Wednesday, Apr 7, 2021

صفحه نخست » «بعد از تو» نسل جدید زنان ایرانی در حکومت اسلامی

movie_040721.jpgرادیو زمانه - فیلم «بعد از تو» به کارگردانی و نویسندگی فرهاد نجفی محصول سال ۱۳۹۸، فیلمی با تم عشق و انتقام و ریتمی تند است. این فیلم روایت چهره جدیدی از زنان امروز است که دیگر در قالب‌های سنتی و کلیشه‌ای زن خوب و فداکار یا زن بد و خودخواه نمی‌گنجند.

شخصیت اصلی فیلم، لیلا (با بازی مینا وحید) زنی است که در جستجوی جایگاه و شخصیت برای خودش در جمهوری اسلامی، ماجراهای زیادی را از سر می‌گذراند. او به دنبال تجربه یک زندگی تمام و کمال است و به کم قانع نمی‌شود. شخصیتی که از زن ایرانی در این فیلم نمایش داده می‌شود در کمتر فیلمی می‌بینیم: او بی‌رحم و عاشق است، حریص و معصوم و صادق و در عین حال مکار و نمی‌توان او را که در تکاپوی یافتن یک زندگی بهتر برای خودش است سرزنش کرد. لیلا، نماینده بسیاری از زنان نمادین ادبیات کهن، لیلی مدرن است، زنی که به معشوق بودن قانع نیست و می‌خواهد عاشق باشد، می‌خواهد فاعل زندگی خود باشد و در همین راه است که با عشاق امروزی که آنها هم دیگر شباهتی به فرهاد و مجنون قصه‌ها ندارند، زندگی خود را با غم و غرور از دست می‌دهد.

ماجرای فیلم در ماشین امیرعلی شروع می‌شود، هوا بارانی و گرفته است و تصویر مبهم و گنگ تا اینکه با حضور لیلا کم کم همه چیز شکل می‌گیرد. زنی که در کنار دوست به شدت کوتاه‌قد خود، مانند الهه‌ای زیبا و افسونگر حاضر وارد می‌شود تا تمام توجه مخاطب را به خود جلب کند. لجبازی راننده در اولین دیالوگی که بینشان رد و بدل می‌شود نشان می‌دهد که راننده قرار نیست منفعلانه در خدمت او باشد. زن می‌خواهد از دوستانی که برایش تولد گرفته‌اند و در عین حال نگران او ایستاده‌اند دور شود اما راننده حاضر نمی‌شود بی خبر از مقصد حرکت کند.

مطالب بیشتر در رادیو زمانه

چند دقیقه بعد، دور انداختن کادوهای تولد که نشانه اولیه دل کندن لیلا از مظاهر دارایی و ثروت است، باعث شکل‌گیری گفت‌وگویی صمیمانه‌تر بین امیرعلی و لیلا می‌شود. گفت‌وگویی پینگ پنگی که نشان از خوش فکری و حاضر جوابی هردو دارد و حتی در مقاطعی از فیلم این حس را القا می‌کند که شاید حسی متقابل در حال شکل‌گیری بین این دو شخصیت است. بخشیدن گوشواره‌هایش به دختر فال‌فروش پشت چراغ است که مخاطب را مطمئن می‌کند لیلا به دنبال ثروت نیست و همین مساله است که با نور سبزی که از چراغ راهنمایی روی صورت راننده می‌افتد نظر او را هم نسبت به لیلا تلطیف می‌کند.

ماجرای اصلی از جایی شروع می‌شود که زن به راننده پیشنهادی صد میلیونی می‌دهد تا او را با خودش همراه کند، همین پیشنهاد است که او را از جرگه زنان منفعل بیرون می‌آورد. او زنی جسور و زیباست که می‌داند با زیبایی و عشوه‌گری‌اش می‌تواند چه کارهایی را پیش ببرد. اولین کاری که از راننده می‌خواهد گرفتن فیلم او از دیدار با مردی است که او را نمی‌بینیم اما از طرز لباس پوشیدنش پیداست که منصب‌داری دولتی است، وقتی لیلا چند دقیقه بعد که دوباره سوار ماشین شده است، اشاره می‌کند که از مرد باردار است و پول را به همین دلیل از او گرفته اما این پول برایش کافی نیست، کم کم گوشه‌ای از ماجرای بسیار بزرگ‌تری در فیلم پدیدار می‌شود. لیلا با سیستم فاسد مردانه منصب‌داران رده‌بالا درگیر شده است، با هسته اصلی فساد، دورویی و دروغ که خود پشتیبان اصلی ریاکاری، محدود کردن زنان و استفاده ابزاری از آنها و فساد گسترده هستند.

قرار بعدی او در طبقه منفی هفت یک پارکینگ شیک و رنگی برای خرید کوکائین است، با خرید مواد مخدر است که راننده نمی‌تواند بیش از این ابهام را تحمل کند و از او می‌خواهد که دلیل کارهایش را شفاف‌تر بیان کند. اینجاست که لیلا قسمت هولناک ماجرای زندگی‌اش و دلیل این ستیزه‌جویی و انتقام را تعریف می‌کند. او که با یکی از آقازاده‌های رده بالا و ثروتمند وارد رابطه شده، در یک مهمانی توسط او مسموم می‌شود و مورد تجاوز گروهی قرار می‌گیرد. او زنی با آرزوهای بزرگ و به دنبال رسیدن به جایگاه بالای اجتماعی و اقتصادی به واسطه ازدواج با آقازاده‌ای بوده است که از پشت اینطور خنجر می‌خورد و با تجاوز گروهی به جایی بسیار پایین‌تر از جایگاه قبلی‌اش برمی‌گردد. او حالا زنی معمولی است که احساسات و شخصیتش هم مورد توهین شدید قرار گرفته، ترکیب این خشم و نفرت با زیبایی بی‌اندازه و شخصیت جسور اوست که از او یک الهه انتقام تمام و عیار می‌سازد که با هوش بالایی که دارد می‌تواند از مهرداد انتقام بگیرد. مهردادی که در تماس تلفنی با شخصیت قلدر و پرخاشگر او آشنا می‌شویم.

مواد مخدر در قرار بعدی لیلا در خانه همدست مهرداد برای تجاوز گروهی، استفاده می‌شود. زن با یک بازی هوشمندانه و تهدید او که مانند نوچه‌ای در خدمت مهرداد بوده است و از همراهی او در فسادش به موقعیت خوبی رسیده، فیلم‌های تجاوز را از مرد می‌گیرد و او را با پلیسی که برای تفتیش از راه می‌رسد و مواد مخدری که در خانه‌اش پنهان کرده پشت سر می‌گذارد و از او هم انتقام می‌گیرد. بعد از این ماجراست که جریان فیلم تغییر می‌کند، مهرداد در تماس تلفنی دوباره زن را تهدید می‌کند و زن متقابلا یک وجهه دیگر از زندگی لوکس آقازاده‌ها که گرفتن پاسپورت کانادایی برای فرزندانشان است را به نمایش می‌گذارد و او را تهدید می‌کند که با زنش تماس می‌گیرد اما مهرداد با قلدری حاضر نمی‌شود عذرخواهی یا التماس کند، این زن است که با ضعف از او می‌خواهد التماس کند اما مهرداد بازهم فقط او را تهدید می‌کند. تهدیدی که با دنبال کردن اخبار مسئولین نظام جمهوری اسلامی و آقازاده‌هایشان، می‌دانیم که واقعی است. این قشر برای حفظ قدرت و ثروت خود حاضر به هرکاری برای ساکت کردن مخالفان است و کشتن زنان نیز یک گزینه عملی محسوب می‌شود که بارها خبر واقعی آن، هرچند محدود، در خبرگزاری‌ها منتشر شده است.

در این نقطه است که فیلم با یک چرخش از بیرون متوجه درون لیلا و زندگی شخصی او پیش از این فروپاشی می‌شود، او یک دختر زیبا و بلندپرواز است که مانند بسیاری از زنان ایرانی برای بالا رفتن از پله‌های پیشرفت راهی جز یک نردبان مردانه جلوی خود ندیده است. همسری داشته که زندگی عاشقانه‌ای برای او فراهم کرده اما قادر به برآورده کردن آرزوهای دور و دراز او نیست. وسوسه است که لیلا را از زنی متاهل و آرزومند تبدیل به زنی مطلقه و به دنبال پیشرفت و بعد زنی زخمی و تشنه انتقام می‌کند. با تعریف ماجرای زندگی گذشته عاشقانه‌اش حالا چهره انسانی‌تری از او می‌بینیم، تغییر مدل شالی که بر سر دارد، مدل موهایش، آرایشش که کمرنگ می‌شود و همه او را کم کم از الهه انتقام تبدیل به یک زن معمولی شکست‌خورده می‌کند. زنی که در چرخ دنده‌های نظام مردسالار و نابرابر جمهوری اسلامی خرد شده و حالا تنها چیزی که می‌خواهد بازپس گرفتن شوهرش و زندگی عاشقانه‌اش است که تداعی آن برای او مثل تداعی آدم و حوا در بهشت است. او حوای هبوط کرده است و می‌خواهد به بهشت زندگی ساده‌اش برگردد.

آخرین جایی که به راننده تاکسی دستور رفتن به آن را می‌دهد بام تهران است، در این جاست که با گرفتن فیلمی از خودش معصومانه از شوهرش که هیچ خبری از او ندارد می‌خواهد که او را ببخشد و قصد دارد با زدن رگش به زندگی خود پایان دهد که راننده تاکسی با فاش کردن هویت خودش جلوی او را می‌گیرد. او امیرعلی، همان مردی است که جلوی پیشرفت شغلی و مالی همسر سابق زن را گرفته بوده و به دنبال سقوط هواپیمایش با عذاب وجدان و از ترس مرگ و عقوبت است که تصمیم می‌گیرد سهم مرد را پس بدهد. حالا با پشیمانی به دنبال یافتن راهی برای سامان دادن به زندگی لیلاست که خود را مقصر خراب شدنش می‌داند. با وعده تماس با شوهرش لیلا را راضی می‌کند به زندگی برگردد و او را پیش فرهاد، شوهر سابقش می‌برد. اما فرهادی که دیگر عاشق نیست، او هم حالا تغییر ماهیت داده و مردی ثروتمند و زن‌باره است که از زن سابقش هم چیزی جز یک رابطه یک شبه نمی‌خواهد. حرف‌های امیرعلی هم نمی‌تواند او را از موضع انتقام گرفتنش و از نفرتی که از زن دارد، پایین بیاورد. آخرین امید لیلا با دیدن بحث بین امیرعلی و فرهاد از بین می‌رود. او می‌فهمد که از شوهر سابقش، از مردی که در خاطراتش او را عاشقی مهربان تصور می‌کرده دیگر خبری نیست و حالا مردی مانند مهرداد و چه بسا بی‌رحم‌تر از او جلوی رویش است.

وقتی در راه پایین آمدن با آسانسور، هبوطی دوباره و مدرن، امیرعلی از او می‌خواهد همه چیز را فراموش کند و زندگی جدیدی شروع کند یا به همان بهشتی که می‌خواسته اما حالا جایی در آن ندارد (در واقع حالا لیلا می‌داند که آن بهشت فریبنده واقعی نیست)، برگردد و به مبارزه ادامه دهد او با ماندن در آسانسور در سکوت و برگشتن به بالا پیشنهاد امیرعلی را رد می‌کند و با کشتن خود راه سومی را انتخاب می‌کند. راهی که بسیاری از زنان بلندپرواز ایرانی خواسته یا ناخواسته به آن می‌رسند و آن حذف شدن از سیستم مردانه است.

شخصیتی که از مهرداد آقازاده و پدرش در این فیلم می‌بینیم، شخصیتی آشناست از مردان منصب‌داری که ظاهری مظلوم و خداترس دارند اما در موقعیت‌های مختلف درنده خویی و هوس‌بازی خود را عیان می‌کنند. ماجرای واقعی زنان بسیاری که از تجاوزهای مقامات بالای حکومتی شکایت کردند، زنانی که حتی فایل صوتی یا تصویری برای اثبات این روابط منتشر کردند و بعدا یا از کشور متواری شدند یا در سکوت خبری سر به نیست شدند، در اخبار ایران کم نیست. ماجرای فساد آقازاده‌ها یکی از پررنگ‌ترین سرخط‌های خبری خبرگزاری‌های داخلی و خارجی است که البته هرگز جایگاه مقامات رده بالای حکومتی را تهدید نکرده و این مقامات به راحتی با انکار یا سرکوب کردن خبر به هر شکل ممکن اوضاع را به نفع خود تحت کنترل گرفته‌اند و البته این خبرهای گاه و بیگاه به هیچ وجه آنها را متوقف نکرده و مانعی بر ادامه دادن به فساد گسترده آنها نبوده است. حالا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و تکاپوی تشویق مردم به رای دادن و دوام یافتن این رژیم، فیلم بعد از تو یادآوری دیگری برای مرور دوباره کارنامه غیرانسانی مقامات جمهوری اسلامی است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy