منبع: فارن افرز
ترجمه دیپلماسی ایرانی
ایالات متحده و شرکای آن در خاورمیانه با ایران دو مشکل اساسی دارند: یکی از نفوذ تهران در کشورهای همسایه ناشی می شود و دیگری از برنامه هسته ای اش. این دو از نظر راهبردی و سیاسی به هم پیوند خورده اند. ایران با توانمندی های هسته ای در ماجراجویی های منطقه ای اش جسورتر خواهد شد و ماجراجویی ایران به مخالفانش در واشنگتن و خاورمیانه گزینه تحریم به جای گفت وگو را تحمیل می کند. بنابراین فعالیت های منطقه ای ایران دورنمای رسیدن به یک توافق هسته ای را تیره می کند. تا زمانی که توافقی هم در کار نباشد خطر توسعه فناوری هسته ای ایران افزایش خواهد یافت.
نیروی نظامی و تحریم ها نه تنها فعالیت های منطقه ای ایران را کاهش نداد بلکه امروز رد پای ایران در سوریه و لبنان را بیش از هر زمان دیگری می توان یافت. بنابراین، ایالات متحده و متحدانش باید دست به دامان گزینه های دیگری شوند.
ایران به لطف قدرت نرمش توانسته پشتیبان و متحد شیعیان عراق شود، حکومت اسد را در حفظ بسیاری از مناطق راهبردی سوریه کمک کند و ویران ترین شهرهای سوریه، دیرالزور، را بازسازی کند. ایران چهل سال است که در ساختار سیاسی لبنان رخنه کرده و حالا در یمن نیز توانسته است از ویرانی هایی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی به جا گذاشته اند نهایت استفاده را ببرد.
قدرت نرم ایران تا حدودی از سلطه طولانی مدت عرب سنی بر بخش های شیعی نشین حکایت دارد. جمعیت عرب غیر سنی حالا ایران را تنها وزنه ای می بینند که یارای مقابله با ستیزه جویی های سنی را دارد. ایالات متحده با تحریم ها و شبه نظامیان مسلح سنی نه تنها در تلاش هایش ناموفق بوده، بلکه شیعیان منطقه را در یک جبهه بسیج کرده و شامات را به ایران و روسیه بخشیده است.
ترکیه نیز از قدرت نرم برای نفوذ منطقه ای اش استفاده کرده است. ترکیه سرمایه گذاری اقتصادی را تشویق و تجارت را تسهیل می کند. مسجد می سازد، اسلحه صادر می کند و عملیات آموزشی راه می اندازد. هم ترکیه و هم ایران به خوبی دریافته اند که چگونه با ترکیب قدرت سخت و نرم، نفوذ منطقه ای را افزایش دهند.
واشنگتن می تواند با بسیج قدرت نرم عرب نتایج بهتری بگیرد. مزیت نسبی کشورهای عربی نسبت به ایران و ترکیه نه قدرت نظامی آنها بلکه ثروت آنهاست. اگر ایالات متحده متحدان خود را به استفاده از این ثروت تشویق کند می تواند بدون توسل به تحریم یا تشدید، با نفوذ ایران مقابله کند.
عراق از سرمایه گذاری در بخش های تجاری، صنایع و هیدورکربنی خود استقبال خواهد کرد. سوریه اکنون سخت نیازمند کمک در بازسازی زیرساخت هاست. ایران می تواند برای حوثی ها موشک بفرستد اما نمی تواند نیاز فوری این کشور به منابع آبی را بر طرف کند. ایران همچنین نمی تواند بخش بانکی ورشکسته لبنان را نجات دهد.
ایالات متحده باید بپذیرد که ارتش سوریه پیروز شده و اسد کنترل این کشور را دوباره به دست گرفته است. ایالات متحده باید رابطه برخی از شرکای عرب با حزب الله را بپذیرد. به این ترتیب، وقتی قدرت نظامی جواب نمی دهد قدرت نرم می تواند به مانند ابزاری قدرتمند در هر سیاست خارجی واقع بینانه ای ظاهر شود.
با توجه به قتل جمال خاشقچی، روزنامه نگار منتقد عربستانی آزار و اذیت مخالفان و جنگ یمن شاید بسیاری هنوز به عربستان اعتماد ندارند. با این حال سیاستمداران واشنگتن باید در پرداختن به این موضوعات بسیار با تجربه عمل کنند. توافق آبراهام نیز فرصتی برای استفاده از فناوری های اسرائیل در یک رویکرد تازه منطقه ای در راستای رفع نگرانی های فوری مانند بحران آب، دگرش های آب و هوایی و ناامنی های غذایی است. می توان از تجریبات اسرائیل در ساخت مسکن ارزان در کشورهای ویران شده ای همچون یمن، سوریه و به ویژه آفریقا استفاده کرد. در این صورت نه نیاز به جنگ افروزی است، نه اعمال تحریم های سخت و نه فرافکنی و تشدید اختلافات سیاسی.