اعتمادآنلاین - محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در دولت اصلاحات، در یادداشتی به سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است. او با یادآوری روزهای باقی مانده تا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ از شرایط حاکم بر فضای سیاسی کشور نوشته است.
متن کامل یادداشت تاجیک که به صورت اختصاصی در اعتمادآنلاین منتشر می شود را در ادامه خواهید خواند.
گفتندی: زمانهایی فرارسیدندی که اصحاب قدرت به هر طرف که رفتندی جز بر وحشتشان نیفزودندی.
پرسیدندی: از چه روی این میگویی که میگویی... ای حکیم؟
گفتندی: این زمانهای بیزمان همان زمانهای نازلشدنِ رخدادها از هیچکجا و همهکجا هستندی، همان زمانهایی که حال و احوال مردم دفعتا دگرگونه و باژگونه گردیدندی و آن کردندی که در مخیله هیچ ارباب قدرتی نگنجیدندی. این زمانها از جنس و نوع آخرالزمانها و اولالزمانها بودندی: هم پایان و هم آغاز، هم مرگ و هم تولد.
پرسیدندی: چگونه این شگفت و عجیب ممکن شدندی؟
گفتندی: آنهنگام که ناگهان انفعال و انقیاد همچون دود به هوا رفتندی و جای خود را به کنشی مقاومتگون دادندی.
این لحظه همان لحظه گفتنِ ناگفتنیها و کردنِ ناکردنیها بودندی.
نمایشنامه آنتیگونه سوفوکل به یاد آورندی که چگونه آن لحظه گفتنِ امر ناگفتنی و کردنِ امر ناکردنی، تبدیل به لحظه شورش، طغیان، عصیان، ستیزش، کشمکش، جنبش و انقلاب شدندی. چگونه از آن لحظه سکوت و سکون دفعتا موجی برخاستندی و بنیادها برانداختندی. چگونه لحظه تحقیر و تصغیر دفعتا به لحظه احساس رهایی، رضایت، غرور، شخصیت، کرامت انسانی، سرمستی، عزت نفس و شادی و لحظه سوژهشدگی تبدیل گردیدندی.
این لحظه همان لحظهای بودندی که استانیسلاو بارانچاک، شاعر، آن را با احساس کسی مقایسه کردندی که سالها سر در زیر آب داشتندی و اکنون سر از آب بیرون آوردندی و با حرص و ولع در جستوجوی هوا بودندی.
این لحظه، لحظه حقیقت بودندی: لحظه اجرای حقیقت معکوس.
پرسیدندی: این آخری که گفتندی چه معنا داشتندی؟
گفتندی: اندیشهورزی بهما گفتندی زمانی که قدرت مشروعیت خود را به وانمودی از حقیقت گره زدندی، آنگاه بازنمود معکوس آنچه وانمود شدندی معنایی نداشتندی جز تقابل با این اراده قدرت. این تضادی بودندی که در زمینه سیاست حقیقت روی دادندی. مردم، در شرایطی خاص، در تقابل و تخالف با تلاش مجدانه قدرتهای حاکم برای وانمود ویژهای از حقیقت، بهنحوی مسئولیت مقابله با این وانمود از حقیقت و اجرای حقیقت معکوس را بر دوش گرفتندی، و آن تلاش را خنثی کردندی، و این کنش خطکشیدن بر نقش روی پرده و از پرده برونانداختن راز، به قول اسکات، قدرتی همسنگ اعلان جنگ نمادین داشتندی، یا به تعبیر ژیژک، یک کنش رادیکال سیاسی بودندی.
پرسیدندی: با این همه که گفتندی چه خواهی گفتندی؟
گفتندی: این دوسه روز مانده به روز انتخابات یکی از همین زمانها بودندی. در این زمان بیقرار و فشرده، کک به جان و تن و روح و احساس برخی عاشقان قدرت افتادندی که مباد آن تمهید و تدبیر که سالیانی کردندی، دفعتا به تدمیری تبدیل گردیدندی و مردم بر میل و اراده معطوف به قدرت و منفعت آنان «ور نم» نهانندی (کشتن و در خاک نهادند و بر روی خاک گل و ریاحین کاشتن)، و آن کردندی که تصورش هم دهشتناک بودندی، مباد امر تحقیر و سرکوبشده بازگشتی نابهنگام و ناجور داشتندی و آن دمل ترومایی آنان را گشوده و فعال کردندی، مباد آن کوه خاموش طغیان کردندی و یکبار دیگر آنان را با رخداد حقیقت دیگر مواجه نمودندی، مباد از صندوق جادوی رای، غولی برون آمدندی که به فرمان دیگران بودندی و آرزوهای آنان را محقق کردندی.