• سفیدنمایی نظام، نظریه توطئه، شیطاننمایی دیگران، و فروکردن سر در برف منشاء این دروغ بافیها است
ایندیپندنت فارسی - سخنرانیهای علی خامنهای در آغاز سال مجموعهای از «رهنمودهای» وی برای جهت دادن به تبلیغات سیاسی دستگاههای حکومت برای سال پیش رو است. برای آنکه خط تبلیغاتی رادیو و تلویزیون، خبرگزاریها و روزنامههای حکومتی و دولتی و سایتهای دولتی و شبه دولتی در سال ۱۴۰۰ روشن شود، باید به جهت گیریها و نکات این سخنرانی نگاه کرد. در این نوشته هشت مسیری را که خامنهای برای تبلیغات سیاسی بوقهای حکومت عرضه کرده مطرح میکنم و آنها را با مبانی که دارند مورد نقد قرار میدهم.
انتخابات در ایران یعنی حکمرانی آرای مردم
علی خامنهای در این سخنرانی میگوید: «سال ۱۴۰۰ سال انتخابات است، یعنی حکمرانی متکی بر استقلال و آرای مردم.» نظارت استصوابی با لزوم وفاداری نامزدها به علی خامنهای، پروندهسازی توسط سیصد هزار ناظر شورای نگهبان به طور دائمی برای نامزدهای بالقوه و عدم امکان چالش رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان، در کنار نقش تعیینکننده نیروهای نظامی در بیعتها و صرف دهها هزار میلیارد تومان پول کثیف در آنها ناقض نقش آرای مردم در بیعتهای جمهوری اسلامی است. به همین علت در نمایشهای انتخاباتی، گردش نخبگان صورت نمیگیرد و هیچ سیاستی با رفتن عمر و آمدن زید تغییر نمیکند. بیعت در ایران، رقابت میان خودیها برای کسب مقامات حکومتی و نمای شوی دمکراسی به دنیاست و اکثریت مردم هیچ نقشی در انتخاب مقامات قوای مجریه و مقننه ندارند.
جهش تولید
علی خامنهای میگوید: «در بخشهای مهمی از تولید پیشرفتهایی حاصل شد که در برخی موارد میتوان به آن جهش نیز اطلاق کرد.» نمیشود کشوری رشد اقتصادی منهای پنج و شش درصد داشته باشد و تولید در آن جهش داشته باشد. بازار ایران نیز مملو از واردات است و در هیچ زمینهای کالاهای ایرانی قدرت رقابت با کالاهای خارجی را ندارند. اگر در حوزههایی مثل میوه و سبزیجات (با قیمتهای نجومی) بازارها پر شده، این ناشی از محدودیت صادرات بوده و نه جهش تولید.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
صندوق بین المللی پول، رشد اقتصادی ایران در سال ۱۳۹۹ را منهای شش درصد پیش بینی کرده است. این موسسات معمولا آمارهای پایهای خود را از منابع دولتی میگیرند. در کشوری که بنا به منابع رسمی، میان یک تا یک و نیم میلیون نفر به جمع بیکاران پیوستهاند جهش تولید یک سخن بی پایه و اساس است. همچنین بودجه عمرانی در کشور هزینه نشده تا به تولید بیشتر دامن زده شده باشد.
تحریم غذا و دارو
خامنهای در این سخنرانی از «تحریم ملتها و مانعتراشی در دستیابی آنها به دارو و مواد غذایی [به عنوان] جنایت حقیقی آمریکا» یاد میکند. هیچ رسانه و مرکز و موسسه مستقلی در دنیا از تحریم دارو و مواد غذایی در ایران سخنی نگفته (البته بجز تبلیغاتچیها و لابی جمهوری اسلامی). ایران در دو سال تحریم به خرید انبوه مواد غذایی دست زده و سیلوها را پر کرده است. در حوزه دارو نیز اگر در دورههایی کمبودهایی (مثل انسولین) وجود داشته نه به دلیل تحریم بلکه به دلیل عدم تخصیص ارز بوده است. احتمالا خامنهای انتظار دارد که شرکتهای دارویی کالاهای خود را مجانی یا بر اساس اعتماد به دزدهای سرگردنه در ایران، بدون پرداخت پول ارسال کنند.
خامنهای بر این باور است که «همه، حتی کسانی که ممکن است رهبری را نیز قبول نداشته باشند، ایران قوی را بهعنوان راه مقابله با دشمنیها قبول دارند که یکی از راههای مهم قوی شدن ایران، مشارکت در انتخابات است.»
تعبیر «همه» در این جمله، درست همانند نظرسنجیهای ایران پل و دانشگاه مریلند سفارشی و غیرقابل اعتماد است. بسیارند کسانی که راه مهم قوی شدن ایران را سقوط جمهوری اسلامی میدانند. مثل ۶۴۰ نفری که بیانیه کارزار «نه به جمهوری اسلامی» را امضا کردهاند. در ایران انتخاباتی آزاد، رقابتی و منصفانه برگزار نمیشود تا تاثیری در قدرت کشور داشته باشد. خامنهای مخالفان خود را جزئی از این «همه» نمیداند.
انتقاد از بیعت توسط دستگاهای جاسوسی
خامنهای میگوید: «دستگاههای جاسوسی برخی کشورها و از همه بدتر آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش دارند تا انتخابات را بیرونق کنند و به همین دلیل یا برگزارکنندگان را به مهندسی انتخابات، و یا شورای نگهبان را متهم میکنند.» او در این سخن همه منتقدان انتخابات قلابی و مهندسی شده در ایران را به جاسوس امریکا و اسرائیل تقلیل میدهد در حالی که جاسوسان برای لو نرفتن خود در موضوعات روز اظهارنظر نمیکنند. نظریه توطئه از مبانی اظهار نظرهای خامنهای است که در سخن فوق به خوبی تجلی یافته است.
رئیس جمهور غیرتدارکاتچی
محمد خاتمی در پایان دوره خود، رئیس جمهور در جمهوری اسلامی را یک تدارکاتچی نامید. بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان نیز قدرت رئیس دولت را در برابر بیت و سپاه اندک معرفی کردهاند. خامنهای در این سخن تلاش میکند به آنها پاسخ دهد: «جایگاه ریاست جمهوری، مهمترین و مؤثرترین مدیریت کشور است و طرح برخی مسائل همچون اینکه رئیسجمهور اختیاراتی ندارد یا تدارکاتچی است، خلاف واقع و از روی بیمسئولیتی یا بیاطلاعی یا غرضورزی است... همه مراکز مدیریتی و اکثر امکانات حکومتی در اختیار رییس جمهور است.» به چهار دلیل، سخن خامنهای خلاف واقع است:
۱. ضرورت گرفتن تایید از خامنهای برای نامزدی در بیعت ریاست جمهوری؛ اگر کسی مثل هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ یا احمدی نژاد در سال ۹۶ چنین نکند، رد صلاحیت میشود.
۲. وابسته بودن گزینش حداقل وزرای کلیدی (اطلاعات، کشور، خارجه، ارشاد، و دفاع) بر اساس نظر خامنهای و گزینش وزیر دادگستری بر اساس معرفی رئیس قوه قضاییه. رئیس دولت نیز در دیدارهای چندگانه در طول هفته همه تصمیمات را با خامنهای هماهنگ میکند (استمزاج) تا وی از رئیس دولت کینه به دل نگرفته و انتقامجویی نکند.
۳. تماسهای مکرر بیت با وزرا و معاونان آنها برای جهت دادن به تصمیمگیری آنها. اگر این افراد اطاعت نکنند در نماز جمعه کتک میخورند.
۴. بسط قدرت امپراطوری سپاه و بیت که بخش قابل توجهی از اقتصاد و امنیت و امور خارجه و فرهنگ و رسانه در کشور را در اختیار دارند و دولت صرفا جنبه نمایشی در آنها پیدا میکند. یک نمونه سیاست خارجی منطقهای است که سپاه قدس و بیت آن را تعیین میکنند تا حدی که وزیر خارجه از سفر بشار اسد به ایران مطلع نمیشود و...
۵. حضور منصوبان خامنهای در انواع شورای دولتی- حکومتی (مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی) که دست بالاتری در تعیین سیاستها و تصمیمگیریها نسبت به مقامات قوه مجریه دارند.
تحریمهای بی اثر
خامنهای ادعا دارد که «با ابتکار جوانان و شرکتهای دانشبنیان، تحریمها را بیاثر کردهایم.» سخنان وزیر نفت و منتقدان وی (مثل رستم قاسمی) حاکی از کاهش جدی صدور نفت ایران بوده است: «عملکرد ۹ماهه منابع بودجه ۹۹ نشان میدهد از بودجه ۵۷۰هزارمیلیارد تومانی امسال، تاکنون فقط ۹هزارمیلیارد تومان آن از درآمد نفت بوده است و خود آقای جهانگیری هم به این رقم اشاره کردهاند. حال سؤال اساسی این است که آیا درآمد ۹ هزارمیلیارد تومانی در مقیاس فروش نفت عدد بزرگی است یا نه؟ شما فکر میکنید ۹ هزارمیلیارد تومان معادل چند تا کشتی نفت است؟ اگر آمار دولتیها درباره این ۹ هزارمیلیارد تومان درآمد حاصل از فروش نفت درست باشد، یعنی دولت به میزان کمتر از ۱۰ کشتی نفت فروخته است.» (خبر آنلاین، ۲۳ اسفند ۱۳۹۹)
در حوزههای بانکی هم مقامات به صراحت از دشواری معامله با بانکهای خارجی سخن گفتهاند. در ضمن اگر تحریمها بی اثر بوده چرا مقامات پایان آنها را خواستار شده و میشوند؟ خامنهای در سخنان خود با گفتن این که «فشار حداکثری شکست خورده» نقد سیاسی دمکراتها به دولت ترامپ را تکرار میکند تا رسانههای امریکا که به دمکراتها نزدیک هستند همچنان وی را رهبر معظم و عالی مقام ایران بنامند و از وی انتقادی به عمل نیاورند اما هفت برابر شدن قیمت ارز خارجی در یک کشور به معنای کاهش درآمد ارزی و کاهش هزینه کرد آن دولت در برنامههای تروریستی، گسترشطلبی و هستهای کشور است. این برنامهها به سالانه دهها میلیاردها دلار نیاز دارد.
حمله به یمن به خواست ایالات متحده
«امروز این سؤال از آمریکاییها وجود دارد که آیا از روز اول میدانستید دولت سعودی را در چه باتلاقی گرفتار میکنید.» خامنهای در این سخن به تلویح دستور حمله عربستان سعودی به حوثیها را به دولت امریکا نسبت میدهد در حالی که برای این سخن هیچ شاهدی وجود ندارد و صرف توطئه پردازی است. در عالم واقع، آن کشوری که سعودیها را در یمن درگیر کرده جمهوری اسلامی است که با ارسال انواع سلاح و منابع مالی حوثیها را برای حمله به عربستان سعودی یاری رسانده است و نه ایالات متحده.
اگر خامنهای از موضوعات فوق بی اطلاع بود، میشد نام سخنان فوق را خلاف واقعگویی یا جهل نامید. اما او از آنچه در کشور و منطقه میگذرد مطلع است و خلاف واقعگویی در عین وقوف به آن، برای انحراف افکار عمومی میشود؛ دروغگویی.