ایندیپندنت فارسی - هادی خرسندی
چهره درخشان کاندیداها
سفینه دیگری داشت به سیاره نزدیک میشد. خوب متوجه نشدم به مریخ یا به اورانوس. دوباره که طرف با همان هیجان گفت، فهمیدم آقای جلیلی دارد به وزارت کشور نزدیک میشود!
حکایتی است این کلابهاوس ایرانی. گزارش لحظهبهلحظه از نامنویسی کاندیداها در وزارت کشور. خبرنگار گفت آقای جلیلی قیافهای روشن دارد. گمانم آن لکه قهوهای پیشانیاش کمرنگ شده باشد. دفعه پیش که نامزد شده بود، لکه پیشانیاش خیلی توی ذوق میزد اما انگار مشکل دستگاه گوارشش حل شده. یک برههای بود اغلبشان این مشکل گوارشی را داشتند که نشت میکرد به پیشانی. البته میگفتند جای مهر نماز است، ولی بو میداد. معلوم نیست چرا دیگر نماز نمیخوانند!
***
بوی کباب انتخابات میآید. روی کلابهاوس بدجوری دارند منقل را باد میزنند. مسابقه است که چه کسی بادبزنش بزرگتر است. یکی پریروز پنکه آورده بود.
***
ناطقان کلابهاوسی، از اصلاحطلب و اصولگرا و غیره، طرز حرف زدنشان یکجوری است که مهارتهای چربزبانی و زبانبازی و اصطلاحات حکومتی و حرف زدن با زبان رمز و «کُد»های بین خودشان از گوشی میزند بیرون. یک نفر در «جمعبندی» گفت: «من به این رویکرد ورود نمیکنم و آن قضیه سیاستهای کلان را باز نمیکنم ولی خروجی این فرایند درست تعریفنشده (وقتتان تمام شد) یک جمله دیگه بگم». جملهاش طول کشید، خوابم گرفت.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
برای خواب بعدازظهر، پلتفرم کلابهاوس گزینه خوبی است که بگذاری کنار گوش و بخوابی. بهشرط آن که از عالم هپروت به عالم ملکوت و از چرت به خواب و از خواب به بیداری و دوباره به هپروت رفتوآمد نکنی که ناگهان از خواب بپری و داد بزنی «اعدام نداشتیم!». حالا چرا؟ من در همان عوالم خواب و بیداری و چرت و هپروت، نام کاندیداها را که میخواندند: «احمدینژاد، لاریجانی، رئیسی، رضایی، جلیلی،...» خیال کردم رژیم عوض شده، دارند اسم اعدامیها را میخوانند! یکهو از خواب پریدم داد زدم «اعدام نداشتیم!». من اصولا با مجازات اعدام مخالفم. در خواب و بیداری.
رهبری گفته است من فقط یک رأی دارم، آن را هم به رئیسجمهور آینده میدهم! گویا رهبری علم غیب دارد.
***
احمدینژاد گفته است اگر مرا رد صلاحیت کنند، انتخابات را تحریم میکنم. گویا رهبری هم جواب داده خوش به حال باغی که شغال ازش قهر کند.
***
به نظر میرسد تعداد کاندیداها در این دوره بیش از رأیدهندگان خواهد بود.
***
گرداننده کلابهاوس سر یک نفر داد زد که «آقا میکروفنت را ببند!». حق داشت عصبانی باشد. یارو بعد از یک نطق غرايی که درباره ولایتفقیه کرد، صدای سیفونش بلند شد. تازه معلوم شد چرا وقتی حرف میزد، هِن و هِن میکرد.
***
نکته بیربط: توی این هیر و ویر، رئیسجمهورشان گفت «واکسن کرونا مثل سوهان قم نیست.» معلوم نیست ایشان تازه متوجه شده یا پیشتر میدانسته، صدایش را درنمیآورده.
***
حضور یک کاندیدای شیک و پیک با کت قرمز، به نام «شادمان احمدینژاد» در ستاد انتخابات چشمگیر بود. ایشان به میرحسین و خاتمی و روحانی و احمدینژاد امید داد که در کابینهاش از آنها استفاده خواهد کرد!
«از احمدینژاد، میرحسین موسوی و سایر روسای جمهور در دولتم استفاده خواهم کرد. از احمدینژاد در زمینه مسکن، از خاتمی در روابط بینالملل و از میرحسین موسوی در زمینه سلامت اقتصادی و از حسن روحانی در زمینه حرف زدن استفاده میکنم.»
این احمدینژاد شنگول اگر حکایت گلستان سعدی را خوانده بود، این حرفها را نمیزد:
***
نطق انتخاباتی و برنامه آینده آقای تاجزاده، شیرین و امیدبخش و رؤیايی بود. شک ندارم اگر خودش هم عضو شورای نگهبان میبود، از خودش رفع صلاحیت میکرد.
***
از آقای ظریف چه خبر؟
وزیر خارجه خودش را کاندیدا نکرده. گفته میشود «ظریف دهنلق» (به قول جان کری) بهزودی از کشور خارج میشود و به عنوان گوینده «اخبار آخر شب»، به استخدام تلویزیون ایران اینترنشنال درمیآید.
از بیت رهبری هم خبر میرسد بنا بر تحقیقاتی که مقام معظم رهبری به عملآوردهاند معلوم شده مجسمههای خندهدار و کجوکوله سردار سلیمانی را وزیر خارجه خودش میساخته و در میدانها به نمایش میگذاشته.
در بازرسی از زیرزمین خانه ظریف، تعدادی لوله بخاری و گونی پاره و گل مجسمهسازی پیدا شده است. مقام معظم گفته است بهزودی از ظریف انتقام میگیرد. فعلا دارد مجسمه میسازد.
***
بچههای اورشلیم
دلم پیش بچهمدرسههای مناطق جنگی است. در جنگ اسرائیل با فلسطین، چه کودکانی که از دو طرف کشته شدند و چه دلهرهای توی دلهای کوچک طفلکان بازمانده است.
بچههای اورشلیم
***
برای کتاب «تفریح المسائل» www.tafrihbook.com
***
هشدارهای انتخاباتی فرمانده ناجا