حاج قاسم سلیمانی، بزرگمردی چند وجهی بود، سردار عارف، سردار معروف، سردار عابد، سردار معبود، سردار شاکر، سردار مشکور (سعی کردم از تذکره الاولیا تقلید کنم) و واجد بسیاری از صفتهای دیگر بود. البته بیشتراین القاب را برادران فاضل ودانشمند لندن نشین به سردار داده بودند. حاج قاسم استعداد نظامی گری ودیپلماسی و انبانی از استعدادهای دیگر داشت، اما استعداد عجیبی که کمتر کسی ازوجودش اطلاع داشت، این بود که با یک نگاه به چمدان میفهمید چقدر دلار تویش جا میگیرد، برای این که سالها چمدان برده بود، برای افغانها برده بود، برای عراقیها برده بود، برای سوریها برده بود، برای یمنیها برده بود و این اواخر برای آفریقا هم میبرد. انصافاً آن بزرگواردر تبادلات چمدانی حرف نداشت.
سران محورمقاومت زمانی که سردار از هواپیما پیاده میشد قبل از اینکه به او نگاه کنند به چمدانش نگاه میکردند، کشته مرده چمدانش بودند، هر چقدر چمدان بزرگتر بود احساس شعف بیشتری میکردند و محور مقاومتشان سفت تر میشد. برادران حماس گفته بودند که به علت کمبود چمدان تنها توانستند ۲۲ میلیون دلار از حاج قاسم بگیرند، اشتباه آنها این بود که قبل از حرکت به سمت تهران ازحاج قاسم نپرسیده بودند که چمدانهایشان چه سایزی باشد تا مسئولین ما به علت کمبود چمدان و ماندن پولها روی زمین اینقدر شرمنده نشوند. اگر حضرت امام در قید حیات بودند در حالی که از شدت عصبانیت ابروهای مبارکشان تابه تا شده بود، با آن تسلط انکار ناپذیرشان بر زبان فارسی، با تغیرمی فرمودند" این طور نباشد که پول باشد چمدان نباشد، این طور باشد که پول باشد چمدان هم باشد". یکی از برادران ما که در همان هواپیما با حماسیها بود میگفت چنان چمدان را به شکم چسبانده بودند که نمیتوانستند نفس بکشند و دائما هره کره میکردند وبعضی اوقات هم به خودشان فحش میدادند که چرا چمدانهای بزرکتر نبرده بودند.. البته بندگان خدا حق هم داشتند برای این که اصلاً اینقدر پول درغزه تا کنون دیده نشده بود. باور نمیکردند که رهبرما اینقدرگشاده دست باشد. اینها نمیدانند حضرت آقا بدون نظر مردم کاری نمیکنند. یکی از مسئولین بیت میگوید، مردم از محروم ترین نقاط کشوربه محضر رهبر انقلاب نامه مینویسند که وضع ما بسیار بد است، گرسنهایم، ولی هر جور شده تحمل میکنیم، شما را بخدا پشت مردم غزه و لبنان را خالی نکنید. آن وقت همین مردم غزه، امروز بنرهای حاج قاسم را پایین کشیدند و نشان دادند که بنر وچمدان رابطه مستقیمی با هم دارند. اگر چمدان نرسد بنر پایین میآید.
در سالهای اول جنگ زمانی که دکتر ولایتی هنوز لنگ نمیپوشید و تازه یقه اسلامی برای پیراهن را اختراع کرده بود، ضمن هدایت سکان وزارت خارجه، برای مدتی کریستف کلمب شد و کشورهای کوچکی را در دنیا کشف میکرد تا پول بگیرند وعراق را محکوم کنند. هیئت سودانی به ایران آمد و پس از محکوم کردن صدام مبلغ زیادی پول گرفتند، ظاهراً شب در هتل هیلتون سابق بر سر تقسیم پول دعواشان شده بود و همدیگر را چاقو زده بودند. این را برای این نوشتم که نشان دهم که چقدر مدیریت حاج قاسم غریزی و مدبرانه بود، از زمانی که ایشان مسئول پاشیدن پول شدند، هیچ گروهی همدیگر را چاقو نزدند.
ابو مالش
دی ماه ۱۳۹۹