Friday, Oct 9, 2020

صفحه نخست » انتصابات در جمهوری اسلامی بر اساس روابط خانوادگی است

entesab_100820.jpgامیر سلطان‌زاده - ایندیپندنت فارسی

رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی، طی حکمی در روز چهارشنبه ۱۶ مهر، برادر همسر خود، را به‌عنوان معاونت سیما منصوب کرد.

در این حکم، عبدالعلی علی‌عسگری، رئیس سازمان صداوسیما، مرتضی میرباقری را از معاونت سیما برکنار، و به‌جای وی حمید شاه‌آبادی، برادر همسر خود را به این سمت منصوب کرد. شاه‌آبادی پیش‌تر معاونت بخش صدا را برعهده داشت.

میرباقری از زمان مدیریت علی لاریجانی بر صداوسیمای جمهوری اسلامی، تا امروز، در تمامی دوران فعالیتش به‌عنوان معاونت سیما حضور داشت. طی این زمان او تنها مدت کوتاهی در زمان ضرغامی، در سمت دیگری فعالیت کرد.

معاون جدید سیمای جمهوری اسلامی، در خانواده‌ای روحانی رشد یافته است. او کارشناسی ارشد فلسفه دین دارد و دوره‌های مقدمات، سطح و خارج فقه و اصول و فلسفه اسلامی را در حوزه‌های علمیه آیت‌الله مجتهدی، آیت‌الله شاه‌آبادی و مروی تهران طی کرده است.
حمید شاه‌آبادی، نوه آیت‌الله شاه‌آبادی، مدرس حوزه علمیه قم است. محمدعلی بیدآبادی اصفهانی که پس از اخذ درجه اجتهاد به آیت‌الله شاه‌آبادی مشهور شد، از اساتید روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

وی همچنین، فرزند مهدی شاه‌آبادی، نماینده مجلس شورای اسلامی در نخستین دوره پس از انقلاب است. مهدی شاه‌آبادی در دور نخست مجلس شورای اسلامی مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز بود.
نصرالله شاه‌آبادی، برادر حمید شاه‌آبادی، نیز عضو سابق مجلس خبرگان بود که در سال ۹۶ درگذشت.

سابقه حمید شاه‌آبادی نشان می‌دهد که او عضو خانواده‌ای پرنفوذ در سیستم بسته و مذهبی جمهوری اسلامی بوده است. به‌طورکلی در ساختار جمهوری اسلامی، سمت‌های بالای مدیریتی در نهادها و سازمان‌های درون آن، به افرادی با ارتباطات خانوادگی واگذار می‌شود. به‌عبارت‌دیگر کمتر نمونه‌ای را می‌توان در ۴۰ سال گذشته یافت که بر اساس تخصص در ارگانی استخدام شده باشد و پس از طی همه مراحل به سمت‌های بالای مدیریتی دست‌یافته باشد.


باتوجه‌به جمله معروف، آیت‌الله خمینی که گفته بود «تعهد بر تخصص ارجح است»؛ در ساختار جمهوری اسلامی نیز ارتباطات فراسازمانی و بیرون از سیستم اداری برای رسیدن به سمت‌های بالا مهم‌تر است. همین موضوع باعث شده تا ازدواج‌های سیاسی بسیاری نیز در درون این سیستم شکل بگیرد. در این جمله بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، منظور از تعهد، التزام به اسلام شیعی و ولایت‌فقیه است. ازاین‌رو دایره حاکمان حتی در میان شیعیان نیز کوچک است و شیعیان بی‌اعتقاد به ولایت‌فقیه یا منتقد آن، نمی‌توانند از آسانسور حکومت بالا بروند.

حتی گاهی مایه تعجب است وقتی متوجه می‌شویم که یک نفر با گرایش سیاسی رادیکال اصلاح‌طلبی، با خانواده‌ای با گرایش شدید اصول‌گرایی ازدواج کرده است و یا حتی فرزندان آنها با هم ازدواج کرده‌اند.


به‌عبارت‌دیگر اگر امکان برقراری ارتباط نسبی و خونی برای کسی فراهم نباشد، در این سیستم سعی می‌کند تا ارتباطی سببی برقرار کند. این کار کمک می‌کند تا پله‌های ترقی در جمهوری اسلامی را سریع‌تر طی کند.


این سیستم حکمرانی را «الیگارشی» می‌نامند. اُلیگارشی ترکیبی از کلمات لاتین Oligos به معنای تعداد اندک و Archos اقتدار یا فرمانده است. در این مدل از حکومت، گروهی خاص سمت‌های سیاسی را بین خود تقسیم می‌کنند و اجازه خروج قدرت از میان خود را نمی‌دهند. این گروه الزاماً نیاز نیست از یک صنف یا طبقه باشند، بلکه منافع مشترک نیز می‌تواند دلیل گرد هم جمع‌شدن آنها تلقی شود.


از نظر افلاطون این شکل از حکومت نوع فاسد شده آریستوکراسی یا حکومت نخبگان است. زیرا حتی اگر بپذیریم که در نسل نخست، نخبگان سیاسی حکومت را تشکیل داده‌اند؛ اما پس از چند نسل این مسیر به انحطاط می‌رود و راه ورود متخصصان و افراد با دانش را به درون سیستم سد می‌کند. او معتقد است پس از چند نسل ثروت نیز در دست این گروه جمع خواهد شد و بین مردم و حکومت، شکاف عمیقی ایجاد می‌شود. به طوری که اکثریت جامعه فقر، و افراد حاضر در حکومت ثروتمند می‌شوند. موضوعی که این روزها به وضوح در ایران قابل مشاهده است.


اگرچه در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی مسئله‌ای با عنوان «ژن خوب» مطرح است. براین‌اساس فرزندان انقلابیون سال ۵۷ که طی این چهار دهه از قطار انقلاب پیاده نشده‌اند، به دلیل برخورداری از رانت‌های متعدد، سمت‌های سیاسی را با شعار جوان‌گرایی در دست می‌گیرند. آنها مدعی هستند چون فرزند فردی معتبر هستند و طی دوران رشد از ثروت و امکانات آموزشی بیشتری نسبت به توده برخوردارند، بنابراین شایستگی حکمرانی و مدیریت را دارا می‌باشند. اگرچه نقض، این موضوع طی دوران حکومت جمهوری اسلامی بارها ثابت شده است. اما حتی اگر بخواهیم فراتر از ایران به مسئله نگاه کنیم، در جهان نیز همین ماجرا، بارها تکرار شده است.


اساساً درایت، کیاست و توانایی افراد در مدیریت یک مجموعه، ارتباط اندکی با ریشه‌های ژنتیکی دارد. در ادبیات فارسی ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید: «گیرم که پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل؟»


سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی زیر نظر آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی اداره می‌شود. روسای این مجموعه مستقیماً توسط رهبر منصوب می‌شوند. طی سال‌های اخیر آشکار شده که رهبر جمهوری اسلامی گاهی تا چند رده پایین‌تر هم در انتصاب مسئولان دخالت می‌کند. ازاین‌رو بعید به نظر می‌رسد که انتصاب حمید شاه‌آبادی در سمت جدیدش و انتصاب علی بخشی‌زاده به‌عنوان جانشین او در معاونت صدا، بدون هماهنگی و اخذ تأییدیه او انجام شده باشد.


به هر روی دایره بسته مدیران صداوسیما باعث شده تا این سازمان به یکی از ناکارآمدترین ارگان‌های جمهوری اسلامی بدل شود. به نحوی که علی‌رغم صرف هزینه‌های گزاف و میلیاردها تومان در آن، میزان اثرگذاری بر افکار عمومی و اعتماد مردم به آن به شدت کاهش یافته است. با توجه به افشاگری‌های پیشین محمد سرافراز، رئیس پیشین صداوسیما، مشخص است که این سازمان به یک بنگاه اقتصادی سودآور برای عده‌ای خاص بدل شده است. سرافراز در مصاحبه خود با عبدالرضا داوری، مشاور پیشین محمود احمدی‌نژاد گفته بود که حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و مجتبی خامنه‌ای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی در قراردادهای تبلیغاتی و تجاری صدا وسیما دخالت می‌کنند و بر روی نتایج مناقصه‌ها تاثیر می‌گذارند.


به نظر می‌رسد دلیل دیگری که رهبر جمهوری اسلامی علاقه دارد تا از میان دایره خودی‌ها مدیران را انتخاب کند، بحث اعتماد است. او نه‌تنها تعهد را بر تخصص ترجیح می‌دهد، بلکه اعتماد را بر هر دوی آنها ارجح می‌داند. او ترجیح می‌دهد فردی «بله‌قربان‌گو» بر مسند باشد تا منویات وی را اجرایی کند. ازاین‌رو همیشه از منصوبانش حمایت کرده و حتی در برابر فسادهای گسترده آنها نیز، از اعتبار خود خرج می‌کند. خامنه‌ای می‌خواهد این پیام را به منصوبانش برساند که تا زمانی که در مسیر من باشید، هر عملی بر شما مباح است. خصوصاً که دستگاه قضایی و کلید زندان نیز در دستان او قرار دارد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy