رادیو زمانه - در بین کارتنخوابهای ایرانی در تهران و شهرستانها به تازگی یک ماده مخدر صنعتی رواج پیدا کرده است: «سورچه» یا «اشک خدا». این ماده که از مشتقات دیامرفین است و در همان حالا به کوکائین هم شباهت دارد ابتدا در محافل و دورهمیهای جوانان مرفه رواج داشت و حالا از شهرستانها به تهران رسیده و کارتنخوابها و به ویژه زنان کارتنخواب را درگیر کرده است. انزوا و توهم از پیامدهای مصرف این ماده مخدر است.
سپیده علیزاده، مدیر موسسه «نور سپید هدایت»، اولین مرکز جامع کاهش آسیب بانوان در مصاحبه با رسانههای داخلی گفت در پاتوقهای جنوب شهر تهران استفاده از ماده مخدر سورچه رواج پیدا کرده است:
«این ماده حالا به تهخطیهای تهران رسیده. به من گفتند با اسمهای مختلف مثل "اشک خدا" قبلا هم استفاده میشده، اما حالا با اسم سورچه مصرف میشود که کنایهای از این دارد که در جشن و سرورها از آن استفاده میشود.»
«تهخطیهای تهران» به زنان و مردان بیخانمانی گفته میشود که معمولاً در بیابانهای اطراف بهشت زهرا با یک زیرانداز زیر آفتابگیرها و آلاچیقهای آهنی و یا در چادرهای مسافرتی، در راهروهای کنار توالت یا در پناه زیرپلهها زندگی میکنند.
اخیرا برخی از این اشخاص بیخانمان که اغلب دچار ورشکستگی اقتصادی شدهاند و به بیماری اعتیاد به مواد مخدر هم مبتلا هستند، به ویژه در فصل سرما به گورهای خالی بهشت زهرا پناه میبرند. روزنامه همشهری آذر سال گذشته از زنان بیخانمانی خبر داده بود که برای گذران زندگی حتی به تنفروشی در گورهای خالی بهشت زهرا هم تن میدهند. ماده مخدر سورچه یا «اشک خدا» در بین این اشخاص رواج پیدا کرده است. مدیرعامل موسسه نور سپید هدایت میگوید:
«این ماده از هروئین هم قویتر است، مثلاً اگر کسی هروئین را روزی چهار بار مصرف میکرده، از سورچه یک یا دو بار در روز استفاده کند کافی است، با شروع شیوع کرونا قیمت مواد گرانتر از قبل شد و کیفیتها پایینتر آمد، به همین دلیل عوارض جانبی این مواد هم بیشتر شده است.»
اخلال در کار دستگاه عصبی، تنبلی کبد، اثرات بد بر سیستم گوارش و خطر ابتلا به بیماریهای کبدی چون یرقان و هپاتیت و همچنین ضعف سیستم دفاعی بدن که به مشکلات تنفسی و پوستی دامن میزند و همینطور سکته قلبی و مغزی و خطر ابتلا به سرطان از عوارض این ماده مخدر صنعتی به عنوان بدیلی برای هروئین و کوکائین است.
علیزاده در ادامه این مصاحبه یادآوری کرد که مصرف این ماده مخدر صنعتی سبب میشود که زنان کارتنخواب زودتر به ته خط برسند:
«در همین مدت کیسهای بیشتری دارم که زودتر به ته خط میرسند و توهم و هذیان ناشی ازاین موضوع درآنها بیشتر دیده میشود، مددجوهایی را داشتم که قبلا دریک زندگی بد و نامناسب جلو میآمدند، اما الان همان زندگی بد و نامناسب را هم ندارند.»
چشمداشت یک وعده غذای گرم در مقبره خمینی
در جنوب شهر تهران مکانهایی مانند «سامانسرا»، «مددسرا» و «گرمخانه» برای نگهداری از زنان کارتنخواب ایجاد شده، اما معمولان معتادان را به این مکانها راه نمیدهند و خود آنها هم که اغلب به دلیل عوارض اعتیاد انزوا را به زندگی گروهی ترجیح میدهند، از مراجعه به این امکان خودداری میکنند. در مقبره خمینی گاهی یک وعده غذای گرم در اختیار این اشخاص قرار میگیرد. به همین سبب یکی از پاتوقها همانا مقبره بنیانگذار جمهوری اسلامی است.
از تعداد زنان کارتنخواب در جنوب شهر تهران آمار دقیقی در دست نیست. همشهری تعداد این زنان را دو هزار نفر تخمین زده است. مهدی مهرانگیز، معاون دادستان تهران در امور مبارزه با موادمخدر تهران جمعه ۱۴ آذر گفت:
«علاوه بر ۱۰۰۰ معتاد متجاهر زن نزدیک به ۲۰ هزار معتاد متجاهر مرد نیز دارد. تهران مجموعا ۳۶۰ هزار معتاد دارد که به شکلهای مختلف اقدام به مصرف موادمخدر میکنند.»
معصومه، یکی از این زنان کارتنخواب مبتلا به بیماری اعتیاد میگوید:
«نمیخواهم با حضورم خانوادهام رو بلاتکلیف و زندگیشونو تلخ کنم. چند بار قصد خودکشی کردم، الانم که میکشم تا بمیرم، چون واقعا بهترین چیز برای مرگ همین مواده که قاتلم نداره.»
سپیده علیزاده، مدیر موسسه «نور سپید هدایت» در مصاحبه با رسانههای داخلی بر ضرورت احداث مراکز اقامتی میانمدت ترک اعتیاد تأکید میکند:
«آنچه این روزها به شدت مورد نیاز است کمپها یا همان مراکز اقامتی میانمدت درمان اعتیاد "پرهیزمدار تمایلی" است تا مددجویی که تمایل به قطع مصرف کرده و خود را در ته خط میبیند در زمانی که تمایل به تغییر سبک زندگی پیدا کرده بتواند به صورت رایگان به آنجا برود و پذیرش شود.»
در تهران فقط دو مرکز اقامتی میانمدت ترک اعتیاد با مجوز سازمان بهزیستی وجود دارد: یکی در غرب تهران و دیگری در حوالی میدان خراسان. با آغاز همهگیری ویروس کرونا در ایران شرط گرمخانهها برای پذیرش کارتنخوابها تست منفی کروناست. در این شرایط برای آنها راهی جز تنفروشی در گورهای خالی با چشمداشت یک وعده غذای گرم در مقبره خمینی باقی نمانده است.
برجام؛ چکشکاری از بیرون، ریزش از درون
فیلم: آیا فخری زاده های بعدی در نوبت رفتن هستند؟