پدر بابک خرمدین: دختر و دامادم را هم کشتهام؛ عذاب وجدان ندارم
اکبر خرمدین، پدر بابک خرمدین، در جلسه بازپرسی درباره قتل پسر، دختر و دامادش گفت از این جنایتها «عذاب وجدان» ندارد.
او روز چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت در پاسخ به سوال خبرنگاران گفت: «کابوسی به سراغم نمیآمد چون احساس گناهی نمیکردم.کسانی را که کشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند.»
اکبر خرمدین توضیح بیشتری درباره ادعای فساد اخلاقی دو فرزند و دامادش نداد.
مادر بابک خرمدین نیز گفت که از انجام این قتلها ناراحت نیست. او افزود با شوهرش دو نفری تصمیم به قتل بچهها گرفتند.
در همین حال محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، گفت که پدر بابک گفته فرامرز، شوهر دخترش آرزو، «مشکلات اخلاقی داشته و او را به همان شیوه قتل بابک، در سال ۹۰ به قتل رسانده و جسدش را به خارج از خانه منتقل کرده و در سطل زباله انداخته است.»
مادر بابک خرمدین اصلا ناراحت نیستم:
بر اساس این گزارش، پدر و مادر بابک خرمدین اعلام کرده اند دخترشان آروز را نیز در سال ۹۷ «به دلیل مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر و ارتباط با افراد غریبه به همان شیوه قتل بابک، به قتل رساندهاند.»
یکی از بستگان خانواده خرمدین که نخواست نامش فاش شود، به ایران اینترنشنال گفت که آخرین بار در تیر و مرداد سال ۹۷ آرزو را دیده و پس از آن مادرش گفته که آرزو به ترکیه رفته و سپس به کانادا پناهنده شده است.
به گفته او، آرزو سال ۸۹ با فرامرز ازدواج کرده بود، اما بعدها گفتند از فرامرز خبری نیست. سرپرست دادسرای امور جنایی تهران گفت که آرزو پیش از ازدواج با فرامرز یک بار دیگر ازدواج کرده و سال ۸۸ از همسرش جدا شده بود.
به گفته شهریاری، افشین و آذر دیگر فرزندان این خانواده و از بابک و آرزو کوچکترند. او افزود: «پدر بابک خرمدین بیشتر تفکرات ملی دارد تا مذهبی و حتی به خاطر تعلق خاطر به بابک خرمدین، نام خانوادگی خود را عوض کرده بود. او همچنین میگوید که حق داشته بابک را به خاطر فساد اخلاقیاش به قتل برساند و اعتقاد دارد که آدم باید پاک باشد.»
بیشتر بخوانید:
سرپرست دادسرای جنایی تهران: «پدر بابک خرمدین درخصوص نحوه قتل دختر و داماد خود هم گفته است آنها را نیز با همین روش به قتل رسانده و سپس برای رهایی از اجساد آنها را تکه تکه کرده و هر کدام را در جایی رها کرده است.»
حوادث رکنا: پدر بابک خرمدین پس از 3 روز به قتل فجیع دختر و دامادش در سال 97 اعتراف کرد.
پدر بابک خرمدین که درپرونده قتل فجیع پسرش دستگیر شده بود بعد از 3 روز پرده از 2 جنایت دیگر برداشت و به قتل دختر و دامادش اعتراف کرد.
به گزارش رکنا، سرپرست دادسرای جنایی تهران: پدر بابک خرمدین در تازهترین اعترافات خود گفته در سال ۹۰ داماد خود و بعدها در سال ۹۷ دختر خود را هم به قتل رسانده و برای رهایی از اجساد آنها را تکهتکه کرده و هر کدام را در جایی رها کرده است.
چند روز پیش بود که جسد تکهتکه شده بابک خرمدین کارگردان سینما در حوالی منزل پدریاش در شهرک اکباتان تهران کشف شد و پدرش به قتل او اعتراف کرد.
اعتراف پدر و مادر بابک خرمدین به قتل دختر و دامادشان
سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت: پدر و مادر خرمدین به قتل داماد و دختر خودشان هم اعتراف کردند.
قاضی محمد شهریاری گفت: پدر و مادر خرمدین در اعترافشان اظهار کردند که داماد خانواده خرمدین در سال ۱۳۹۰ و دختر خانواده در سال ۱۳۹۷ را به همان روش یعنی تکه تکه کردن جسد و انتقال به سطل زباله، به قتل رساندند.
وی در پاسخ به این سوال که انگیزه قتل این افراد چه بوده است، گفت: قاتلین در اعتراف گفتند که بچهها معتاد بودند و موادمخدر مصرف میکردند که البته تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
قاضی شهریاری با بیان اینکه در سال ۱۳۹۰ درخصوص داماد این خانواده اعلام مفقودی شده بود، تصریح کرد: روانپزشک گفته که قاتلین سالم هستند.
به گفته سرپرست دادسرای جنایی تهران تحقیقات در خصوص این متهمان همچنان ادامه دارد.
در روز ۲۷ اردیبهشت ماه از قتل بابک خرمدین کارگردان سینما توسط پدر و مادرش به قتل رسیده بود.
بیشتر بخوانید:
روایت همسایهها از قتل بابک خرمدین | ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابک
ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابک خرمدین این پرونده را پیچیده کرده است.
همشهریآنلاین - سحر جعفریان: ۳روز پس از قتل هولناک بابک خرمدین بهدست پدر و مادرش، محوطه بلوکc۲ شهرک اکباتان کاملا ساکت و آرام است. درست مثل همه ظهرها که رفتوآمد در اینجا کمتر است و بیشتر ساکنان یا در خانههایشان مشغول استراحت هستند یا هنوز از محل کار به خانه برنگشتهاند.
در این میان تنها نشانهها از ماجرای این جنایت که چند روز پیش در یکی از واحدهای این بلوک رخ داد، ۲ حجله است که عکس بابک خرمدین، کارگردان و مدرس سینما روی آن به چشم میخورد و یکی را در مقابل ورودی بلوک قرار دادهاند و دیگری را مقابل مجتمعی که خانواده خرمدین ساکن آن هستند.
بعضی همسایهها حاضر نیستند درباره اتفاقی که در نزدیکیشان رخ داده حرف بزنند و آنهایی هم که صحبت میکنند، هنوز در شوک هولناکترین جنایتی هستند که در این محله رخ داده است.
همه ساکنان بلوک از ماجرای قتلی که در همسایگی آنها رقم خورده باخبرند. مخصوصا اعترافات عجیب پدر و مادر آقای کارگردان در روز دوشنبه در دادسرای جنایی تهران.
جایی که پدر بابک در حالی که از قتل پسرش خدا را شکر کرد و گفت: ما با پسرم اختلاف عقیده داشتیم و با اینکه او کارگردان و مدرس بازیگری بود، در سالهای اخیر مدام با ما بدرفتاری میکرد و حتی گاهی من و مادرش را کتک میزد. او هنرجویانش را که همهشان دخترهای جوان بودند به خانه میآورد و به اتاقش میبرد و مادرش را مجبور میکرد از آنها پذیرایی کند. او با من و مادرش مثل کلفت رفتار میکرد و آبروی ما را به خطر انداخته بود.
اعترافاتی که مادر بابک نیز آنها را تأیید کرد و مدعی شد پسرش روزگار را برای آنها تیره و تار کرده بود و ارتباط خارج از عرفش با دختران زیادی که همراه او به خانه میآمدند، عاصیشان کرده و برای همین بود که نقشه قتلش را کشیدند.
اما همسایهها، برخلاف ادعاهای پدر و مادر بابک، معتقدند تصویری که آنها از پسرشان عنوان کردهاند، با آنچه آنها دیده بودند کاملا متفاوت است.
مقابل بلوک، زن میانسالی که بهگفته خودش از بدو ساخت شهرک اکباتان با خانوادهاش در اینجا ساکن شدهاند میگوید بابک و خانوادهاش را میشناخته است.
او توضیح میدهد: بابک از دوستان صمیمی پسرم بود. آنها از کودکی باهم دوست بودند. با هم مدرسه میرفتند و این اواخر هم با هم دوچرخهسواری میکردند. آنها از اینجا با دوچرخه میرفتند پارک چیتگر و برمیگشتند.
زن میانسال هنوز در شوک قتل صمیمیترین دوست فرزندش است. او ادامه میدهد: بابک خیلی بچه خوبی بود. خیلی مودب و آرام بود. بچه من با هر کسی دوست نمیشد و بهخاطر همین مطمئن هستم بابک ظاهر و باطنش یکی بود. همیشه پسرم از او تعریف میکرد و اینهایی را که راجع به او میگویند باورم نمیشود. او پسری سر به زیر، آرام، مهربان و مودب بود و نمیتوانم قبول کنم پدر و مادرش را اذیت میکرده و روزگار آنها را سیاه کرده بود.
حرفهای زن تمام نشده که مردی میانسال در حالی که پاکتهای بزرگ خرید در دستش است از راه میرسد. او ساکن طبقه پنجم است. یعنی یک طبقه پایینتر از محلی که جنایت در آنجا رخ داده بود. او و خانوادهاش حدود ۸سال است که در این مجتمع ساکن شدهاند و در این مدت چندین بار بابک و مادرش را دیده است اما پدر خانواده را زیاد نمیشناسد و ندیده است.
میگوید: آخرین باری که بابک و مادرش را دیدم حدود ۲۰روز پیش بود. داشتند باهم برای خرید به فروشگاه میرفتند. بابک پسر آرامی بود. بهنظر میرسید رابطه خیلی خوبی با مادرش دارد و مطمئن هستم اعترافات پدرش درست نیست. در این ۸سالی که ما اینجا ساکن شدهایم، هرگز رفتار بدی از مقتول ندیده بودم.
بابک با افراد زیادی ارتباط نداشت
یکی از مهمترین بخشهای اعترافات پدر مقتول در دادسرا، ارتباطات نامتعارف پسرش با دختران بود و اینکه او با این بهانه که آنها شاگردانش هستند، این افراد را به خانه میآورد. اما یکی از پرسنل انتظامات میگوید مقتول ارتباطات چندانی نداشت. با افراد زیادی رفتوآمد نداشت و او هرگز ندیده بود که وی با دختران مختلفی در رفتوآمد باشد.
حرفهای این مرد را دختر جوانی که از شاگردان مقتول بوده نیز تأیید میکند. او و تعداد دیگری از همکلاسیهایش صبح امروز (سهشنبه) با هماهنگی هم به شهرک اکباتان آمده بودند و برای یادبود او اقدام به نصب هر دو حجلهای کرده بودند که در محوطه بلوکc۲ بهچشم میخورند.
دختر جوان میگوید: از وقتی خبر قتل استادمان را شنیدیم، شوکه شدیم. برای همین هماهنگ کردیم و امروز به اینجا آمدیم و در یادبود او این حجلهها را نصب کردیم.
او ادامه میدهد: هنوز باورم نمیشود استاد آرام ما دچار چنین سرنوشت هولناکی شده باشد. ما در کلاسها چیزی جز آرامش از او ندیدیم. گاهی وقتها آنقدر آرام حرف میزد که حتی صدایش هم به سختی شنیده میشد. هیچ وقت لحن تندی نداشت و فرد محجوب و باحیایی بود.
دختر جوان اعتراف پدر مقتول درباره رفتار او را در روزنامهها خوانده است. با این حال میگوید: هیچوقت نمیشود باطن آدمها را از روی ظاهرشان قضاوت کرد. شاید این سکه روی دیگری هم داشته اما آنچه اطمینان دارم این است که ظاهر استاد و رفتارش طوری بود که همه ما که دانشجوی او بودیم، او را فردی آرام و محجوب میشناختیم و برای همین هم بود که امروز به اینجا آمدیم تا برای یادبودش اقدام به نصب این حجلهها کنیم.
معمای خواهر ناپدیدشده
یکی از ابهاماتی که پرونده قتل بابک خرمدین را پیچیده کرده، ماجرای ناپدید شدن یکی از خواهرانش است. موضوعی که هماکنون پلیس و تیم جنایی نیز در حال تحقیق روی آن هستند و ممکن است روند رسیدگی به این پرونده را وارد فاز تازهای کند.
یکی از ساکنان بلوک c۲ که این خانواده را به خوبی میشناسد، میگوید: بابک خواهری به اسم آزیتا دارد. او چند سال پیش ازدواج کرد اما بعد از شوهرش جدا شد و دیگر نه او را دیدیم و نه شوهرش را. هردویشان ناپدید شدند و حالا هم مطالبی در شبکههای اجتماعی خواندهام که نوشته بودند احتمال کشتهشدن این دختر هم بهدست پدرش مطرح شده است. نمیدانم این مسئله چقدر جدی است اما مطمئن هستم که اگر بابک هم از چند سال پیش همانند خواهرش از خانواده جدا میشد و مستقل زندگی میکرد، این اتفاق هرگز رخ نمیداد.
ساکنان بلوکc۲ شهرک اکباتان تا حالا شاهد چنین اتفاقی در محل زندگیشان نبودهاند. آنها در سالهای گذشته دیده بودند که دو سه نفر از دختران یا پسران جوان شهرک با پریدن از طبقات بالایی مجتمعها دست بهخودکشی زدهاند اما اینکه پدر و مادری با هم همدست شوند و پسرشان را به قتل برسانند برایشان کاملا شوکهکننده است و منتظرند هرچه زودتر ابعاد پنهان این پرونده آشکار و مشخص شود که انگیزه اصلی در پرونده قتل مرد کارگردان چه بوده است.