علیرغم هشدارهای محافل آگاه، نگاهی به آلوده شدن ملت ایران، در سطح فراگیر به این ویروس وارداتی رژیم، توسط هواپیمای ماهان وابست به سپاه از چین، نشان میدهد. که رژیم با اغتنام از این فرصت، از همان ابتدا، با طرح و برنامه ویژه، وارد میدان شده و ازین ویروس نیز، مثل همیشه و همچون بداختریهای دیگر ملت (جنگ و زلزله و سیل و..) حداکثر سوء استفاده را، به نفع بقای خود و زمین گیر کردن مردم واز بین بردن مخالفان، بخصوص در شهرهای مهم کشور، به عمل آورده، نوعی هولوکاست اعلام نشده، اما برنامه ریزی شده و سرد (و نه سوزاندن در کورههای آدم سوزی، ولی سوق دادن عمدی مناطق مختلف کشور، به قتلگاه ساکنین این شهرهای ویژه، توسط این ویروس) که آن را تبدیل به شانس و اغتنام از فرصتهای پولی و مالی برای خود و سرکوب نهفته در آن و مرگ خاموش (بدون نیاز به شکنجه، اعدام و سر به نیست شدنهای همیشگی) ملتی مخالف، نموده است.
نگاهی به نقشه جغرافیائی ایران نشان میدهد. هر شهر و منطقهای، استانی از ایران، که مردم در کارنامه خود تظاهرات، اعتصابات و اقدام و خیزش برای رهایی خود و کشور، ازین بساط ضد بشری را دارند. چندین برابر بیشتر از نقاط دیگر، مبتلا به ویروس شده و تعداد تلفات این مناطق، به مراتب بیشتر بوده است. لذا شایسته است. که نگاه وجدانهای بیدار، کنشگران سیاسی، فعالان حقوق بشری و محافل رسمی مدنی رسانهای و.. را، به این نکات مهم متوجه و جلب نمود. که از خود به پرسند، چرا اکثریت مناطقی که بیش از بقیه، مخالفت خود را با رژیم، ابراز داشتهاند. بیش از حد مبتلا و تلفات داشتهاند:
یک- رژیم در ابتدای امر، عمده طرح و نقشههای شوم خود را، معطوف به کلان شهرهای کشور نموده، با اغتنام از روزها و مراسم ویژه، با شل کن، سفت کنهای بی موقع، اما حساب شده و نیز تساهل عمدی و تشویق به جمع شدنها و در نتیجه سوق دادن مردم به ابتلای بیشتر باین ویروس مرگ آور، کل کشور را به این اپیدمی مبتلا نموده، سپس با سیاسی کاریهای مراکز بهداشتی و درمانی در ید قدرت خود، نتیجه مطلوب را در آنچه که به نفع بقای رژیم بود. به قیمت جان و هستی مردم بدست آورد. این امر از همان ابتدا، با حدت و شدت ادامه یافت و هم اکنون نیز وارد فاز خشن تری شده است. از جمله در حال حاضر، خشم و نفرت و کینه رهبر رژیم، علیه ملت، به خاطر تحریم انتخابات اخیر، به اوج خود رسیده و وی با قطع آب و برق مردم درین تابستان و به امان خدا رها کردن آنان، در مقابل ویروس کرونا، دارد از ملت به سختی انتقام میگیرد. که چرا فرمان وی، در رای دادن به رئیسی را، رعایت نکرده و علیه آن طغیان نمودهاند. که وی را وادار به یاوه گویی، در افزایش تقلبی تعداد آرا نمایند.
دو- چندی پیش مردم سراوان علیه رژیم قیام نموده و هموطنان ساکن مناطق شرق کشور ازین قیام حمایت کرده و در حال پیوستن به آنان بودند. که بشدت سرکوب شدند. رژیم اکنون، در انتقام گیری از آن خیزش، ضمن اینکه این مناطق را با کمبود یا نبود آب و برق مواجه ساخته، عدم رسیدگی نهادهای بهداشت و درمان باین مناطق محروم، فاجعه اخیر ابتلاء و کشتار مردم سیستان و بلوچستان را به مراتب بالا برده و صحنههای دلخراشی از ردیفهای طولانی و در نوبت دفن اجساد تلف شدگان از این ویروس، ایجاد نموده است.
سه -در پی اعتراض ماهیگیران و سایر هموطنان مناطق جنوبی کشور، به حضور کشتیهای غول پیکر ماهیگیری چین، در خلیج فارس و دریای عمان و نیز حضور فیزیکی نیروهای چینی، درین مناطق و استفاده بی رویه از برق کشور، اکنون به دلایل نامعلومی، این منطقه از نظر اپیدمی ویروس کرونا، سرخ اعلام شده، که باید بررسی و ریشه یابی شود. که چرا این اتفاق، درین مقطع از سال، به این شدت به وقوع پیوسته است.
چهار- در حالی که در همه کشورهای دنیا، اکثریت قریب به اتفاق ملل مربوطه، یا از بحران ویروس عبور نموده، یا آن را کنترل یا مهار کرده، یا با زدن واکسن اول و دوم، مصونیت یافته، یا در حال زدن واکسن دوم و برنامه ریزیهای بعدی، جهت کنترل این ویروس، در جوامع خود هستند. این تنها رژیم جمهوری اسلامی است. که در میان بیش از دویست کشور دنیا، بعد از استفاده اعضا و خانوادههای راس هرم قدرت، از بهترین واکسنهای دنیا، اکنون با ممنوع اعلام کردن واردات واکسن، مردم ایران را، در انتظار تایید و یا توزیع انواع و اقسام واکسنهای تقلبی گذاشته و با استفاده ابزاری از این واکسنها و چشم دوختن به جیب مردم، در انتظار پر کردن جیب میلیاردرهای کلان و کوچک وابسته به الیگارشی رژیم، ازین معضل ملی میباشد. مردم مستاصل و بی کس و تنها و در غیاب نظارت سازمانهای عریض و طویل حقوق بشری و بهداشتی جامعه بین المللی، ناچارا اندکی پول بدست آورده و برای زدن واکسن، که در ایران حکم کیمیا را دارد. به کشورهای همسایه پناه میبرند. که برای غارت جیب این عده نیز، مافیای مزبور وارد میدان شده و از هر مسافری در مرز یک میلیون تومان عوارض گمرکی و خروجی میگیرند.
همه این به گیر و به بندها و گرفتار کردن مردم نشان میدهد. که خامنهای از یک شورش و خیزش انفجاری وحشت دارد. در نتیجه افراد امتحان داده در کشتار مردم، همچون خلخالی و لاجوردی را، در راس هرم قدرت گمارده (رئیسی، اژهای، قالیباف) تا همراه با ویروس مزبور، مکمل همدیگر در ادامه کشتار و سرکوب مردم باشند. وقتی علیرغم همه این فشارها، کارگران جان به لب رسیده اعتصاب نموده و این امر با شرکت دانشگاهیان پزشکان معلمان رانندگان، کشاورزان و.. تبدیل به اعتصابات عمومی میشود. یعنی ملت به نقشه خامنهای پی برده و مقاومت میکند. که گمان میرود. این امر مقدمه خیزش نهایی باشد.
در نتیجه، این چند هفته خلاء قدرتی که، تا روز تنفیذ رئیس جمهور انتصابی و محبوب خامنهای بوجود آمده، بهترین فرصت، برای ملت ایران در داخل، اپوزیسیون خارج، محافل مدنی و حقوق بشری جامعه بین المللی است. که با ایجاد وحدت و رابطه با ملت ایران و دفاع یکپارچه، از قیام آنان، علیه جمهوری مرگ و تباهی و کشتار جمعی و ویرانی، بشریت را، از این مهلکه بزرگ، که در حال تولید بمب اتمی نیز هست، نجات دهند. خامنهای با ویروس کرونا و بستن آب بروی مردم و قطع برق، ناخودآگاه زمینه را برای اتحاد و خیزش نهایی مردم فراهم ساخته، فریادهای مرگ بر خامنهای در نیم شبهای تاریک ایران، از سوی ملت، طلب دادرسی دارد. آیا در دنیا، فردی، دولتی، ارگانی هست. که به یاری خیزش ملت ایران شتافته و در نجات مردم، از کشتار جمعی، در کنار این ملت باشد؟
پتیاره، مهران رفیعی