ویژه خبرنامه گویا
اخیراً آقای فرخ نگهدار یکی از معروفترین افراد چپ که مدتها از اعضای رهبری سازمان فدائیان خلق بوده مصاحبه ای با روزنامه «مستقل» در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری انجام داده و معتقد هستند که انتخابات 1400 نباید بی رونق برگزار شود. در اینجا شاید فرصت نباشد که به جزئیات مصاحبه اشار کرد و من مایل نیستم که به شخصیت سیاسی ایشان بپردازم، اما یک نکته مهم و قابل توجه ذهنم را مشغول کرده است و آن ارزش و اعتبار حقوق شهروندی افراد سیاسی در رابطه با نظام جمهوری اسلامی است به همین خاطر من پیشنهاد میکنم که ایشان کاندید ریاست جمهوری سال 1400 شوند.
از همان ابتدای شکل گیری نظام جمهوری اسلامی افراد وگروههای سیاسی که کوچکترین انتقادی از حکومت داشتند و یا با ایدوئولوژی خمینی اختلافی داشته نه تنها از حکومت محروم ، بلکه به شکل خشونت آمیزی هم سرکوب شدند. آقای بازرگان، جبهه ملی و بنی صدر نمونه افراد و گروههایی بودند که برای مدت کوتاهی توانستند در حکومت حضور پیدا کنند. سازمان مجاهدین هر چند یک جریان مذهبی بود، اما از انجاییکه با دیدگاه غالب حکومت اسلامی تقاوت داشت و سازمان چریکهای فدایی خلق به خاطر ایدئولوژی مارکسیست لنینیست هیچگاه اجازه ورد به قدرت را نیافتند. هر چند سازمان مجاهدین و سازمان چریکهای (اقلیت) و بعضی از دیگر گروههای سیاسی به مبارزه مسلحانه علیه حکومت اقدام کردند، اما حزب توده و سازمان فدائیان خلق (اکثریت) سیاست حمایت از مبارزات ضد امریکایی جمهوری اسلامی را برگزیدند.
انها تصور میکردند که با همین حمایت امکان فعالیت علنی پیدا خواهند کرد، اما جمهوری اسلامی زرنگتر از انها بود و پس از سرکوب خشن نیروهای مجاهدین و سایر گروههای چپ به سراغ حزب توده و سازمان اکثریت رفت. در فاصله سالهای 62 تا سال 67 تعداد قابل توجهی از اعضاء و هواداران این دو جریان هم به جوخه اعدام سپرده شدند. در واقع پس از پایان جنگ تمام جریانات سیاسی که مرامی بر خلاف حکومت داشتند سرکوب شدند.
سالهاست که عرصه کار سیاسی در ایران تبدیل به تحلیل از حاکمیت و بررسی جناح های مختلف آن و یا شعارهای تکراری که فرمان با براندازی جمهوری اسلامی شده است. در بهترین حالت نوعی عکس العمل نسبت به رفتار حکومت است و معمولاً این عکس العمل ها با یک اطلاعیه در محکومت نظام ختم میشود. عده ای ممکن است پاسخ دهند که حکومت به انها مجالی برای فعالیت سیاسی نمیدهد و چاره ای جز این نیست. خب، کار یک سیاستمدار هم این است که به دنبال راه هایی باشد که بتواند حرف و اعتراض خود را برای عبور از این محدویت ها پیدا کند. فراموش نباید کرد که رقابت میان حکومت و اپوزیسیون گرفتن حمایت از طرف مردم است. شما به رفتار و گفتار ورزشکاران و هنرمندان ما توجه کنید. انها اعتبار خود را از طریق ورزش وهنر خود کسب کرده اند، اما با این اوصاف عکس العمل و موضعگیریهای همین افراد باعث محبوبت بیشتر یا ترد از طرف مردم میشوند. در عرصه سیاست یک حزب و یا یک سیاستمدار تمام اعتبار خود را بطور مشخص از رفتار و موضعگیریهای سیاسی میگیرد.با این تفاصیر اگر به مصاحبه آقای نگهدار توجه کنیم متوجه نمیشویم که هدف ایشان چیست. ایا میخواهند حکومت ایشان را به رسمیت بشناسند و یا تمایل دارند که مورد توجه مردم قرار گیرند؟
با توجه به اینکه آقای نگهدار خود را یک فرد سیاسی میدانند و با توجه به اینکه ایشان به دنبال رونق دادن به انتخابات هستند، من پیشنهاد میکنم که ایشان خود را کاندید ریاست جمهوری 1400 بکنند. شاید دری به تخته خورد و از صافی شورای نگهبان رد شدند. از انجاییکه تصویر ایشان هم با کراوات است و مردم برخلاف سالهای اول نسبت به این پوشش علاقه بیشتری دارند، این امکان هم وجود دارد که رای هم بیاورند. پشنهاد بنده این است که یک طومار (پتیشن) جمع کنیم که ایشان حتماً کاندید شوند و رسماً مدارک خود را تحویل وزارت کشور دهند. تعهد میدهیم که هزینه بلیت ایشان به تهران را هم پرداخت کنیم.
این پیشنهاد طنز یا شوخی نیست و تصور میکنم که عده ای حاضر باشند که از ایشان حمایت کنند. اگر ایشان توانستند به ایران برگردند و مدارک خود را تحویل وزات کشور دهند و دستگیر نشوند، این نشانه آن است که حکومت به افرادی مثل ایشان که از سیاست های جمهوری اسلامی حمایت میکنند رئوف است.لذا از همه هموطنان و بویژه مخالفین حکومت دعوت میکنم که دست در دست هم بدهیم و ایشان را تشویق کنیم که در این اتنخابات کاندید شود.
- اگر ایشان به کشور برگردند و دستگیر نشدند بدین معنی است که خوشبینی ایشان بیهوده نیست و ما اشتباه میکنم.
-اگر کاندیداتوری ایشان مورد پذیرش شورای نگهبان قرار گرفت و به عنوان یک شهروند حق شهروندی ایشان مورد قبول قرار گرفت این بدان معنی است که تحلیل ایشان کاملاً درست است و این امر باعث اعتبار بیشتر ایشان میشود.
در صورت پذیرش کانداتوری ایشان از طرف شورای نگهبان من و تمام کسانی که پتیشن کاندیداتوری ایشان را امضاء نموده تهعد میدهیم که از ایشان حمایت کرده و حتی در انتخابات نیز شرکت کنیم. در آن صورت رونقی که ایشان مورد نظرشان هست به انتخابات بر میگردد.
اسلام، ترس و تسلیم؟ احمد فعال
نگرشِ زیســتی و کشـورهای پیرامونی، ابراهیم هرندی