Wednesday, Nov 4, 2020

صفحه نخست » «قولت هست جنس تفرقه»، شعری از علی اصفهانی برای ف.‌ م. سخن

parandeh.jpgگفته بودی‌ ای صنم افسرده‌ای
غالب اوقات خود دل مرده‌ای

*

ناگهان با زور یک قرص و دوا
شاد و خندان میشوی پر مدعا

*

میزنی با تیغ چون زنگی مست
در ره خود هر تنابندی که هست

*

کس ز نیش زهر تو نی در امان
در شمار کافران یا مومنان

*

من نگویم مزد گیری از کسی
از رژیم و از کسی یا نا کسی

*

لیک قولت هست جنس تفرقه
گر چه گاهی هم بیاری قهقهه

*

تو برای فصل کردن آمدی
نی برای وصل کردن آمدی

*

تو برای قلع هر گون اعتماد
تو برای قمع هر گون اعتقاد

*

تو برای صفر کردن هر چه یک
تو برای محو یاران یک به یک

*

ظاهرا اندر پی محو نظام
لیک شک آری به هر ضد نظام

*

از فرشگرد و بنی صدر و سروش
جان تو آید ز خشم اندر خروش

*

هم گلوی پهلوی را می‌جوی
هم گلوی هر چپی یا رجوی

*

این قلم در دست تو ماری شده
این سگ نفس تو خود هاری شده

*

آدمی نوعا پر از نقص و خطاست
هر که مطلق بشمرد او را فناست

*

چون مگس تو می‌نشینی روی زخم
خنده‌ها ول کرده چسبیده به اخم

*

خانه ویران کردن آسان ‌ای پسر
گر توانی ساخت، داری صد هنر

*

هر کسی کو اندر این ره پا گذاشت
قافله او را به صحرا وا گذاشت

*

بشنو این پند و تو لب گیر از سخن
بیش از این مفکن تو خود اندر محن

*

موش نومیدی به انبارت زده
گندمت خورده شدی غارت زده

*

"رو تو اول دفع شر موش کن
بعد از آن در جمع گندم کوش کن"

*

این همه بد گفته‌ای از این و آن
یک کمی خوب از کسی گو یک زمان

*

این همه بی آبرو کردی مهان
یک نفر آدم بجو اندر جهان

*

"خوبی مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد این را هم بدان"

*

پس اگر ضعفی تو دیدی در کسی
ناگهان بنیان مکن تو ناکسی

*

تا توانی وصل کن ‌ای گل پسر
تا کنی شادان و خوش روح پدر

*

علی اصفهانی

*

*

*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy