منشه امیر - رادیو اسرائبل
پیکر پاک محمدرضا شجریان را با شتاب بسیار در آرامگاه توس به خاک سپردند، با این گمان باطل که بتوانند یاد او را نیز از خاطره ملت ایران در کنار وی دفن کنند، اما چنین نخواهد شد زیرا هیچ ملتی، فرهنگ و پیشینه و افتخارات خود را فراموش نخواهد کرد.
تصور میکردند که شجریان یک خواننده ساده است و به آسانی او را میتوان به دست فراموشی سپرد، اما معلوم شد که شجریان یک فرد پیکارگر بود، میهن دوست بود، ملت ایران را دوست می داشت و آنچه میسرایید و به گوش می رسانید، پیام آزادی ملت ایران بود.
او صدای ملت،صدای رنج دیدگان و سرکوب شدگان کشور بود و یاد او و نوای و پیام او هرگز از حافظه ملت ایران دور نخواهد شد.
ملت ایران، افرادی چون شجریان را پاس می دارند، بسیار برایشان دردناک بود که شجریان را در مشهد و در آرامگاه توس و در کنار آرامگاه ابوالقاسم فردوسی به خاک میسپارند.
بی تردید ،فردا زیارتگاه همگان خواهد شد مگر آن که دورش حصار تیغی بکشند و از ورود مردم جلوگیری کنند، همانگونه که کوشیدند در مورد پاسارگاد اقدام کنند و از نزدیک شدن مردم به آنجا جلوگیری کنند.
محمدرضا شجریان، نوای آزادی ملت ایران بود.
بسیاری از ترانه هایی که اجرا کرد و در واقع تصنیف هایی که خواند ،همه درد دل ملت ایران بود و پیام آزادی در آنها نهفته بود.
مرغ سحر بود که می خواست از قفس بیرون آید و بیرون خواهد آمد.
آنها میخواهند یاد ایران، فرهنگ ایران و موسیقی ایران را از خاطره مردم ایران حذف کنند.
علی خامنه ای، گفته بود که چه جنجالی به راه می اندازید وقتی خوانندهای نامه می نویسد که دیگر نوای من و صدای من را از رادیو و تلویزیون حکومتی پخش نکنید و گفته بود، خوب نکند چه خواهد شد؟
بسیار کوشیده بودند که شجریان را به یک آواز خوان درباری مبدل سازند، اما او تسلیم این فشار نشد و در هر فرصت مبارزه کرد.
او را ممنوع السخن کردند،ممنوع النوا کردند اما ملت ایران بیش از پیش به سرودههای او و اجراهای او روی آورد و محمدرضا شجریان بیش از پیش محبوب و مشهور شد.
چگونه خواهند توانست این محبوبیت و این شهرت را از یاد ملت ایران که سپاسگزار هنرمند خویش می باشد بزدایند؟
هرگز موفق نخواهند شد.
بیمشان آن است که شجریان به نماد راستین مبارزه ملت ایران مبدل شود.
پرچم ملی ایران در کنار شیر و خورشید باشد.
آنها فرد جنایتکار را مانند حاج قاسم سلیمانی که دستانش تا آرنج به خون بیگناهان آغشته بود،جنازهاش را در تابوت گذاشته و در شهرهای ایران گرداند تا به اصطلاح خویش از او تجلیل شود.
وی را شهید خواندند و در بسیاری از شهرها تظاهرات نمایشی به راه انداختند اما ترسیدند که تابوت شجریان در میان مردم دست به دست شود و همگان به پایش بیایند و یاد او را گرامی دارند.
نگران بودند و دیدند که در کنار بیمارستان، شعارهای مردم، مردمی که از شجریان یاد میکردند و در سوگ او می گریستند و ترانه هایش را بازگو می کردند به شعارهای ضد حکومت بدل شد و این نشان میدهد که چقدر ملت ایران از این رژیم نفرت دارد و تا چه حد خود را از آن جدا می داند و در انتظار نخستین فرصت است که به این کابوس، پایان دهد و وطن خویش را رها کند.
هستند تحلیلگران بیگانه که ادعا میکنند که ایران هرگز از یوغ ستم این فرمانروایان رها نخواهد شد.
آنها کرهشمالی را مثال می آورند و آنچه را که در سوریه گذشته است و سرنوشت حکومت های دیکتاتوری دیگر که سال ها کشتند و ستم کردند و ظاهراً باقی ماندند اما ملت ایران نه دولت و ملت کره شمالی است و نه مردمان سوریه. ملت ایران میداند که این حکومت هیچگونه پایگاهی در میان مردم ندارد و اگر نیروهای سپاهی دارد و بسیج دارد و نیروهای انتظامی دارد و سپاه قدس دارد، همگان مزدوران حکومت هستند و هنگامی که پایه های این رژیم لرزان شود آنها نیز ممکن است از حکومت روی بگردانند و آنچه باقی خواهد ماند، فرماندهان یاوه گوی سپاه پاسداران و ثروتمندان و طمع کاران دزد رژیم هستند که خواهند کوشید که کرسی خود را از فروپاشی و سقوط نجات دهند.
حکومت به بن بست رسیده است، دراز مدتی است که به بن بست رسیده است و دیگر نمی تواند دوام بیاورد.
تحریمهای اقتصادی کمر رژیم را شکسته است، آن چند دلاری که هنوز در صندوق دارند برای یک مدت طولانی کفاف آنها را نخواهد داد.
از دیرباز است که فعالیت های جنگی خود را در کشورهای دیگر کاهش دادهاند، پولی برای آن ندارند.
گزارش می رسد که برنامههای موشکی و اتمی آن ها نیز به تدریج دچار کندی میشود،پولی باقی نمی ماند.
خود سران حکومت می گویند که حالا ترامپ بماند و یا جو بایدن بیاید، فرقی به حال حکومت نخواهد کرد، سیستم حکومتی در آمریکا عوض نخواهد شد، هدفهای راهبردی آن دولت تغییر نخواهد کرد.
حکومت ایران نخواهد توانست با جو بایدن کنار بیاید.
به سخنان آخوندی در برنامه امروز رادیو پیام اسرائیل گوش کنید و ببینید که او چگونه پیش بینی می کند که همه چیز در حال فروپاشی است و این حکومت را هیچ درمانی نخواهد بود.
واکنش های علی خامنه ای نسبت به هنر و هنرمندان، نسبت به شجریان، از هنگامی که به رادیو و تلویزیون و حکومت دستور داد که از پخش ترانه ها و تصنیف های او خودداری ورزند نشان میدهد که تا چه حد از مردم دور شده و واقعیات را نمی بیند و در کنج خلوت خود همچنان به تحجر مبتلا شده و هر روز بیشتر میشود.
چنین حکومتی چگونه خواهد توانست دوام بیاورد؟
همه چیز آن را بوسیده و در حال فروپاشی میباشد.
چگونه خواهند توانست جلوی آن را بگیرند؟
طبقه متوسط ایران به طبقه فقیر مبدل شده و در واقع به آن پیوسته است و هر روز مردم ایران فقیرتر میشوند و گرانیها افزایش مییابد و مردم قدرت خرید خود را از دست میدهند و بر شمار گرسنگان افزوده میشوند و چگونه میتوانند این وضع را ادامه دهند و بمانند و بکشند و سرکوب کنند؟
فردای روز فرا می رسد که مردم از جان گذشته ایران به خیابانها خواهند آمد و حتی اگر سازمانی برای حمایت از آنان وجود نداشته باشد خود قدرت و هدایت را به دست میگیرند و کاخ ظلم را فرو می پاشند و ملت را از این کابوس رها سازند.
آنان در گذشته تصور میکردند که با فریب مردم خواهند توانست به حکومت خود ادامه دهند، همیشه فریب کاری کردند و همیشه به مردم دروغ گفتند اما امروز ملت ایران آگاه و هوشیار است و فریب را می شناسد و حتی خود مقامات رژیم به یکدیگر توصیه میکنند که از فریبکاری مردم و از پنهانکاری دست بردارید.
این سخنی است که حسن روحانی گفته زیرا مردم اعتماد خود را به این حکومت دروغ پرداز به کلی از دست داده اند و چنین رژیمی نمی تواند دوام بیاورد.
چنین حکومتی نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد.
چنین نظامی نمیتواند سرکوبگری ها را دنبال کند و فردا خود بسیجیها،خود افراد سپاه پاسداران به خیابانها خواهند آمد و به مردم خواهند پیوست و طلب مغفرت خواهند کرد و آنان نیز فریاد خواهند زد که زندگی می خواهیم، معاش می خواهند،احترام می خواهند.
مشتی افراد مزدور و سرکوبگر نخواهند توانست ملت فرهیخته ایران را از ادامه مبارزه باز دارند.
این را حکومت بداند و نسبت به آن هوشیار باشد و بداند که کاخ ستم بالاخره فرو خواهد ریخت و فردا ملت ایران سرنوشت خویش را در دست خواهد گرفت زیرا مدت مدیدی است که حکومت به نقطه بنبست رسیده و هیچ راه خروجی ندارد و هر اندازه هم که به ملت دروغ بگوید هیچ گونه تاثیری بر باورها و گمان آنها و انتظار امیدشان نخواهند داشت.
این حکومت محکوم به فروپاشی است و این فروپاشی فرا خواهد رسید و مردم ایران پیام شجریان را به یاد دارند و سرودههای او را زمزمه میکنند و ممکن است آن را به سرود جنگی خود مبدل سازند و در زیر آن پرچم آن به مبارزه ادامه دهند و سنگرها را به تصرف در آورد و این حکومت را فرو پاشند و آن روز دیر و دور نخواهد بود.
همه از شجریان نوشتند جز روزنامه کیهان!
مقصر، خود ناوچه کنارک بود