زبان تهدید یا شیوه سکوت؟
ایران وایر - حسن جعفری
اینکه دونالد ترامپ در دو ماه باقیمانده از دولت فعلی آمریکا چه تصمیمی در قبال ایران خواهد گرفت یا دست به چه اقدام احتمالی خواهد زد یک سوی ماجراست (این سوال به ویژه پس از گزارش روز دوشنبه نیویورک تایمز مطرحتر شده)، اما در آن سوی ماجرا هم این پرسش هست که رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران در این مدت چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؟
***
در یکی دو هفته اخیر خبرهایی از سوی سپاه پاسداران منتشر شد که بیشتر حکم پیامدهی و پروپاگاندا داشت یا به نوعی، محک زدن حریف بود.
اما آیا قرار است این اظهارات و اقدامات تا چند ماه دیگر که عرصه سیاسی آمریکا زیر سایه انتخابات و تغییر دولت است ادامه داشته باشد؟ رصد کردن رویدادهای دو ماه آینده در ایران از این نظر جالب توجه است.
اینکه ترامپ در این مدت چه خواهد کرد بیتردید از مهمترین دلمشغولیهای مقامهای ارشد جمهوری اسلامی است اما گزارش نیویورک تایمز که روز دوشنبه منتشر شد، فارغ از صحت و سقم، این بحث از قبل موجود را به عرصه عمومی آورده است.
نیویورکتایمز میگوید روز پنجشنبه، دقیقا یک روز پس از اینکه خبرگزاریها خبر دادند آژانس بینالمللی انرژی اتمی تایید کرده میزان اورانیوم غنیشده در ایران به بیش از ۱۲ برابر سقف مجاز رسیده است، دونالد ترامپ در نشستی با مقامهای ارشد نظامی و امنیتی امکان حمله به تاسیسات هستهای ایران را از آنها جویا شد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
روزنامه نیویورک تایمز با اشاره به اینکه حمله احتمالی مورد نظر متمرکز بر تاسیسات نطنز بوده است نوشت حاضران در جلسه با این پیشنهاد دونالد ترامپ مخالفت کردند و هشدار دادند چنین حملهای میتواند آتش جنگی گسترده را در منطقه شعلهور کند.
دولت آمریکا هنوز واکنشی به این گزارش نشان نداده است و در گذشته نیز گزارشهای مشابه را رد کرده بود.
گزارش نیویورک تایمز بازتاب چندانی در رسانههای رسمی وابسته به سپاه پاسداران نداشت. رسانههای غیررسمی و کانالهای منسوب به سپاه در تلگرام نیز ابتدا در یک پست با نشان «خبر فوری» به این گزارش اشاره کردند اما بلافاصله این پست حذف شد.
جالب اینکه در این پست محذوف گفته شده بود طرح ترامپ احتمالا برای حمله به «فردو» بوده است. در گزارش نیویورک تایمز هیچ نامی از فردو نیامده و فقط به نطنز اشاره شده است.
در روزها و هفتههای آینده ممکن است یکی از دو اتفاق روی دهد که هر دو نیز مشابههایی در گذشته دارد:
ممکن است سپاه پاسداران به رجزخوانی خود، با فتیلهای پایینتر، ادامه دهد تا دولت جدید در آمریکا کار خود را آغاز کند و مهمتر از آن، تکلیف رئیس جمهور بعدی ایران مشخص شود.
اما این احتمال هم هست که اظهارات و اقدامات روزها و هفتههای اخیر سپاه پاسداران کاملا متوقف شود و رهبر جمهوری اسلامی نیز، همچون برهههایی در گذشته، به سکوتی ترسخورده پناه ببرد. سکوتهای رهبر در برهههای گذشته گاه به معنای دقیق کلمه بوده و او به مدت چند ماه فقط چند بار از «آقای ترامپ» نام ببرد، گاه هم با اینکه شعارهایی سر داده، اما عملا به آمریکا پیغام داده ماجرای «انتقام سخت» در حد حفظ آبرو است.
تیربار موشکی، هستهای، موشک قارهپیما
از حدود دو ماه پیش صفی طولانی از مقامهای جمهوری اسلامی این عبارت را تکرار میکردند که «برای ما فرقی نمیکند نتیجه انتخابات آمریکا چه باشد». اما درست در روز رسمی انتخابات آمریکا، سوم نوامبر، در حالی که تمامی رسانهها سرگرم پوشش خبری این رویداد بودند، خبرگزاریهای نزدیک به سپاه پاسداران از رونمایی سامانه موشکی جدید با عنوان «تیربار موشکی» خبر دادند.
چنین خبرهایی در این دو هفته ادامه یافته است. دو خبر در این میان از بقیه مهمتر به نظر میرسد: اظهارات یک فرمانده سپاه درباره «موشک قارهپیما» و مقالهای منتشرشده در نشریه سپاه درباره «بازگشت پرونده هستهای به شورای عالی امنیت ملی».
مورد پرونده هستهای روز یکشنبه ۲۵ آبان در هفتهنامه «صبح صادق»، نشریه دفتر سیاسی سپاه،منتشر شد.
این نشریه در یادداشتی خواستار آن شد با شروع ریاست جمهوری جو بایدن در آمریکا، پرونده هستهای ایران به شورای عالی امنیت ملی باز گردد.
این نشریه برای پیشنهاد خود به این دلایل اشاره کرده است: «رفتار آمریکاییها»، توقف «خسارتهای ادامهدار برجام» و پرهیز از هرگونه مذاکرهای درباره موضوعات «موشکی و منطقهای در دل برجام».
البته پرونده هستهای ایران هیچ گاه از شورای عالی امنیت ملی خارج نشده بود که به آن بازگردد. از سال ۹۲ صرفا در ظاهر، مسئولیت مذاکرات هستهای به وزارت خارجه و شخص محمدجواد ظریف محول شد وگرنه علی خامنهای در نامهاش که بر برجام صحه گذاشت، مشخصا از تصویب این توافق در شورای عالی امنیت ملی نام میبرد.
با این حال میتوان میپرسید مطرح شدن چنین پیشنهادی در نشریه سپاه پاسداران واجد چه معنایی است. یک احتمال این است که سپاه در این فکر است که اگر مذاکرات برجامی دوبارهای بین ایران و دولت جو بایدن صورت بگیرد، نباید محمدجواد ظریف را به پای میز فرستاد. میتوان به دو نماینده خامنهای در شورای عالی امنیت ملی، سعید جلیلی و علی شمخانی، فک کرد. به ویژه از آن رو که نام ظریف به عنوان یکی از گزینههای احتمالی برای انتخابات ۱۴۰۰ نیز مطرح است.
مورد موشک قارهپیما را فابین هینتس، پژوهشگر امنیتی ساکن آلمان، بررسی کرده و توضیح داده است: هفته گذشته، ۲۱ آبان، معاون فرمانده هوافضای سپاه سخنانی کوتاه در یک همایش بر زبان راند که دو کلمهاش سرنوشتی عجیب پیدا کرد: ابتدا صدای این بخش حذف شد اما بعدا آن دو کلمه از زبان گزارشگر به فیلم اضافه شد: آن دو کلمه «موشک قارهپیما» بود.
همان طور که این پژوهشگر امنیتی توضیح داده موضوع موشکهای قاره پیما موضوعی حساسیتبرانگیز است و مشخص نیست که آیا سهوی در اینجا روی داده یا عمدا موسوی را در شرایط فعلی به جلو صحنه فرستادهاند تا این حساسیت را منتقل کند.
مجید موسوی از جمله فرماندهان پشت پرده سپاه است که به ندرت در صحنه عمومی ظاهر میشود. از قضا بار قبل که این فرمانده مرموز مصاحبه کرده بود نیز خبرساز شد: او شش سال پیش و در اوج مذاکرات منتهی به برجام افشا کرد که حسن طهرانی مقدم در حال کار بر روی پروژه موشک با پیشران سوخت جامد بود که کشته شد.
از طهرانی مقدم به عنوان «پدر موشکی» در جمهوری اسلامی یاد میشود و کشته شدن او در پایگاهی نظامی در بیدگنه ملارد رویدادی به شدت رازآلود بود که برخی رسانهها نیز آن را به اسرائیل نسبت دادند.
در شرایطی که هیچ یک از مقامهای جمهوری اسلامی حاضر نبود به جزییات کار طهرانی مقدم اشاره کند و همگان صرفا از «آخرین پروژه طهرانی» سخن میگفتند، یکباره موسوی نه فقط به طرحهای طهرانی درباره ماهوارهبر با سوخت جامد سخن گفت بلکه به مذاکرات او با چین و سفر او به تایلند در «شبهای قدر رمضان» نیز پرداخت.
به هر روی تا آغاز به کار دولت جدید آمریکا حدود شصت و چند روز باقی مانده است. یافتن پاسخی برای اینکه آیا در این مدت سپاه و رهبر همچون برخی موارد گذشته شیوه صبر در پیش میگیرند یا همچون برخی دیگر از موارد، زبان به تهدید و قارهپیما بازمیکنند، هر دو، طرفدارانی دارد. ضمن اینکه نباید از یاد برد راهبرد و همچنین تاکتیکهای جمهوری اسلامی تا بیستم ژانویه و از بیستم ژانویه به بعد لزوما یکسان نخواهد بود.
آمریکا وزیر اطلاعات ایران را تحریم کرد