده آنهاست. علاوه بر این، مساله مهم آن است که ترکیه یک کشور عربی یا عضو اتحادیه دولتهای عربی نیست، پس منشور این سازمان بر آن صدق نمیکند و قید و بندی برای پایبندی به بایدها و التزامات قوی عربی و امنیت کلی کشورهای عربی ندارد، از آن خواسته نمیشود که به ِعرق عربی وفادار باشد و میتواند از وابستگیهای قومی، عقاید دینی و هویتهای ایدئولوژیک دولتها و نظامهای سیاسی عربی، دور بماند.
اما واقعیت آن است که مخالفت با اشغال فلسطین توسط اسرائیل، یک موضعگیری اخلاقی، انسانی و قانونی و یک موضع گیری سیاسی است، که صاحب چنین دیدگاهی، لزوما نباید عرب یا از دین اسلام باشد، بلکه صرف برخورداری از پایینترین حد از ارزشها و احساس انسانی سالم، کافی است تا هر دولتی از فلسطین در مقابل اسرائیل پشتیبانی کند.