فریدون خاوند - رادیو فردا
«ژئوپولیتیک» یکی از شاخههای علوم سیاسی است که، در معنای محدود و قدیمی، روابط میان جغرافیای کشورها و سیاست و روابط خارجی آنها را بررسی میکند.
واضعان این مفهوم به ویژه در آلمان، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، به شناخت ریشهها و پیامدهای کشمکش میان قدرتها بر سر حفظ و یا گسترش سرزمینهای زیر سلطه خود میپرداختند.
سرزمینها، به دلیل ابعاد جمعیتی، اهمیت استراتژیک و غنای منابعشان همواره در معرض زورآزمایی قدرتها بوده و بخش بزرگی از تاریخ تمدن انسانی زاییده همین زورآزماییهاست که در بسیاری موارد فاجعههایی با ابعاد نجومی به وجود آوردهاند.
در دنیای قرن بیست و یکم، کشمکش بر سر خاک و جمعیت و ثروت زیر زمینی هنوز در اینجا و آنجا دیده میشود که تازهترین نمونه آن جنگ خونین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قرهباغ بود. با این همه تردیدی نیست که زورآزمایی قدرتها برای تغییر مرزها در بخش بسیار بزرگی از جهان از میان رفته است. مفهوم «ژئوپولیتیک» نیز، در رابطه با همین تحول، به گونهای بنیادی دگرگون شده است.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا
در شرایط نوین جهانی، دانش «ژئوپولیتیک» در ارزیابی قدرت کشورها از محدوده عوامل سنتی همچون توان رزمی، وسعت سرزمین، شمار جمعیت و غنای منابع طبیعی بسی فراتر میرود و عوامل تازهای چون ظرفیتهای بازرگانی، زیربناهای مالی و پولی، توان نوآوری، قابلیتهای فرهنگی، کیفیت دانشگاهها، خلاقیتهای هنری، استعدادهای ورزشی، محرکهای مذهبی و ایدئولوژیک و غیره... را نیز در بر میگیرد. با همین تعبیر مدرن است که از «ژئوپولیتیک پولها»، «ژئوپولیتیک ورزش» و یا «ژئوپولیتیک اسلامی» سخن به میان میآید.
طی یک سال گذشته ظهور و پیشروی همهگیری جهانی کرونا بهگونهای محسوس بر شکلبندی روابط بینالمللی تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر بحران بهداشتی به عرصه تازهای برای زورآزمایی قدرتها در صحنه جهانی بدل شده و، از این دیدگاه، جای تازهای را در بررسیهای «ژئوپولیتیک» به خود اختصاص داده است.
در واقع این همهگیری جهانی و پیامدهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آن، به دلیل تأثیرهای عمیق آن بر جوامع انسانی و روابط بینالمللی، به احتمال قریب به یقین در رده رویدادهای معروف به «دورانساز» جای خواهد گرفت. امروز قدرتهای جهانی و حتی منطقهای بر سر مهار این همهگیری جهانی و یا عرضه واکسن برای مقابله با آن رقابت میکنند و دانش «ژئوپولیتیک» نیز، در تعبیر مدرن آن، طبعاً به بررسی این رقابت تازه علاقه نشان میدهد.
در این جا ما تنها به ۱۰ مورد از تأثیرگذاری ویروس کرونا بر شکلبندی روابط بینالمللی و رقابت میان قدرتها اشاره میکنیم با این تأکید که این تنها مشتی از خروار است و پیامدهای این رویداد در سالهای آینده بیشتر شناخته خواهد شد.
یک) جمهوری خلق چین به احتمال قریب به یقین زادگاه بحران بهداشتی عظیمی است که کرونا تقریباً در سر تا سر کره زمین به وجود آورده است. عدم شفافیت در خبررسانی، که ذاتی دیکتاتوریهاست، در این مصیبت نقشی مهم ایفا کرده است. با اینهمه چین و نیز بخش بسیار بزرگی از منطقه آسیایی اقیانوس آرام در مهار کرونا و بازگشت به زندگی عادی، به گونهای چشمگیر، از اروپا و آمریکا جلو افتادهاند.
تصادفی نیست که «مجمع جهانی اقتصاد» که هر سال در ماه ژانویه در داووس سوئیس برگزار میشد، امسال به سنگاپور نقل مکان میکند. شماری از صاحب نظران این جابهجایی را نشانه اعتماد روز افزون این مجمع به آسیا ارزیابی میکنند. آیا کوچ داووس به سنگاپور در سال ۲۰۲۱ به آن معناست که «مجمع جهانی اقتصاد»، پرچمدار سرمایهداری و جهانی شدن، از این پس به آسیا بیش از اروپا اطمینان دارد؟
دو) کرونا و پیامدهای آن به احتمال فراوان بر سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده آمریکا تأثیر گذاشته است. اگر بحران بهداشتی نمیبود، تولید داخلی آمریکا فرو نمیریخت و بازار کار این کشور دچار تزلزل نمیشد، آیا دونالد ترامپ انتخابات ریاستجمهوری را به جو بایدن میباخت؟
با توجه به شکاف بزرگی که بین مواضع دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر مدیریت روابط بینالمللی وجود دارد، تردید نمیتوان داشت که جابهجایی در رأس مهمترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان بسیاری از دادهها را در نظام جهانی دگرگون میکند، از روابط میان دو سوی اقیانوس اطلس گرفته تا نقش سازمانهای بینالمللی و مسائل زیست محیطی و نقش واشینگتن در منطقه خاورمیانه از جمله در رابطه با ایران... نقش غیرمستقیم کرونا در ایجاد این دگرگونیها را نباید دستکم گرفت.
سه) کرونا و مصیبتهایش بر سیاستهای اقتصادی در جهان، بهویژه در دنیای پیشرفته، بهشدت تأثیر گذاشت. پیش از این همهگیری جهانی، هدف اصلی بانکهای مرکزی در آمریکا، انگلستان، منطقه یورو و بسیاری دیگر از قطبهای نیرومند اقتصادی، جلوگیری از بروز تنشهای تورمی از راه مبارزه با «پولپاشی» و کنترل نقدینگی بود. با ظهور پاندمی، فروریزی رشد اقتصادی و گسترش بیکاری، تزریق انبوه پول در شریانهای اقتصادی برای کمک به بیکاران و نجات مالباختگان به هدف اصلی دولتها بدل شد و حتی کشور سختگیری چون آلمان اجازه داد که بانک مرکزی اروپا در سرازیر کردن انبوه یورو به بازارها لحظهای تردید نکند.
تلاش برای دستیابی به بودجه متعادل، که پیش از پاندمی در مرکز سیاست اقتصادی اتحادیه اروپا جای داشت، زیر تأثیر همهگیری جهانی و در انتظار روزهای بهتر، به فراموشی سپرده شد. پرسش بزرگی که در حال حاضر شمار زیادی از اقتصاددانان را به خود مشغول کرده چنین است: آیا تورم بعد از حدود ۳۵ سال بار دیگر به اقتصادهای پیشرفته باز میگردد؟
چهار) اتحادیه اروپا زیر فشار همهگیری جهانی و پیامدهای اقتصادی آن به مجموعهای منسجمتر و متحدتر بدل شد. در پی مدتی تأخیر و پراکندگی که باعث شد ایتالیا به عنوان مهمترین قربانی «کووید-۱۹» تنها بماند، ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا به خود آمدند و مکانیسمهای تازهای را برای همکاریهای مالی ابداع کردند.
در واقع بحران بهداشتی باعث شد اروپا متحدتر بشود و تردیدی نیست که با استقرار جو بایدن در کاخ سفید واشینگتن، با توجه به گرایشهای رئیسجمهور منتخب آمریکا به سود وحدت اروپا، همبستگی میان اروپاییان به احتمال زیاد ببش از بیش تحکیم خواهد شد.
پنج) در عوض، انگلستان که بعد از همهپرسی ۲۰۱۶ «برگزیت» را برگزید، در آخرین مراحل جدا شدن از اتحادیه اروپا خود را بیش از پیش تنها احساس میکند. در واقع سردمداران «برگزیت» امیدوار بودند که تداوم حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید بتواند روابط استوارتری را میان لندن و واشینگتن به وجود آورد، بهویژه از آن رو که رئیسجمهور کنونی آمریکا با اتحادیه اروپا میانهای ندارد.
شکست آقای ترامپ این چشمانداز را بر هم زد و انگلستان که خود یکی از مهمترین قربانیان کرونا است، دور آخر مذاکرات دشوار خود با اروپا را در شرایطی دردناک پیش میبرد. ایجاد روابط ممتاز با آمریکا و بدل شدن به «سنگاپور اروپا»، در شرایط کنونی، برای انگلستان به رؤیایی ناممکن بدل شده است.
شش) کرونا زمینه گسترش فقر مطلق را در جهان فراهم آورد. در واقع از دهه پایانی قرن بیستم تا پیش از ظهور همهگیری جهانی، شمار فقیران مطلق (کسانی که با کمتر از ۱.۹۰ دلار در روز زندگی میکنند) در جهان رو به کاهش میرفت. به ویژه زیر تأثیر پیشرفتهای اقتصادی که بخش بزرگی از قاره آسیا را در بر گرفت، کرونا این فرآیند را بر هم زد.
بر پایه ارزیابی بانک جهانی، بیماری کرونا و پیآمدهای آن باعث خواهد شد که تا پایان سال ۲۰۲۱ حدود ۱۵۰ میلیون نفر بر شمار قربانیان فقر مطلق در جهان افزوده شود. تردیدی نیست که این رویداد سطح تنشهای اجتماعی و سیاسی را در شماری از مناطق جهان بالا خواهد برد.
هفت) همهگیری جهانی کرونا و الزامات مقابله با آن زندگی اقتصادی و نوع رابطه انسانها را با محیط کارشان دگرگون کرد. زیستن در قرنطینه و محدود شدن جابهجایی و شهربندان (لاکداون)، «دور کاری» را به شدت گسترش داد و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی را به ابزارهای غیر قابل پرهیز برای اشتغال و تأمین معیشت بدل کرد.
این تحول طبعاً بر شکل زندگی انسانها، انتخاب محل زندگی و چگونگی جابهجا شدنشان به شدت تأثیر میگذارد و شکل تازهای از توزیع جمعیت در سطح سرزمینها را به وجود میآورد.
هشت) در پی بحران بهداشتی و فرو رفتن اقتصادها در گرداب قرنطینه، بعضی از غولهای اقتصادی جهان، از جمله در بخشهایی چون هواپیماسازی و حملونقل هوایی، با دشواریهای بزرگ روبهرو شدند. در عوض شمار دیگری از واحدهای تولیدی همچون آمازون و زوم و نیز بعضی شرکتهای داروسازی به اوج قدرت و شوکت رسیدند و بهای سهامشان در بورس سر به فلک کشید.
تردیدی نیست که کرونا شکلبندی تازهای را در جغرافیای اقتصادی جهان به وجود میآورد و چشماندازهای تازهای را برای سرمایهگذاری و نوآوری ایجاد میکند، ضمن آنکه برخی از فعالیتها را نیز تا مرز فنا پیش میبرد.
نه) در فضای بر آمده از گسترش کرونا، فراهم آوردن واکسن برای مقابله با آن نیز عرصه تازهای را برای یک رقابت ژئوپولیتیک بیسابقه به وجود آورده است. دو لابراتور پیشرو در عرضه واکسنهای قابل اطمینان برای مبارزه با کووید (فایزر و مدرنا) و نیز استارتآپ آلمانی بایونتک به آمریکا و اروپا امکان دادند ضعفهای خود را در جلوگیری از گسترش همهگیری جهانی تا اندازهای جبران کنند.
دیگر قدرتها نیز بیکار ننشستهاند و تلاش میکنند از واکسن ضد کرونا به عنوان نماد قدرت در صحنه جهانی استفاده کنند. تصادفی نیست که مؤسسه تحقیقاتی روسی به نام گامالیا برای واکسن خود نام «اسپوتنیک پنج» را انتخاب کرده، به یاد اقمار مصنوعی که در شوروی سابق و در دوران جنگ سرد به منظور رقابت با آمریکا به آسمان پرتاب میشدند. در این زمینه چین با تکیه بر واحدهای عظیم داروسازی همچون سینوواک و سینوفارم واکسنهای ضد «کووید-۱۹» را به ابزارهای ژئوپولیتیک بدل کرده است.
ده) بحران بهداشتی زاییدهٔ همهگیری جهانی کرونا عرصه تازهای را نیز برای رقابت میان نظامهای سیاسی در جهان به وجود آورده است. دو طرف اصلی این رقابت الگوی لیبرال غربی و الگوی آمرانه چینی است.
جمهوری خلق چین که بهعنوان سرچشمه همهگیری جهانی «کووید-۱۹» در جهان شناخته شده، امروز در نقش مدعی و طلبکار ظاهر شده و تلاش میکند از موفقیت خود در مهار کرونا علیه دموکراسیهای غربی استفاده کند. چین برای فروش واکسنهای خود به بهایی نسبتاً ارزان با شمار زیادی از کشورها از جمله اندونزی، امارات متحده عربی و مراکش قراردادهای دو جانبه امضا کرده است.
با استفاده از «دیپلماسی واکسن»، رهبران پکن به شماری از کشورهای فقیر از جمله در آفریقا پیام میفرستند که تنها راه نجات آنها پیروی از الگوی توسعهای است که نظام سیاسی چین، با تکیه بر حزب واحد و ایدئولوژی توتالیتر، برگزیده است.