در راه تمدن اسلامی...
زیتون ـ یلدا امیری: رسیدن ابراهیم رئیسی، عضو «هیأت مرگ»، به ریاست دولت جمهوری اسلامی، آرزوی دیرینه آیتالله خامنهای را برای ایجاد حاکمیتی یکدست محقق کرد؛ حاکمیتی که در سایه آن رهبر جمهوری اسلامی بتواند ایده حکومتی اسلامی و به زعم خود مقدمهچینی برای پایه گذاشتن یک تمدن اسلامی را عملی کند.
اگر چه یکبار پیش از این حاکمیت یکدست در دوره نهم و دهم ریاستجمهوری آزموده شد، اما از یکسو اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ و شکلگیری «جنبش سبز» و از سوی دیگر سرکشیهای محمود احمدی نژاد، آقا را ناامید کرد و رهبر جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که باید فردی خودیتر را به پاستور فرستاد.
نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ را میتوان حاصل سالها آزمون و خطای آیتالله خامنهای و حلقه نزدیکان او دانست. حال به نظر میرسد حاکمیت بر این باور است که اکنون مساله منازعات سیاسی بین گروههای مختلف درون حاکمیت حل شده است. در انتخابات اخیر غیرخودیهایی مانند مصطفی تاجزاده، کمتر خودیهایی مانند اسحاق جهانگیری و حتی خودیهایی چون علی لاریجانی ردصلاحیت شدند تا انتصاب ابراهیم رییسی به عنوان خودیترین نامزد نظام سناریوی حاکمیت یکدست را محقق کند.
در روزهای اخیر یکی از نامزدهای تایید صلاحیتشده در مصاحبهای صراحتا از لزوم وجود یک قدرت متمرکز سخن گفته و یکی از اعضای دفتر حفظ و نشر آثار رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرده که اکنون در مرحله دولت اسلامی قرار داریم و علنا عبور حاکمیت از جمهوریت را اعلام کرده است.
نظام به دنبال ده سال تمرکز قوا
نهادهای انتخابی مانند مجلس و ریاستجمهوری در مسیر تاریخی جمهوری اسلامی تاثیرگذاری خود را در ساختار قدرت از دست داد، این روند پس از به قدرت رسیدن آیتالله خامنه ای تسریع شد. دولت روحانی هم به وضوح نشان داد که در تصمیمگیریهای کلان نقشی ندارد و تصمیمهای اصلی جای دیگری و توسط شخص رهبری و نهادهای نظامی و وابسته به بیت رهبری گرفته میشود. اما نهادهای حکومتی باز هم گاه نمیتوانستند به دلخواه در تمامی عرصه ها اعمال سلیقه کنند، از همین رو حاکمیت تحت امر آیتالله خامنه ای تصمیم به یکدستتر شدن گرفت؛ موضوعی که بسیاری از تندروها را خوشحال کرده و با هشدار و نگرانی گروههای میانهرو روبرو شده است.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نامزد انتخابات اخیر در گفتوگو با ایلنا در پاسخ به سوالی پیرامون یکدست شدن قوا و تاثیر آن بر روند اداره کشور و همچنین احتمال برخورد با اغماض میان قوا و کاهش نظارتها، گفته است: «من نمیخواهم بگویم که چنین اتفاقی ممکن نیست اما شرایط کشور به گونهای است که ما به دلیل اوضاعی که در حوزه اجرا و مشکلات مردم ایجاد شده نیاز به چنین اتفاقی داشتیم که یک قدرت متمرکز در حوزه اجرا داشته باشیم.»
قاضیزاده هاشمی یکدست شدن حاکمیت را ضروری دانسته و افزود که «کشور برای اینکه از جا بلند شود حداقل ده سالی باید دعواها را کنار بگذارد.»
هاشمی یکدست شدن حاکمیت را ضروری دانسته و افزوده که «کشور برای اینکه از جا بلند شود حداقل دهسالی باید دعواها را کنار بگذارد.» در حالی که نتیجه انتخابات حاکی از تحریم گسترده از سوی مردم بود، هاشمی مدعی شده که «مردم با هوشمندی» انتخاب کردند. او تاکید کرده که «مردم معمولا مجلس و دولت را به نوعی انتخاب میکردند که این تمرکز اتفاق نیفتد، اما این بار که این اتفاق رخ داد به نظر من با هوشمندی بود به این علت که کشور یک سرعتی پیدا کند.»
در حالی که نهادهای دموکراتیک و جریانهای سیاسی در حال حاضر نیز در وضعیت مناسبی نیستند او گفته است: «بعد از طی این دوره نهادهای دموکراتیک که حضور دارند و فعالیت میکنند یا جریانات سیاسی خود را احیا میکنند و باز میتوانند به قدرت برگردند.»
برخلاف سخنان قاضی زاده، نگاهی به ساختار قدرت در ایران حاکی از آن است که روند کلی در جمهوری اسلامی بالاخص طی سالیان اخیر رو به بستهتر شدن رفته و حقوقی که در هر دوره به هر دلیلی از شهروندان سلب شد دیگر بازگردانده نشد.
احزاب سیاسی نیز در جمهوری اسلامی به دلیل ساختار سیاسی حاکم و تمرکزگرایی، همواره ضعیف بودهاند. آنها باید بر اساس قانون احزاب فعالیت کنند و وفاداری و تعهد خود را به نظام و ولایت مطلقه فقیه را اثبات کنند. اکثر این احزاب ضعیف و فاقد برنامه سال هاست که انتخاباتمحور شدهاند و تنها به دنبال دریچهای برای ورود به قدرت بودهاند، محرومیت ده ساله این احزاب از فعالیتهای انتخاباتی عملا آنها را بیش از پیش ضعیف و راکد خواهد کرد.
بسیاری از چهرههای سیاسی پیش و پس از انتخابات انتقادات گستردهای مطرح کردند و نسبت به ایجاد حاکمیت یکدست هشدار دادند.
محمدجواد حق شناس عضو حزب اعتماد ملی میگوید که کشور وارد شرایط جدیدی شده و انسجام و یکدستی در اجزای حاکمیت ایجاد شده است، او بدون نام بردن از فرد یا گروهی میگوید که «این وضعیت یک آرزوی بلندمدت برای دیدگاهی بود که خود را صاحب حق میدانست.» او به جریانی اشاره می کند که در انتخابات ۱۴۰۰ توانسته است «به خواسته و هدف ۲۵ ساله خود مبنی بر یکدست شدن حاکمیت و هماهنگی نهادهای انتخابی با نهادهای انتصابی دست پیدا کند.»
روزنامه جمهوری اسلامی هم پس از انتخابات در مطلبی نوشت: «ما مردم ایران، به جناح اصولگرا یک حاکمیت یکدست بدهکار بودیم که حالا با انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ تحقق پیدا کرده است. هر سه قوه به اضافه شورای نگهبان، نیروهای نظامی و سایر اندامهای حاکمیتی از یک جناح هستند و مردم بدهی خود را پرداخت کردهاند، باقی میماند وعدههای بسیار شیرین و رویائی که این جناح داده است.»
عبور از جمهوریت نمایشی به اسلامیت ساختگی
تا پیش از این رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیانش در دورههای مختلف انتخابات با ارائه جمهوریتی نمایشی ظواهر را حفظ میکردند و به نوعی جریانهای اصلاحطلب و میانهرو را در انتخابات مشارکت میدادند، اما آن روزها هم دیگر سپری شده و اکنون همه مراکز قدرت یکجا به جریان محافظهکاران تندرو سپرده شده است. مبنای حکومت از دیدگاه آیت الله خامنهای بر «مشروعیت الهی خود ساخته» است، و «مشروعیت مردمی» از راه انتخابات محلی از اعراب ندارد.
مهدی فضائلی یکی از اعضای دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای ضمن سخنرانی در جمع اساتید بسیجی گفته است: «چند مبنا در رفتار و افعال رهبر معظم انقلاب قابل اشاره است؛ اولین مبنا، مبنای شرع مقدس اسلامی است؛ لذا تلاش میشود تا حد ممکن اداره نظام به چهارچوبهای اسلام نزدیک شود ... دلیل اینکه پیشبینی شده فقیه اداره جامعه را در دست بگیرد همین مورد است زیرا جامعه باید طبق احکام اسلامی اداره شود.»
رهبر جمهوری اسلامی از سالهای دور در مورد «ساختن تمدن اسلامی» سخن میگفت. پس از وقوع انقلاب اسلامی، نظام اسلامی بنا نهاده شد و اکنون نوبت تشکل دولت اسلامی و پس از آن تمدن اسلامی است. آیتالله خامنه ای «بهار عربی» را «بیداری اسلامی» خواند و گفت: «هدف نهایی را باید امت واحده اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق قرار داد.» گروه های زینبیون و فاطمیون در پاکستان و افغانستان؛ حشد الشعبی در عراق٬ حوثیها در یمن و حزب الله در لبنان، حماس در نوار غزه و سپاه قدس٬ شاخه برون مرزی سپاه بخشی از لشکر تمدن ساز آیتالله خامنهای هستند.
فضائلی در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به رویکرد تمدنی رهبر جمهوری اسلامی برای طی مراحل ۵ گانه انقلاب اسلامی گفت: «انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و نهایتا تمدن اسلامی نگاه آقا به انقلاب اسلامی است که اکنون ما در مرحله دولت اسلامی قرار داریم و مرحله سختی است و باید برای تجقق تمدن اسلامی تلاش کنیم. دولت اسلامی فقط محدود به دولت و قوه مجریه نیست هر چند نقش قوه مجریه مهم است اما این موضوع مربوط به همه کارگزاران است.»
عضو دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای گفته که «یکی از معیارهای دولتمردان باید این باشد که ارزیابی کنند تصمیمات تا چه حد با احکام اسلام تطابق دارد.»
سخنان مهدی فضائلی در مورد خواستهها و رفتار رهبر جمهوری اسلامی شباهت زیادی به بیانیه ملا عبدالغنی برادر، رییس دفتر سیاسی طالبان دارد.
سخنان مهدی فضائلی در مورد خواستهها و رفتار رهبر جمهوری اسلامی شباهت زیادی به بیانیه ملا عبدالغنی برادر، رییس دفتر سیاسی طالبان دارد. این گروه «تروریستی» با آغاز خروج نیروهای خارجی از از افغانستان، عملیات گسترده ای را برای تصرف شهر ها در جنوب این کشور آغاز کردهاند. ملا برادر در بیانیهای گفته که افغان ها به یک«نظام مستحکم اسلامی» نیاز دارند و افزوده است: «نظام واقعی اسلامی بهترین وسیله برای حل تمام مشکلات افغانها و یگانه خواسته ایست که تمام اقشار جامعه افغانی برای تحقق آن یکصدا اند و هیچگونه اختلافی بر آن ندارند. چنان نظام مقتدر اسلامی که هم افغانستان را از تهاجم و مداخلههای خارجیها نگهدارد و هم جهانیان را از آرامش افغانستان مطمئن بدارد.»
رهبر جمهوری اسلامی برای بار دوم توانسته قدرت یکدستی را که سالها به دنبال آن بود، ایجاد کند. او تکلیف نیروهای سیاسی را مشخص کرده و با حمایت محافظهکاران به سوی ایجاد تمدن اسلامی پیش میرود. خامنهای با ایجاد فضایی که میتوان آن را انجماد سیاسی نامید اختیار همه نهادها و بلندگوهای رسمی حاکمیت را به دست تندروها سپرد، اما اگر کارگزارانی که در سالهای اخیر از غربال سرسپردگی آقا گذشتهاند نتوانند تاثیر مثبتی بر زندگی مردم بگذارند و مشکلات همچنان پابرجا بماند، نارضایتیها افزایش یافته و شکاف میان مردم و حاکمیت عمیقتر خواهد شد، از سوی دیگر همانگونه که در دوره احمدی نژاد اتفاق افتاد احتمال ایجاد شکاف در درون حاکمیت و قوای حاکمه نیز وجود دارد.