آقای نوری زاد، قبلا برای تان نوشتم این خودزنی که انجام آن را وعده داده اید، در زمان حاضر کار درستی نیست و دلایل آن را نیز برای تان نوشتم. امروز دیدم باز بر «خودزنی» تاکید کرده اید و همراه با نامه تان عکسی با سر و صورت خون آلود منتشر کرده اند که دل هر بیننده ای را به درد می آورد. الان می خواهم به شما بگویم نکنید آقا! خود زنی یعنی چه؟ این که جنازه تان را بر سر حکومت بکوبید یعنی چه؟ این کار به نفع هیچ زندانی سیاسی تمام نخواهد شد.
الان عده ای که بیرون گود نشسته اند و با اسم مستعار جز حرف مفت زدن و تحریک لفظی کار دیگری نمی کنند خواهند گفت باز یکی آمد در این کشور مبارزه بکند، «سخن» به مخالفت با آن برخاست. به آن ها بفرمایید شما اگر راست می گویید بیایید خودتان خودتان را «بزنید»؛ چرا از جان دیگران مایه می گذارید؟ عده ای هم شما را مامور حکومت می دانند که دارید نقش بازی می کنید.
حالا شما به قول خودتان خودزنی کردید و مُردید (ببخشید صریح می گویم). تصور می کنید چه خواهد شد؟ باور کنید دو روزه فراموش خواهید شد. ببینید امروز روح الله زم در ذهن چند نفر از مردم ایران زنده است؟ بقیه که اصلا اسم شان هم فراموش شده است!
آن هایی که شما را مردی مبارز می دانند، دو روز آه و ناله سر خواهند داد و بعد به بوته ی فراموشی سپرده خواهید شد (تا زمانی که حرکت اجتماعی ضد حکومت نکبت شدت بگیرد آن وقت نام تان دوباره بر سر زبان ها خواهد افتاد).
آن هایی که شما را مامور حکومت می دانند، باز هم شما را مامور حکومت خواهند دانست که «از دست شان در رفت و مُرد» و از نگاه آن ها هم مهره ای سوخته خواهید بود که به فنا رفت.
حال بفرمایید برای چه و برای که خودزنی می کنید؟
فکر می کنید اگر بمیرید، فردا همه ی زندانیان سیاسی صاحب یک دستگاه تلفن موبایل خواهند شد؟
و این را هم دقت کنید:
اگر خودزنی و خودکشی تان نتیجه ندهد و شما هم به هر علت نمیرید (باز هم عرض می کنم مرا ببخشید به خاطر صراحت لهجه ام) با استهزا خواهند گفت این هم فیلمی بود مثل فیلم هایِ دیگرِ حضرات.
حال دیگر خود دانید. این شما، این جسم شما، این هم مردمی که امروز به هر چیز فکر می کنند جز به شخص شما و دیگر زندانیان سیاسی.
انتخابات ۱۴۰۰ بدون رئیسی و قالیباف