Wednesday, Dec 2, 2020

صفحه نخست » باید ترور یک فرد مشخص نظامی، امنیتی، هسته ای و یا سیاسی اسرائیل را در دستور کار قرار دهیم

ensaf_120120.jpgدیپلماسی ایرانی - بعد از ترور دکتر محسن فخری زاده فضای سیاسی رادیکال در کشور مسئله انتقام و اقدام متقابل را مطالب می کند. یک طیف مسئله موشک باران و بمباران شهرهای اسرائیل مطرح می کنند، طیفی دیگر معتقدند باید یک عملیات مخفی و ترور چهره های مشخص در اسرائیل در دستور کار قرار گیرد، برخی هم بر این باورند که اقدام مقتضی باید به دوران بعد از روی کار آمدن جو بایدن موکول شود. هرچند که برخی هم بر این باورند تصویب کلیات طرح مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها که با ۲۵۱ رای موافق در جلسه دیروز سه شنبه تصویب شد می‌تواند اقدام متقابل سیاسی مجلس در این راستا باشد. اما در شرایط حساس کنونی بهترین راهکار و واکنش مناسب تهران چیست که با صرف کمترین هزینه، منافع کشور را تامین کند؟ دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت وگویی با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیر کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

آن چنان که انتظار می رفت بعد از ترور دکتر فخری زاده فضای سیاسی و اجتماعی کشور به ورطه ای از رادیکالیسم افتاده است که با برخی اقدامات می تواند تبعات منفی طولانی مدتی را برای کشور به همراه داشته باشد. به هر حال در همین فضای رادیکال در یک سو روزنامه کیهان مسئله حمله به بندر حیفا را مطرح می کند و در سوی دیگر مجلس دوشنبه هفته جاری دو فوریت طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها را تصویب می کند و در ادامه دیروز سه شنبه نیز کلیات آن به تصویب نمایندگان مجلس یازدهم رسید. فارغ از آثار و تبعات سیاسی و دیپلماتیک هر کدام از این مواضع و اقدام ها سوال مهمی که ذهن را درگیر می کند ناظر بر این نکته است که تا چه اندازه شکل‌گیری فضای رادیکال سیاسی - اجتماعی در داخل کشور می تواند یکی از اهداف بانیان و طراحان ترور دکتر فخری زاده باشد؟

بدون شک علاوه بر آنکه بانیان و طراحان این جنایت هولناک با ترور دکتر فخری زاده، یک مهره کلیدی دانش هسته ای و نظامی کشور را حذف کرده اند، سعی داشته اند فضای سیاسی و اجتماعی کشور را هم رادیکال کنند. به هر حال نتیجه مستقیم و فوری چنین جنایتی حاکم شدن فضای رادیکال سیاسی و اجتماعی در کشور است که می‌تواند هر موضع، اقدام و یا سخنی را شکل دهد تا از این طریق تهران دست به واکنش و اقدام انتحاری بزند و شرایط در ادامه به گونه‌ای پیش رود که احتمالاً تلاش جو بایدن برای بازگشت به برجام از دستور کار خارج شود. اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و دیگر کشورهای همسو با شکست دونالد ترامپ نگرانی جدی از آینده منطقه خاورمیانه با ورود جو بایدن دارند. بنابراین سعی دارند شرایط کما فی السابق ادامه پیدا کند و میراث چهار ساله ترامپ حفظ شود.

آیا نگرانی این کشورها صرفاً مسئله ایران و بازگشت جو بایدن به برجام است؟

خیر. یکی از نگرانی‌های مهم آنها مسئله برجام است وگرنه عربستان‌سعودی می‌داند با اقداماتی مانند قتل فجیع خاشقچی، نادیده گرفتن چارچوب های حقوق بشر در داخل خود عربستان و یا ادامه جنگ در یمن نمی‌تواند با دولت بایدن به یک تفاهم دیپلماتیک برسد و در دولت آینده ایالات متحده آمریکا با خیالی آسوده این اقدامات را پیش ببرد، آن چنان که ترامپ حمایت تمام و کمالی از بن سلمان داشت. از آن طرف دیگر قطعاً بنیامین نتانیاهو که شرایط شکننده ای در داخل اسرائیل دارد در دوران جو بایدن نمی تواند خارج از قواعد سازمان ملل مسئله توسعه شهرک‌سازی و یا طرح انضمام بخشی از کرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی را محقق کند. بنابراین یکی از نگرانی های روی کار آمدن جو ‌بایدن صرفاً مسئله احیای برجام است. اما نکته اینجاست که احتمالاً تل‌آویو سعی کرده است با این ترور فضا به گونه‌ای پیش می‌رود که عملاً خاورمیانه مطابق با میل، نظر و خواسته جو‌ بایدن مدیریت نشود.

در چنین شرایطی که شما به آن اشاره داشتید فضای سیاسی رادیکالیزه شده ناشی از ترور دکتر فخری زاده در داخل کشور مسئله گرفتن انتقام را مطالبه می کند. در همین راستا طی پنج روزی که از این ترور می گذرد شاهد تجمعات در شهرهای مختلف بوده‌ایم و بسیاری معتقدند که مطرح شدن حمله به بندر حیفا و یا تصویب کلیات طرح مجلس یازدهم مبنی بر اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها پاسخی به همین فضای رادیکال است. در سوی دیگر عده ای بر این باورند که مسئله انتقام در شرایط حساس کنونی دقیقا همان چیزی است که بانیان این ترور به دنبال آن هستند تا بتوانند ایران و کل خاورمیانه وارد یک جنگ کنند. لذا لزوم خویشتنداری و موکول کردن انتقام به زمان مناسب می‌تواند منافع جمهوری اسلامی ایران را در این شرایط تامین کند. از نگاه شما آیا تهران باید مسئله انتقام را در دستور کار قرار دهد؟

من معتقدم پیش از آن که تهران واکنش مناسبی را در پی ترور دکتر فخری زاده از خود نشان دهد باید در فوری ترین و اولین اقدام اشتباهات امنیتی داخلی را تصحیح کند. اما اگر ثابت شود و به احتمال زیاد هم چنین خواهد بود که اسرائیل در پشت این ترور قرار دارد ایران این حق را برای خود محفوظ می داند که واکنش مناسبی داشته باشد و هیچ کس و هیچ سازمانی نمی‌تواند این حق را از ایران سلب می‌کند. اما اینکه این حق چگونه باید گرفته شود و اقدام مناسب جمهوری اسلامی ایران متناسب با ترور دکتر فخری زاده در چه زمانی و در چه موقعیت جغرافیایی باشد از مهم ترین نکاتی که باید روی آن تاکید و تمرکز فراوان شود. چون اگرچه این حق برای ایران محفوظ است، اما این بدان معنا نیست که ایران می تواند هر اقدامی را در دستور کار قرار دارد. ما باید بدانیم چگونه، کجا، از چه طریقی، با چه کیفیتی و در چه زمانی می خوهیم از حق اقدام متقابل استفاده کنیم. چرا که یقینا هر اشتباه در محاسبه هر کدام از پارامترهای مذکور می تواند تبعات خاص خود را به همراه داشته باشد. لذا هر کدام از نکات فوق بسیار تعیین کننده خواهد بود. ضمن این که تمام این مسائل علاوه بر شرایط منطقه ای به وضعیت داخلی نیز به شدت وابسته است. اکنون در کشور مهمترین مسئله به بحران اقتصادی معیشتی و همچنین بحران سلامت باز می‌گردد. در کنار آن همانگونه که اشاره کردم در فوری ترین اقدام جمهوری اسلامی ایران باید خلأهای امنیتی و اشتباهات خود را برای جلوگیری از تکرار این دست ترورهای تلخ تصحیح کند.


آیا این نکات شما می تواند مویدی بر نگاه عباس عبدی باشد که معتقد است پاسخ اینگونه ترورها را نمی توان به صورت حمله رسمی داد، بلکه باید از طریق ترور و عملیات مخفی این کار انجام شود؛ چنانی که خود عبدی معتقد است مثلا یک تیم ترور اسرائیلی اجیر شود تا رئیس عملیات مخفی یا نیروگاه اتمی را در تل‌آویو بکشند؟

اتفاقا من هم معتقدم که این اقدام باید هم وزن و عادلانه باشد. به حال اکنون مسئله منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نیز مطرح است. ما نباید اقدامی را در دستور کار قرار دهیم که نه تنها حق اقدام متقابل را از ما بگیرد، بلکه هزینه‌های جبران‌ناپذیری را هم به کشور تحمیل کند. قطعاً پیشنهاد هایی مانند حمله به بندر حیفا، آن هم با تلفات سنگین نمی‌تواند در دستور کار باشد، چراکه بمباران و موشک باران گسترده یک شهر با انبوهی از تلفات که می‌تواند در میان آنها افرادی با تابعیت دیگر کشورها و حتی مسلمانان را هم شامل شود بیش از آنکه برای ما فایده داشته باشد، هزینه دارد. یقیناً این خواسته همان چیزی است که اسرائیل به دنبال آن است تا از این طریق ایران و منطقه خاورمیانه وارد یک دوره نامشخصی از ناامنی شود. بنابراین هدف باید یک فرد مشخص نظامی، امنیتی، سیاسی و یا هسته‌ای اسرائیل باشد. بدون شک اگر جمهوری اسلامی ایران اصل عدالت و هم وزنی را در واکنش مناسب اتخاذ نکند، تهران از موضع حق و قدرت به موضع ضعف کشیده خواهد شد. بنابراین باید یک برنامه ریزی دقیق صورت گیرد که چه زمانی، با چه کیفیتی، از چه طریقی و در کجا قرار است واکنش مناسب ایران نسبت به ترور دکتر فخری زاده در دستور کار قرار گیرد؟ بنابراین واکنش هوشمندانه آن است که ایران باید فضایی را در داخل اسرائیل ایجاد کند که شخصیت‌های نظامی، امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی در یک نگرانی از فضای ترور قرار بگیرند تا این گونه احساس نشود که به راحتی می توانند در داخل ایران نخبگان را ترور کنند بدون آنکه هزینه ای برای آنها در پی داشته باشد.

اما حتی با حفظ اصل هم وزنی و عدالت در اقدام متقابل ایران و مثلا اقدام برای ترور یک فرد نظامی، امنیتی، هسته ای و یا سیاسی اسرائیل باز هم می‌توان شاهد تبعات امنیتی آن و ناامن شدن ایران و کل منطقه مطابق با هدف اسرائیل از ترور دکتر فخری زاده بود. یادمان نرود که جنگ جهانی اول هم با ترور ولیعهد اتریش شروع شد. پس چه ترور یک فرد مشخص در اسرائیل و چه حمله موشکی و بمباران می تواند به یک اندازه حساسیت زا باشد. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

اگر آنگونه که قبلا اشاره کردم اصل هم وزنی و عدالت در اقدام جمهوری اسلامی ایران رعایت شود و برنامه ریزی درست و دقیقی برای آنکه ایران از حق اقدام متقابل خود چگونه، در چه زمانی، با چه کیفیتی، از چه طریقی و در کجا استفاده کند، می‌تواند مانع از هزینه های بعدی آن شود. در غیر این صورت قطعاً هرگونه اقدامی از طرف ما می‌تواند کشور و کل منطقه را وارد نا امنی و جنگ کند. پس باید با یک اقدام درست و دقیق به گونه‌ای عمل کنیم که یک دولت تروریست و بانیان این ترور را مجازات کنیم. در این صورت هیچ کشور و سازمانی حتی ایالات متحده آمریکا نیز نمی‌تواند این حق را از ایران بگیرد.

ولی حتی در این صورت باز هم می توان شاهد سکوت دولت دونالد ترامپ و حتی جو بایدن بود در حفظ امنیت اسرائیل بود؟ آیا در اصل حفظ امنیت اسرائیل تفاوتی میان ترامپ و بایدن وجود دارد؟

این نکته شما کاملا درست است. در اصل حفظ امنیت اسرائیل تفاوتی میان روسای جمهوری امریکا وجود ندارد. اما هر دولتی در کاخ سفید برای پیشبرد این مهم اقدام و تاکتیک های بسیار متفاوتی را در دستور کار قرار می دهد. چون به هرحال هر رئیس جمهور دموکرات و یا جمهوری خواه بنا بر دیدگاه سیاسی اقدامات متفاوت و رفتارهای خاص خود را در تامین امنیت اسرائیل دارد. برای مثال ۲۵ سال از مصوبه کنگره آمریکا برای انتقال سفارت این کشور از تل آویو به بیت المقدس می‌گذرد، اما هیچ کدام از دولت‌های آمریکا طی این سال ها حاضر به عملیاتی کردن آن به دلیل تبعات سیاسی و دیپلماتیک نبودند، ولی دونالد ترامپ این کار را انجام داد. پس می‌بینید تفاوت عملکرد تا کجاست. ضمن آن که ترامپ با طرح خود موسوم به معامله قرن به دنبال قانونی جلوه دادن تداوم و تشدید شهرک‌سازی ها، انضمام کرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی و محو کردن نوار غزه بود، در صورتی که دولت های پیشین آمریکا با احتیاط بیشتری در این خصوص اقدام می‌کردند.

با این وجود همین جو‌بایدن در شعارهای انتخاباتی صراحتا عنوان کرده است که اقدامی برای تغییر سفارتخانه ایالات متحده آمریکا و بازگرداندن آن از بیت‌المقدس به تل‌آویو ندارد.

بله این یک اقدامی است که دونالد ترامپ آن را انجام داده است و جو بایدن هم آن را تغییر نخواهد داد. ولی سوال اینجاست که آیا اگر جو بایدن رئیس جمهور بود اساساً دست به انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس می زد؟ پس تفاوت عملکردها تا اندازه ای موثر است. در همین رابطه بایدن تاکید کرد که اگرچه با تصمیم دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ میلادی برای تغییر مکان سفارت از تل‌آویو به بیت المقدس مخالف بوده، اما تغییری در خط مشی کنونی واشنگتن در این موضوع نخواهد داد. چون بایدن معتقد است که اگر چه هرگونه تغییر مکان باید در چهارچوب توافق صلح خاورمیانه میان اسرائیلی‌ها و فللسطینی‌ها انجام می‌شد، اما اکنون این کار توسط ترامپ انجام و هزینه ها و تبعات دیپلماتیک آن تحمیل شده است، او نیز قصد ندار دوباره سفارت آمریکا را به تل‌آویو برگرداند.

پیرو این نکات تا چه اندازه معتقدید که اقدام دیروز سه شنبه مجلس شورای اسلامی در تصویب کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها می تواند به نوعی واکنش و اقدام متقابل سیاسی و دیپلماتیک مجلس در پی ترور دکتر فخری زاده باشد؟

اتفاقا من معتقدم که طرح موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها که کلیات آن دیروز سه شنبه در مجلس تصویب شد دقیقاً همان چیزی است که نتانیاهو و بن سلمان می‌خواهند. همانگونه که قبلا اشاره کردم در پی ترور دکتر فخری زاده علاوه بر اینکه یک مهره کلیدی دانش هسته‌ای و نظامی کشور حذف شد با رادیکال شدن فضای سیاسی و اجتماعی داخل کشور سعی بر آن بود که جمهوری اسلامی ایران وارد یک فضای تنش در منطقه شود تا از این طریق جو بایدن نتواند تلاشی برای بازگشت به برجام داشته باشد. پس حتی اگر مسئله اقدام متقابل نظامی با رعایت اصل هم وزنی و عدالت هم در دستور کار قرار گیرد و یا اینکه مسئله واکنش متقابل به زمان مقتضی موکول شود، اقدام مجلس در تصویب کلیات طرح مذکور می‌تواند هدف تل آویو و ریاض را مبنی بر از بین بردن هر گونه تلاشی برای احیای برجام تامین کند. بنابراین من فکر نمی‌کنم علی‌رغم اینکه کلیات این طرح دیروز در مجلس تصویب شد در شورای نگهبان تایید شود و یا اینکه در صورت تایید، مفاد آن برای دولت لازم الاجرا باشد. ضمن اینکه اساساً مسئله هسته ای در دستور کار مجلس نیست. چون که حدود و ثغور آن باید در شورای عالی امنیت ملی تعیین شود. یعنی طرح مذکور بزرگتر از توان سیاسی و قانونگذاری مجلس شورای اسلامی و نمایندگان بوده است. همانگونه که قبلاً اشاره کردید به نظر می‌رسد تصویب کلیات این طرح بیشتر واکنش نمایندگان به فضای رادیکالیزه بعد از ترور دکتر فخری زاده باشد. قرار نیست که ما با دست خود برجام را نابود و خواسته ها، اهداف و منافع عربستان سعودی، اسرائیل ایالات متحده آمریکا را محقق کنیم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy