«شاخصهای اقتصاد ایران نشان میدهد که آیتاللهها بیش از آمریکاییها به معامله و سود اقتصادی آن نیاز دارند»
ایندیپندنت فارسی - اشتباه نکنید. رهبران جمهوری اسلامی ایران ممکن است چیز دیگری اعلام کنند، اما به شدت خواستار توافق دیپلماتیک جدیدی با غرب هستند.
نشریه آمریکایی نیوزویک در تحلیلی به قلم ایلان برمن، معاون ارشد شورای سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن دیسی نوشته است که در هفتههای اخیر، مقامات ایرانی تلاش خود را مضاعف کردهاند تا دولت جدید واشنگتن را متقاعد کنند که سیاستهای پیشین یک شکست فاحش بوده و جمهوری اسلامی سرخم نکرده است. در پشت صحنه اما وضعیت بسیار متفاوت است.
همانطور که افشاگری جدید فایننشال تایمز روشن ساخت، از زمان شروع سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ در اواسط سال ۲۰۱۸، شرایط اقتصادی در جمهوری اسلامی به شدت خراب شده است. تایمز خاطرنشان می کند که طی سه سال گذشته تعداد ایرانیانی که در فقر شدید هستند پنج برابر شده است. فقط در سال ۲۰۲۰ میلیونها نفر به صف فقرا پیوستند. این روند با تورمی که اکنون حدود ۵۰ درصد است، تشدید شده است. هزینه کالاهای اساسی و مواد غذایی بیش از توان پرداخت ایرانیان عادی است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
این وضعیت به طور بالقوه عواقب گستردهای برای قدرت رژیم ایران دارد. سعید لیلاز، اقتصاددان ایرانی میگوید:« پس از همهگیری ویروس کرونا، اگر جمهوری اسلامی نتواند فقر را مهار کند، ممکن است با بیثباتی سیاسی و اجتماعی روبهرو شود.» این امر درست است؛ زیرا رژیم ایران پیوسته ماجراجویی خارجی را به رفاه داخلی ترجیح داده است و این اولویتهای انحرافی به نقطه اختلاف بین روحانیان کشور و جمعیت گرفتار آن تبدیل شده است.
همه اینها به درک اشتیاق رژیم ایران برای گفتگو و مذاکره مجدد با دولت بایدن کمک میکند. از این گذشته، توافق هستهای اصلی سال ۲۰۱۵ (که به طور رسمی به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک شناخته میشود) یک خط حیاتی اقتصادی مورد نیاز را برای تهران فراهم میکرد، زیرا برداشتن تحریمهای بینالمللی و صدها میلیارد دلار کمک مستقیم و غیرمستقیم به ثبات اقتصاد بیمار جمهوری اسلامی کمک کرد.
اما این پول نیز بیشتر صرف کارهای دیگر میشد و رژیم ایران را در مسیر توسعه استراتژیک پایدار قرار داد. طبق برآوردهای پنتاگون، در بازه زمانی سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۸ هزینههای دفاعی ایران از ۱۹.۵ میلیارد دلار (۴.۳ درصد تولید ناخالص داخلی) به ۲۷.۳میلیارد دلار (۶.۱ درصد تولید ناخالص داخلی) افزایش یافته است. ایران همچنین از طریق ایجاد «ارتش آزادیبخش شیعه» از شبهنظامیان افغانستان، یمن، پاکستان، عراق و مناطق دیگر، که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آموزش دیده و مجهز شدهاند حمایت کرد و شبکه نیروهای نیابتی خود را گسترش داد. مداخله جمهوری اسلامی در درگیریهای منطقهای دیگر (مانند درگیری های طولانی مدت یمن) نیز به همین ترتیب عمیقتر شد.
به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی از مزایای توافق هستهای برای بهبود موقعیت منطقهای و تواناییهای استراتژیک خود بهره برد. دستکم تا زمانی که « فشار حداکثری» به انزوای مجدد بینالمللی ایران و محدود کردن دامنه اقتصادی آن کمک کرد، چنین بود.
اکنون رهبران ایران به وضوح امیدوارند که با کمک دولت جدید، شرایط مطلوبتر قبلی را ایجاد کنند. آنها ممکن است فرصتی هم برای انجام این کار داشته باشند. در حال حاضر، برخی اظهار میدارند که امتیازات پیشاپیش، نشانه حسن نیت برای بازگرداندن رهبران ایران به میز مذاکره است. مقامات ایرانی موافق هستند و از طریق مقالات، سرمقالهها و مصاحبههای رسانهای سعی کردهاند دولت بایدن را متقاعد کنند که بهترین راهی که میتواند واشنگتن را به مذاکرات جدید امیدوار کند، بازگشت به ترتیبات نیم دهه پیش است. علاوه بر این، آنها اصرار دارند که حتی این هدف متوسط هم نیاز به تخفیف گسترده تحریمها و تسهیلات اقتصادی از طرف آمریكا دارد.
تهران اما همه کارتها را نگه نداشته است. برعکس، شاخصهای داخلی نشان میدهد که آیتاللههای ایران به معاملهای جدید (و سود اقتصادی حاصل از آن) بسیار بیش از همتایان آمریکایی خود نیاز دارند. این موضوعی است که دولت بایدن باید در ذهن داشته باشد زیرا این امر در همکاری مجدد با رژیم ایران تعیینکننده است. بدیهی است که این رئیسجمهور بایدن است که دست بالا را دارد، نه رهبران ایران.