سفر محرمانۀ بنیامین نتانیاهو و رئیس موساد به عربستان و مذاکرۀ آنها با ولیعهد سعودی و مایک پمپئو، به معنای آن است که آنچه دولت ترامپ میخواست در دور دوم ریاست جمهوری خود به انجام برساند، اینک پس از ناکامی در انتخابات میخواهد در دو ماه باقیمانده از دور نخست ریاست جمهوریش جامۀ عمل بپوشاند!
این دیدار سه جانبه، بدون تردید گامی بزرگ در جهت عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل است و معادلۀ بغرنج خاورمیانه را به کلی تغییر خواهد داد. آنچه سبب این ماجرای غیرمترقبه شده است، به نظرم نفع استراتژیک مشترکی است که سعودیها و دولت راستگرای اسرائیل آن را در سایۀ حمایت دولت ترامپ دنبال میکنند. آن نفع مشترک اما به طور دقیق چیست؟
همۀ داستان متأسفانه به ایران بر میگردد! از نگاه سعودیها و نتانیاهو گویا جمهوری اسلامی خطر مشترکی است که هر نوع همکاری را برای مقابله با آن توجیه میکند و این همکاری هم باید پیش از عزیمت ترامپ از کاخ سفید صورت رسمی به خود گیرد.
نوع مقابله با ایران در این فرصت اندک اما محل تأمل است. آیا دو طرف و یا به عبارتی سه طرف، قصد دارند صحنۀ خاورمیانه را به گونهای آرایش دهند که دولت جو بایدن پس از استقرار در کاخ سفید با عمل انجام شده روبرو شود و چارهای جز ادامۀ سیاست دولت ترامپ را در همۀ ابعاد آن نداشته باشد؟ و یا اینکه خوابهای دیگری هم دیدهاند؟
عربستان بنا به اظهارات رسمی مقامهای آن، قراری به برقراری رابطه و تماس مستقیم با اسرائیل در آیندهای نزدیک نداشت و هرگونه عادیسازی رابطه را به چشمانداز شکلگیری کشور فلسطینی در مرزهای قبل از جنگ ژوئن 1967 مشروط میکرد. حال چه شده است که آنها با این عجله میزبان نتانیاهو رئیس موساد در کشورشان شدهاند؟ شاید پمپئو آنها را متقاعد کرده است که دولت بایدن ممکن است از تعهدات خود در برابر نیازهای امنیتی عربستان بکاهد و تنها راه تضمین تداوم تعهدات آمریکا، پیوند خوردن سعودیها با اسرائیل است چرا که در آن صورت، لابیهای قدرتمند یهودی در آمریکا اجازۀ کاهش تعهدات امنیتی دولت بایدن در برابر عربستان را به آن نخواهند داد.
پمپئو قاعدتاً موضوع ایران را هم پیش کشیده و احتمالاً تأکید کرده است که اگر سعودیها میخواهند بر سیاست دولت بایدن در برابر جمهوری اسلامی تأثیر جدی بگذارند، مسیرش از طریق تماس مستقیم با نتانیاهو و تشکیل جبههای مشترک با اسرائیل عبور میکند! ازنگاه پمپئو، دولت بایدن یارای مقاومت در برابر موضع مشترک اسرائیل و کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج فارس نسبت به ایران را ندارد و در صورت ورود به مذاکره با جمهوری اسلامی، مجبور است شرایط این کشورها را در نتیجۀ مذاکرات لحاظ کند!
تا اینجا تازه جنبۀ خوشبینانۀ ماجراست! جنبۀ بدبینانۀ آن نوعی هماهنگی برای تغییر توازن قوا در خاورمیانه از طریق ضربۀ نظامی تعیینکنندهای به گروههای متحد ایران در خاورمیانه و با احتمالی کمتر به خودِ ایران است به طوری که جمهوری اسلامی مجبور شود در همین مدت دو ماهه به پای میز مذاکره رود تا بدین ترتیب، حرف ترامپ مبنی بر کشاندن ایران به مصالحه زمین نماند!
در حال حاضر، گمان من بر این است که همان جنبۀ اصطلاحاً خوشبینانه بر جنبۀ بدبینانۀ حادثه غلبه دارد، اما از چهرههایی که در عربستان گردهم آمده اند، برای رسیدن به اهدافشان هر کاری برمیآید ولو با عقل سلیم سازگار نیاید!