الف
پس از ترور شهید فخری زاده چنانکه قابل پیش بینی بود احساسات عمومی به سمت نوعی «انتقام» متقابل و سریع به این جنایت متمایل شده است. چیزی شبیه به هنگام ترور شهید قاسم سلیمانی.
این برانگیختگی عاطفی بسیار طبیعی است و اساسا نشان دهنده سلامت روحی و عاطفی است. اما به دلیل پیچیدهگیهای ماجرا و آثار آن نیازمند هوشمندی مضاعف است که در صورت عدم دقت ممکن است هدف اصلی را در مواجهه با این قبیل تهدیدات برآورده نکند.
شکی نیست که «پاسخ» به این جنایت آشکار و مخالف با قوانین بین المللی نیز امری عقلانی و ضروری است تا صهیونیست ها گمان نکنند که ماجرا تمام شده است و گستاخی شان بیشتر شود اما ایران همواره نشان داده که در مورد دشمنانش معمولا پاسخهای ، دقیق ، هدفمند ، به موقع و با کمترین هزینه را خواهد داد.
نمونه نزدیک این نوع برخورد ایران واکنش به ترور شهید قاسم سلیمانی است که ضرب شست مهم و بی سابقه ای از سوی ایران به آمریکا داده شد و ضمنا تاکید شد که هنوز زمان آن انتقام سخت ایران فرا نرسیده است. نمونه دورتر که کاملا به نتیجه رسید و به مناسب ترین شکل ممکن با صبر و حوصله مثال زدنی ایران رخ داد، نابودی صدام حسین دیکتاتور عراق بود.
صدام که با سر و صدای زیاد قصد داشت جای عبدالناصر را در رهبری ناسیونالیسم عربی بگیرد و با تکیه بر پول و ادوات نظامی قدرتمندان جهانی با سوداهای خام خود وارد خاک ایران شد و جان هزارن تن از بهترین فرزندان این سرزمین را گرفت با راهبرد صبر فعالانه نهایتا چنان به ذلت کشیده شد که کمتر کسی فکرش را می کرد.
چه کسی فکر می کرد روزی برسد که دشمن درجه یک ایران در منطقه چنین با خواری و خفت از سوراخ خود بیرون کشیده شود و به دار مجازات آویخته شود؟!
در دوران حمله آمریکا به عراق نیز ما شاهد دو نوع پاسخ انفعالی و عاطفی از سوی برخی جریان های سیاسی کشور بوده ایم که دقیقا به دلیل همین اتکای صرف بر احساسات درست در مقابل هم بودند.
یکی معتقد بود حمله امریکا به عراق بهترین فرصت را برای انتقام گرفتن از صدام فراهم آورده و ایران باید با جنگیدن در کنار آمریکا شر این دیکتاتور بی رحم را هم از سر مردم عراق و هم از سر منطقه کم کند.
دیگری اما با احساساتی شدیدتر از نوعی دیگر معتقد بود آمریکا به یک کشور مسلمان حمله کرده و ما باید در کنار صدام با آمریکا بجنگیم! عجیب تر اینکه این پیشنهاد از سوی کسانی داده می شد که خود حامی برخی شعارهای تند علیه صدام در زمان جنگ بودند.
اما ایران سیاست هوشمندانه ای فراتر از این دو گزینه اتخاذ کرد که نتیجه آن سقوط صدام و جلوگیری از پایداری حضور آمریکا در عراق بود به نحوی که تلاشهای انجام گرفته برخلاف خواست آمریکا بیشتر به روابط حسنه دو دولت و ملت عراق و ایران انجامید. دشمنان ایران و به خصوص صهیونیست های زخم خورده از ایران به خوبی می دانند همین درایت و تیزبینی در پاسخ های به موقع و دقیق است که ایران را در تمام 4 دهه گذشته روز بروز قوی تر از پیش کرده است.