کیهان لندن - رضا بهروز، شروان فشندی (اورشلیم پست) - در زمان دولت اوباما، وقتی جمهوری اسلامی ایران پس از امضای توافق اتمی مبلغ زیادی پول نقد دریافت کرد، فقط یک مسئولیت داشت: استفاده از این پول برای رفاه حال مردم ایران. وقتی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از توافق اتمی خارج شد و کارزار فشار حداکثری را برای اعمال تحریمهای فلج کننده علیه رژیم آغاز کرد، زمامداران رژیم ایران یک مسئولیت داشتند: از تأمین هزینه جنگهای بیپایان و پشتیبانی از شبهنظامیان تروریست دست بردارند و این سرمایهها را به نفع مردم ایران خرج کنند. رژیم در هر دو مورد شکست خورد. بیایید صادق باشیم: هیچ سطحی از دیپلماسی نمیتواند بیلیاقتی بدخواهانه رژیم را تغییر دهد.
هرچند جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا ادعا میکند درباره خشونت و فساد رژیم در ایران هیچ توهمی ندارد، اما برنامههای او برای آشتی با جمهوری اسلامی با این ادعایش مغایرت دارد. قویترین مدرکی که نشان میدهد دولت آینده آمریکا نسبت به رژیم ایران چقدر گمراه است، قول بایدن برای بازگشت به توافق اتمی است. در واقع بایدن در حال بازبینی سیاستِ منسوخ شدهای است که هر نوع رفتار مجرمانهی رژیم ایران را با مسئلهی هستهای گره میزند. به همین منظور او امیدوار است که با لغو تحریمها علیه رژیم ایران یا شاید با بخشیدن مبالغ هنگفت به عنوان پاداش به آن، میشود در رفتار رژیم تغییر قابل ملاحظهای ایجاد کرد.
جو بایدن پذیرفته که جمهوری اسلامی یک رژیم شرور است، اما ادعا میکند افتادن سلاح هستهای به دست یک رژیم که اساساً منشاء تهدید است نگرانکنندهتر است. این نگرانی درست است، اما داشتن تسلیحات هستهای بدون موشک و لانچر برای پرتاب یک منطق ناقص است. به همین دلیل دستیابی رژیم به موشکهای بالستیک نمیتواند به عنوان یک مسئله جداگانه در نظر گرفته شود و باید در متن قضیهی تسلیحات هستهای مورد توجه قرار گیرد. این دو قابل تفکیک نیستند و بهم گره خوردهاند.
رژیم ایران صرف نظر از اینکه تسلیحات اتمی داشته باشد یا نه، با مردم ایران وحشیانه رفتار میکند، مخالفان را به زندان انداخته و شکنجه خواهد کرد، به زنان ستم کرده و همجنسگرایان را اعدام میکند. بنابراین، دست یافتن به توافق اتمی با ایران برگ برندهای برای رژیم است تا به نقض حقوق بشر ادامه دهد.
منطق پشتِ توافق اتمی این بود که بدون آن جنگ اجتنابناپذیر میشد. این دیدگاه محصول مشترک اتاقهای فکر برخی از مشاوران باراک اوباما و گروههای لابی ایرانی در واشنگتن بود. با وجود خروج دونالد ترامپ از این توافق و علیرغم هشدارهای بیوقفه اتاقهای فکر در واشنگتن نسبت به وقوع نزدیک یک جنگ اما هیچوقت هیچ جنگی اتفاق نیفتاد! سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همان رفتارهای جنگطلبانه و در همان حد و گسترهای که پیش از توافق اتمی و پس از توافق اتمی عمل میکرد به راه خود ادامه داد.
به این ترتیب، توافق اتمی در عمل لزوماً مانع جنگ نمیشود چرا که خارج شدن از آن نیز موجب جنگ نشد.
با این حال، نکته اینجاست که تمدید توافق اتمی با رژیم ایران اما میتواند به جنگ منجر شود. زاخی هانگبی وزیر همکاریهای منطقهای در دولت بنیامین نتانیاهو که با این نظریه موافق است میگوید: «اگر بایدن با این سیاست پیش برود، در نهایت یک تقابل خشونتآمیز بین اسرائیل و ایران ایجاد خواهد شد» و این خیلی نگرانکننده است.
بین اسرائیل و کشورهای عربی منطقه همکاریهای تازه در حال شکل گرفتن است. با پیشبینی اینکه بار دیگر سیاست مماشات با رژیم ایران توسط دولت بایدن احیا شود، این کشورها آمادهاند تا اگر رژیم ایران همچنان فعالیتهای خرابکارانهاش را ادامه دهد یا بر جنگطلبیهای خود بیافزاید، خود هدایت امور را به دست بگیرند؛ و این درست همان جنگ است. این کشورها به اندازه کافی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران مسلح هستند که بخواهند بدون کمک یا بدون چراغ سبز ایالات متحده اقدام کنند. تمدید توافق اتمی با رژیم ایران، متحدان آمریکا در خاورمیانه را از خود دور میکند و آنها را مجبور میسازد خودشان برای دفع شرّ رژیم ایران وارد عمل شوند و این کار را خواهند کرد.
افزون بر این، دادن آزادی به حکومت ایران برای از سرگیری فعالیتهای اتمی منجر به ایجاد رقابت تسلیحات اتمی در خاورمیانه خواهد شد. عربستان سعودی اکنون در حال توسعه برنامههای هستهای خود با در نظر گرفتن یک توافق بین دولت بایدن و ایران است. در نتیجه این رقابت، تنشها با این احتمال که سلاحهای اتمی به دست بازیگران کلّهشق در منطقه بیفتد افزایش خواهد یافت.
توافق اتمی ۲۰۱۵ یک سیاست شکست خورده است. همانطور که ژنرال هربرت ریموند مکماستر مشاور پیشین امنیت ملّی ترامپ با صراحت گفته است، این معامله «یک فاجعه سیاسی با نقاب پیروزی دیپلماتیک بود.»
بعلاوه، وضعیت اکنون نسبت به سال ۲۰۱۵ بسیار تغییر کرده است. مردم بطور فزاینده از ایده اصلاح رژیم فاصله گرفتهاند. مرز بین به اصطلاح «میانهروها» و «تندروها»ی رژیم بیش از همیشه از بین رفته است. «میانهروها»یی که باراک اوباما خیال میکرد میشود با آنها وارد مذاکره شد مشخص شده که در عمل همتای «تندرو»ها هستند.
طی چهار سال گذشته چندین بار علیه رژیم ایران اعتراضات گسترده سراسری شکل گرفت. سرانجام، با تأثیر دومینووار که توافق صلح میان اعراب و اسرائیل به وجود آورده، فضای ژئوپلیتیک خاورمیانه بطور قابل توجهی تغییر کرده است. امید است کارشناسان سیاست خارجی که با بایدن کار میکنند، متوجه این تغییرات شدهاند و از اهرم فشاری که توسط دولت ترامپ برای فشار بر رژیم ایجاد شده برای موضوعاتی استفاده کنند که اگر از مسئله اتمی مهمتر نباشند اما به همان اندازه اهمیت دارند.
چطور حسادت را مهار کنیم؟
ظریف غرب را تهدید کرد، واکنش اتحادیه اروپا