منشه امیر - رادیو اسرائیل
آنهایی که با رفتارهای خود و ارتکاب به این همه جنایت و آدمکشی و خونریزی و کشتار چهره مسخ شده ای را از دین مبین اسلام ارائه می دهند مسلمان نیستند. دروغ میگویند اگر میگویند مسلمان هستند و اگر هم راست میگویند که مسلمان هستند، مسلمانان خوبی نیستند.
آنها به اسلام خیانت میکنند، آنها مرتکب جنایت علیه بشریت می شوند، آنها افراد تشنه خونی هستند که به نام دین خود را مجاز میدانند که به هر نوع جنایتی که مایل باشند دست بزنند.
خیر، آنها مسلمان نیستند.
خیر، آنها انسان نیستند.
خیر آنها گروهی خونخوار و تشنه به خون هستند که جنایات خود را به حساب دین میگذارند.
دین باید دستور همزیستی ،همیاری، مهر و انسانیت و بشریت باشد و نه آنکه سر کسی را از بدن جدا کنند زیرا ایمان او با ایمان شما تفاوت دارد.
به دور و بر خود نگاه کنید و ببینید که از صدر اسلام آنان چه جنایاتی را به نام دین علیه ملتها و انسانها و قبیله ها و اجتماعات مرتکب شدند.
جز خلفای راشدین که انسانهای پاکی بودند، آنهایی که سپس خلافت را به دست گرفتند در واقع افراد بی دین و بی اعتقاد به قوانین و موازین انسانی بودند که خوش گذراندند و مردم خود را استثمار کردند و اهالی کشورهای دیگر را به نام دین کشتند.
یکی از بزرگترین فاجعههای انسانی آنگاه بود که آنها به نام دین از جزیره العرب به سوی خاک ایران و دیگر سرزمینهای این منطقه روانه شدند.
کشتند و تمدن های پیشین را نابود کردند.
کتابخانهها را ویران ساختند.
کتابها را به آتش کشیدند و اموال مردم را به غارت بردند.
آنها به نام دین آمدند و مردان را کشتند.
زنان به اسارت در آوردند.
دختران را به کنیزی فروختند.
این یک هزار و چهارصد سال پیش بود.
اما همین جنایات، امروز در کشوری چون نیجریه و دیگر ممالک آفریقایی به نام دین مبین اسلام اجرا میشود.
دختران را میدزدند، به آنها تجاوز جنسی می کنند و آنها را به کنیزی میفروشند و این همه به نام دین، به نام بشریت، به نام رستگاری انسان ها.
به تاریخ یک قرن اخیر بنگریم ،عملیات طالبان در افغانستان، داعش در عراق و سوریه و دیگر نقاط جهان را به یاد آوریم و ببینیم که آیا حمله به یک مدرسه و کشتن دانشآموزان، این اعتلای اسلام است؟
این پیشبرد دین است؟
این دفاع از اصول انسانی و اخلاقی است؟
و وقتی به یک بیمارستان حمله میکنند و یا به یک عروسی معلوم نیست که وقتی مسلمان شمشیر به دست میگیرد و مسلمان دیگر را می کشد با این رفتار جنایتکارانه چه خدمتی میتواند به اسلام بکند و استدلال آنها این است که اسلام دین مبین است، اسلام دین راستین است، اما شعبهای که من به آن اعتقاد دارم اسلام راستین است و شما منحرف هستید، شما بیگانه هستید و شما کافر هستید و باید سر شما را از تن جدا کرد.
این را طالبان انجام میدهد و این رفتار داعش است.
عجب...
آیا فقط رفتار طالبان و داعش است؟!!!
آیا نمی بینید در حکومت اسلامی ایران علیه مسلمانان دیگر چه می کنند؟
اهل تسنن...
حکومت اسلامی ایران با آنهایی که شیعه اثناعشری نیستند چگونه رفتار می کند؟ میلیونها مسلمان اهل تسنن در ایران زندگی میکنند، از چه حقی برخوردار هستند؟ در تهران حتی اجازه برپایی یک مسجد را ندارند.
در سیستان و بلوچستان آنها را مورد تبعیض و تحقیر قرار میدهند.
رهبران روحانی آنها را بازداشت میکنند و حتی به جوخه آتش می سپارند و همین وضع در استان کردستان ایران برقرار است.
آنجا نیز محرومیت مردم از جمله به خاطر آن است که مسلمان اهل تشیع نیستند. اسلام را میپذیرند.
اسلام را دین خود میدانند.
اما از دیدگاه رژیم ایران اهل تشیع نیستند، پس مسلمان نیستند.
به یاد بیاوریم که داعش با آنانی که مسلمان نیستند چگونه رفتاری داشت.
چگونه زنان ایزدی را به اسارت گرفت و آنان را به کنیزی فروخت.
اما باز به داخل ایران بنگریم و ببینیم که حکومت با مسلمانان چه کرد؟
با دراویش گنابادی با اهل حق با آنانی که ذرهای با اسلام نسخه حکومت اختلاف نظر داشته و یا دیدگاهی دیگر عنوان کردند؟
بگذریم از آنانی که میگویند دین از دولت باید جدا باشد.
جای آنان در زندان است.
در شکنجه گاه است.
در میدان تیر است و یا چوبه اعدام.
محمد جواد ظریف، در دفاع از جنایاتی که در فرانسه به وقوع پیوست ادعا می کند که یک جانبه گرایی و افراط گرایی موجب افراط گرایی می شود.
منظور وی آن است که سخنان پرزیدنت ماکرون در نکوهش اسلامی که به آن جنبه تروریستی دادند افراطگرایی است.
اما چرا مکرون اینگونه سخن گفت؟ و چرا اسلام افراطی و تعصب گرا را محکوم دانست؟
نه به خاطر اینکه خدای ناکرده قصد توهین به دین مبین اسلام را دارد.
وی از مسلمانان افراطی سخن گفت و افراط گرایی اسلامی را محکوم دانست و علت چه بود؟
علت آن است که سرزمین فرانسه در دهها سال اخیر و به ویژه از هنگام به روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران و ظهور داعش در منطقه، مسلمانان افراطی تر شدند.
بارها و بارها کشور فرانسه صحنه تعرض و تجاوز به اصطلاح اسلامگرایان به دیگران بوده است.
آنانی که آنها هم یکتا پرست هستند اما از اسلام افراطی طرفداری نمی کنند و خونریزی و کشتن بی گناهان را مکروه می دانند.
اگر این جنایات نبود آیا مکران علیه دین اسلام سخن میگفت؟
وی علیه دین سخن نگفت، علیه افراطگرایی دینی زبان به انتقاد گشود.
بنابراین اگر به گفته محمد جواد ظریف افراطگرایی وجود دارد این گروهی به نام مسلمان هستند که می کشند، تجاوز میکنند، مرتکب جنایت می شوند و از دین
چهره ای خشونتبار معرفی میکند و موجب تنفر و دوری ملتهای جهان از آنان می شوند که خود را مسلمان میدانند.
به یاد بیاوریم که علی خامنه ای نه تنها سر بریدن آن آموزگار یا دبیر دبیرستان در پاریس را نکوهش نکرد ،بلکه در مورد سربریدن دو زن در شهر نیس در کلیسای نوتردام نیز سخنی نگفت و آن را مذموم ندانست.
از دیدگاه علی خامنه ای آنکه به گفته وی به اسلام و حضرت رسول اکرم توهین میکند، باید سرش را از بدنش جدا کرد.
این جای انتقاد ندارد از دیدگاه علی خامنه ای.
و نه تنها این، بلکه خامنه ای می آید و نشان دادن کاریکاتوری از حضرت رسول اکرم را اهانت به دین دانسته و حتی آن را با هولوکاست برابر می داند و می پرسد که اگر انکار هولوکاست حرام است چگونه نشان دادن کاریکاتور حضرت رسول نباید حرام و ممنوع باشد؟
این دیدگاه یک فرد ظاهراً مذهبی است که خود را رهبر مسلمانان جهان میداند.
۶ میلیون نفر یهودی را در جنگ جهانی دوم کشتند و برخی بلند شدند و آن را انکار کردند .
انکار کردند نه به خاطر آنکه از دیدگاه آنان چنین جنایاتی به وقوع نپیوسته است بلکه انکار کردند تا راه ظهور دوباره نازیسم را در کشورهای اروپایی هموار سازند.
بنابراین توسط افرادی است که قصد سو دارند وغرض ورزند و میخواهند دوباره انسان بکشند.
و این در حالی است که اگر آن دبیر دبیرستان کاریکاتوری را نشان داد ،میخواست بحث کند و روشن سازد که ابعاد آزادی بیان چه میتواند باشد.
آیا به بهانه آزادی بیان می توان به رسول اکرم پیامبر یکی از بزرگترین گروههای دینی در جهان توهین کرد؟
و شگفت آورتر این که گروهی از کشورهای مسلمان می گریزند و از وطن خویش فرار میکنند و از سرکوب و فقر و عقب ماندگی و تعصب گرایی و فشار دور می شوند و خود را به کشوری میرسانند که در آنجا آزاد زندگی کنند، احترام داشته باشند و مدارج ترقی را بگذراند و از رفاه برخوردار شوند.
اما انگشت شماری از آنان می آیند و نخستین کاری که میکنند آن است که به گروه اسلام گرای متعصب میپیوندند و میخواهند کشوری را نیز که به آنها پناه داده به یک مملکت عقب مانده مانند دوران صدر اسلام مبدل سازند.
این در هیچ منطقی نمی گنجد.
از شیوه سکولار فرانسه ناراضی هستند؟
به آن کشور پناهنده نشوند.
در آن کشور زندگی نکنند.
در کشور خود بمانند و اگر می بینند که کشور آنان به علت این تعصب گرایی به عقبماندگی دچار شده و رهسپار یک کشور پیشرفته و متمدن میشوند باید آیین آن کشور و ارزشهای اجتماعی آن مملکت را بپذیرند و از آن پیروی کنند.
فرانسه از ۱۰۰ سال پیش راه سکولاریزم را در پیش گرفت، یعنی اعلام کرد که دین را از دولت جدا می سازد.
آن که ایمان دارد پروردگار خود را در خلوت خویش ستایش کند.
اما هنگامی که از خانه بیرون می آید و وارد اجتماع می شود باید قوانین و ارزشهای اخلاقی امروز را بپذیرد و به آنها عمل کند.
با پیروی از همین سیاست بوده که فرانسه توانسته است به ترقی و تعالی برسد و میبینیم که کشورهای اسلامی از افغانستان و پاکستان تا ایران و ترکیه و تونس و مراکش و لیبی و کشورهای دیگر همچنان در فقر نسبی زندگی میکنند و همچنان مردم را میکشند و یا آنها را سرکوب میکنند و از کاروان تمدن عقب افتادهاند.
امروز آنانی که خوبی اسلام این دین مبین را می طلبند باید بکوشند تا افراطگرایان را خاموش کنند.
بکوشند شیوه انسانی و بشری از دین یکتاپرستی ارائه شود.
نشان دهند که اسلام نیز دین انسانیت است.
ثابت کنند که اسلام نیز همزیستی بین همه ادیان و افکار و گروهها را امکان پذیر می سازد.
بدانند که دنیای امروز عوض شده است.
دنیای امروز، ارزش های اخلاقی خویش را دارد و عقاید و قوانین یک هزار و چهارصد سال پیش را نمی توان در جامعه امروزی به اجرا گذاشت و به رفاه و پیشرفت علمی و ترقی انسانی رسید.
رهبران دین مبین برخیزند و به این واقعیتها بیاندیشند و رفتار و کردار و ایمان خود را با آنچه که امروز زندگی اجتماعی می طلبد هماهنگ کنند.
اگر نکنند آنها مسلمان نیستند و اگر هم مسلمان هستند، مسلمانان خوبی نیستند بیاندیشند و رفتار خویش را تغییر دهند.