ایران وایر - فرامرز داور
قصه «حسن بن محمد میکالی» معروف به حسنک وزیر، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی که به دار آویخته شد یک تراژدی واقعی و قصهای معروف در ادبیات فارسی است. سلطان محمود حسنک را به دلیل دانش و تجربهاش به وزارت منصوب کرد و در نهایت به حذف او فرمان داد. قصه حسنک از جهاتی شبیه سرنوشت محمدجواد ظریف است.
***
حسنک در دوره وزارت به سفر حج رفت و اما از مسیر مصر به دربار سلطان محمود در غزنی بازگشت و هدیه خلیفه فاطمی مصر را که پذیرفته بود، به سلطان پیشکش کرد؛ اما خلیفه عباسی در بغداد، از موضوع با خبر و حسنک را وابسته به گروه شورشیانی دانست که قصد سرنگونی او را داشتند و خواستار اعدامش شد.
سلطان محمود برای اعدام حسنک مقاومت کرد؛ اما پس از مرگ وی، جانشین سلطان محمود با همان بهانهای که خلیفه عباسی خواستار اعدام حسنک شده بود، او را به دار آویخت.
تراژدی حسنک از جهاتی شبیه به وضعیتی است که تا امروز «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه جمهوری اسلامی با آن روبهرو بوده است. انتصاب به وزارت در حالی که کسی مشابه او در درون نظام جمهوری اسلامی صاحب تجربه و توان توجیه فجایع نبوده و سرانجام ضربهای کاری بابت افشای تحلیل و نظر شخصیاش درباره ارجحیت داشتن اقدامات و تصمیمات نظامیان نیروی قدس شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر تدابیر دیپلماتیک دولتی که رای مردم را از انتخاباتی غیردموکراتیک اما مورد تایید نظام و آیتالله «خامنهای» دارد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
ظریف در هفت سال و هشت ماهی که وزیر خارجه جمهوری اسلامی بوده، سعی در توجیه هر سیاست غیرعادی و عملکرد غیرقانونی آن کرده؛ اما در مصاحبهای محرمانه که قرار بود به عنوان تاریخ شفاهی این دولت تا سالها منتشر نشود، دیدگاه خود را درباره نیروی قدس و فرمانده ترور شده آن که همچون یک قدیس غیرقابل نقد در نظام درآمده، بیان کرده و به همه تحلیلهایی که پیش از این درباره تسلط سپاه بر همه امور وجود داشت، اعتباری همچون سند دولتی بخشیده است.
سرانجام پس از یک هفته طوفانی ناشی از انتشار «فایل صوتی ظریف» که در آن گفته است؛ «ولادیمیر پوتین» رییسجمهور روسیه توسط «قاسم سلیمانی» فرمانده کشته شده نیروی قدس سپاه برای جلوگیری از رفع تحریمهای بینالمللی ایران تلاش میکرد، آیتالله علی خامنهای شخصا وارد میدان شد و با دفاع از سلیمانی و فعالیتهای نیروی قدس و تخفیف جایگاه و شخصیت ظریف، علنا اعلام کرد که وزارت خارجه نقشی در سیاستگذاری دیپلماسی جمهوری اسلامی ندارد و این خود رهبر است که تصمیمگیر همه امور است.
اظهارات آیتالله خامنهای در واکنش به گفتههای افشا شده ظریف، نقطه عطف دیگری در سندیت دادن به تحلیلهایی است که ابتدا در کلام ظریف گفته شد و اینک خامنهای آن را تکمیل میکند.
تاکنون درباره بینقش بودن و انفعال دولتها در تغییر و تحول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در برابر نقش تعیینکننده رهبر نظام زیاد گفته میشد؛ اما اینک رهبر ۸۲ ساله نظام آن را تایید کرده است: «وزارت امور خارجه در تعیین سیاستها مشارکت دارد؛ اما تصمیمگیر نیست، بلکه مجری است. در کشور ما هم سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی با حضور مسئولان تعیین میشود و وزارت امور خارجه باید با شیوههای خود آن را اجرا کند.»
مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوبات شورای عالی امنیت ملی که رهبر در آن دو نماینده دارد، با تایید و امضای آیتالله خامنهای رسمیت مییابد و در ردیف قوانین لازمالاجراست؛ هرچند که در اغلب امور مصوبه آن علنی و مرئی نیست.
سخنرانی خامنهای درباره فایل صوتی ظریف، تایید هر آن چیزی بود که در آن فایل صوتی افشا و مستند شده است؛ یعنی ارجحیت سپاه و میدانداری بر دیپلماسی و دولتداری و تایید غیرمنتظره این که وزارت خارجه به عنوان بخش مهمی از دولت، نقشی در طراحی و سیاستگذاری ندارد و صرفا مجری آن است.
تحلیل شخصی ظریف از عوارض و مصائب ترجیح مداوم «میدان بر دیپلماسی» یعنی نظامیگری بر سیاست و اعلام غیرمنتظره خسارات این عملکرد، مشخص بود که هزینهای گزاف برای او در پی خواهد داشت؛ اما حتی عذرخواهی ظریف ساعاتی پیش از سخنرانی آیتالله خامنهای از خانواده قاسم سلیمانی باعث نشد که رهبر جمهوری اسلامی لحنی ملایمتر برای انتقاد از وزیر خارجه در پیش بگیرد و با عباراتی همچون «حرفهای مایه تاسف» و «تکرار حرفهای خصمانه دشمنان» از آن یاد کرد:
«این حرفها را انسان واقعا متاسف میشود وقتی که میشنود. بعضی از این حرفها تکرار حرفهای خصمانه دشمنان ماست، تکرار حرفهای آمریکا است. حالا مثلا فرض کنید آمریکاییها سالها است از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه به شدت ناراحت و ناراضیاند، از نیروی قدس ناراحت بودند؛ به خاطر این، از شهید سلیمانی ناراحت بودند؛ به خاطر این، شهید سلیمانی را به شهادت رساندند؛ به خاطر این، هر چیزی که عامل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه باشد، برای آنها بد است. ما نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که ما داریم حرف آنها را تکرار میکنیم، چه درباره نیروی قدس، چه درباره شخص شهید سلیمانی.»
آیتالله خامنهای سپس در ادامه یکبار دیگر عملکرد نیروی قدس یا به بیان ظریف «میدان» را ارجح از «دیپلماسی» خواند و گفت: «انصافا نیروی قدس بزرگترین عامل موثر در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در منطقه غرب آسیا است، نیروی قدس در منطقه غرب آسیا یک سیاست مستقل جمهوری اسلامی را و سیاست عزتمدار جمهوری اسلامی را تحقق بخشیده» است.
پس از این اظهارات ظریف در عذرخواهی دیگری نوشت: «بسیار متاسفم که برخی نقطه نظرات شخصی که صرفا برای انتقال صادقانه تجربیات و بدون قصدی برای انتشار بیان شده بود، دزدانه منتشر و به صورت گزینشی مورد بهرهبرداری و دستمایه خصومتورزی بدخواهان کشور و مردم و انقلاب گردید» و بیانی مشابه ادبیات کارگزاران دربار از اینکه تحلیلش «اسباب تکدر خاطر شریف مقام معظم رهبری را فراهم آورد» ابراز تاسف کرد.
ممکن است که به ظریف اجازه داده شود به وزارت خود تا پایان دوره هشت ساله، یعنی مرداد ۱۴۰۰ ادامه دهد و مانند تراژدی حسنک وزیر از صحنه سیاسی به ناگهان حذف نشود؛ اما ستاره بخت او همچون وزیر سلطان محمود فرو افتاده و از هر اعتباری که تصور میکرد از دوره وزارت به دست آورده، یکسره خلع و به شکل ناباورانهای تحقیر شده است.
هفتههای باقی مانده تا به آخر رسیدن وزارت بیلذت ظریف، احتمالا چندان با حرمت داخلی و خارجی سپری نخواهد شد و این تا زمانی است که رهبر کنونی در قید حیات است و از آینده و سرنوشت نهایی این وزیر کسی با خبر نیست که عمر در توجیه عملکرد نظام در برابر جامعه جهانی گذاشت و تصور میکرد این برای او نجاتبخش و عافیتساز است.