نقطه - برای گشایش این نوشتار و این پیام، نام سینا را، سینا ولیالله را برگزیدیم، زیرا او را از بهترینها در خط تولید برنامههای سرگرم کننده به زبان فارسی باید دید. جان مطلب که در این نوشتار بیان میشود، یک سیاست و گزینش اشتباه است که در کشور ما زمینهی تاریخی هم دارد. از سویی، برنامههای سرگرمکننده و تفریحی، به راحتی میتوانند از زیر نگاه دقیق و موشکافانه جا خالی دهند و بدون چالش کار خود را ادامه دهند. بد نیست، سخن را با سینا ولی الله وابخشیم.
بهرهمندی از زبان فکاهی و طنز، در همهی فرهنگها و جوامع دیده نمیشود و یا اینکه دستکم، تیزبینی و هنر بازگویی مسائل سیاسی به زبان فکاهی، ابدا کار آسانی نیست. ایران و ترکیه جزو کشورهایی هستند که طنزنویسان بزرگی را در دهههای اخیر به سپهر ادبیات آوردهاند و همزمان در شکستن ساختارهای اخلاقی و پایگانی، در جوامع خویش تاثیر فراوانی داشتهاند. در اروپا و بویژه در فرهنگ کشورهای مدرن اروپایی، همیشه طنز، سر ناسازگاری با سیاستمداران و اهل دین داشته است. طنز تلاش کرده تا «احترام» و «تمکین» اجباری به سیاستمداران و رهبران جوامع و دین را کنار زده و به بازشکافی اشتباهات و خطاهای آنها بپردازد. نطفهی تولید طنز هم در همین چینش عناصر و اجزای روشی است، که برای نقد از سیاست و سیاستمداران آفریدهاند.
آخوند
اگر نگاهی به شرایط سیاسی کشور ما پس از انقلاب بیاندازیم، با چند ویژگی سر و کار داریم که نباید از قلم بیافتند. رفتار و جایگاهی که آخوندها و روزهخوانها برای خود «قائلند» و در طول صدهها، آنها را به زور و با نیرنگ به مردم مسلمان کشورمان تحمیل کردهاند، از مهمترین داهیهها و مشکلات فرهنگی کشور ما بوده و شده است. ملا، با چسباندن خود به زیر سقف الهی، همیشه، انتقاد از خود را امری مکروه و گناه قلمداد کرده است. این باور سرطانی در اندیشهی ایرانی، حتی تا آنجایی کارکرد داشته که بسیاری از سیاستمداران از اینکه عمل «اشتباهی» در «حق» این مردان «خدا» انجام دهند در وسواس و نگرانی بودهاند. نمونهی واضح آن، برخورد محمدرضا شاه پهلوی با روحالله خمینی بود.
ملا، عبوس است. زیرا او، وجود بیم و ترس در مومن را از ارکان اصلی ایمان میداند. کنترل احساسات روان و جاری و دور ماندن از شادی، شادی طبیعی، برای ملایان همیشه مستمسک و بهانهای بوده است، تا مردم مومن را «آرام» و در وسواس و تردید ناشی از درستی رفتار خود نگاه دارند. شادی همیشه به نوعی با شیطان در تماس بوده است. شادی، موجب این میشده که مرز احترام با ملا شکسته شود. ملایان عبوسند، کم میخندند، دست نمیزنند، نمیرقصند، سماع درویشان را زشت و بد میدانند. آیا تاکنون هیچ دقت کردهاید که وقتی یکی از این کلهگندههای ملایان میخندد، اطرافیان آنها چه شوقی میکنند؟
ایرانی، از طنز همیشه بهره برده است. بدون خودستایی میتوان گفت که زبان طنز در ایرانیان قوی است. ایرانی دوست دارد ساختارشکن باشد. دوست دارد آدم جدی و عصا قورتداده را به وسط اتاق بکشاند تا برقصد. ایرانی با طنزش لباس را از تن «عبوسان» بدر آورده تا درون راستین آنها را بنمایاند. طنز و هجو شعرای ما، بسی والا و پر ارزشاند. جالب آنکه، در دهههای اخیر سیاهکاریها، زشتکاریها و فساد و جنایات حکومت و ملایان، یک پدیدهی بزرگ اجتماعی را در ایران بارور نمود که طنز را هم دستاویز این پدیده کرد. ریزش و فروپاشی بسیاری از دیوارها و ستونهای باورها و اعتقادات فرهنگی، و بویژه در نسل جوان، زبان طنز را زبان خشم و انتقاد مردم ساخت. از اینرو، کسانیکه نق نق و ایراد و خطر را به جان میخرند و با زبان طنز وزین، به مصاف زشتکاریها و حاشای حاکمان ایران میروند، باید مورد احترام و قدردانی باشند.
توفیق و هویدا
نمیدانم چند درصد از ایرانیان، مجلهی فکاهی «توفیق» را در یاد دارند. مجلهی بود که میراث فرهنگی نیک برای اهل طنز و فکاهی بجای گذاشت. در درون استبدادی که بر رسانهها جاری بود، توفیق به این توانایی دست یافت که سیاستهای دولت و بویژه نخستوزیران را زیر نقد و تحلیل ببرد. در حدود پنجاه سال این مجله انتشار یافت و دولتهای چندی را با قلم مستحکم طنز نقد نمود. کاراکترهای دوست داشتنی این مجله، سمبلهایی خوشتراش و باهوش بودند تا در جای ملت و حاکمین بنشینند و از دل ملت بگویند.
مجلهی توفیق، اما مرز و خط قرمزی بسیار جدی داشت؛ دربار و شاه. یکی دوبار سردبیر این مجله بدجوری مورد خشم و غضب مقامات، و بخاطر «تندروی» هایش قرار گرفت زیرا دربارهی شاه و دربار نیز زبان به انتقاد گشوده بود. در ازا، نخستوزیران، همیشه سپر بلای شاه بودند. سن ما اجازه میدهد بیاد داشته باشیم که کاریکاتور زندهیاد امیر عباس هویدا را در تمام شمارههای این مجله میشد یافت. طنز توفیق، از ظاهر هویدا گرفته تا سیاستها و سلیقهی شخصی او را لمس میکرد. هویدا نیز بسیار روان و بدون اصطکاک با این مسائل و با این گونهها کنار میآمد.
حریم علی خامنهای
در کشورهای غربی، متناسب با نگاه و خوی مجری برنامه تلویزیونی، دورهم نشینیهای شبانه، همیشه به چاشنی مسائل سیاسی آمیخته هستند. مجری در آغاز، سری به سیاست و سلبریتیها میزند و سپس مهمانی دارد و روی تم خاصی گفتگو مینمایند. مدتی میشود، چند سالی است که برنامههای طنز رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز دارای پختگی و غنی شدهاند. اما برای مجری ایرانی، کار و پیامد آن قابل مقایسه با یک مجری اروپایی نیست. برای مجری ایرانی، هر گونه نقدی از حکومت و سران، خطرآفرین است و برای او محدودیت میآفریند. اما به هر روی، طنز، بدون اینکه با سیاست اصطکاک داشته باشد، مطلوب و عزیز خاص و عام نخواهد شد.
سینا ولیالله از بهترین کارکنان در این میدان است. برنامهی «چند شنبه با سینا»، که در تلویزیون «امبیسی پرشیان» روی اکران میرود، در یکربع اول برنامه، نشان از این دارد که سینا، دلسوز مردم است. مشکلات و رنجهای مردم را از زندگی هنری خودش جدا نمیبیند. اقبال و موفقیت سیاسی خودش را بخاطر منافع و امنیت، دور از اردوی مشکلات مردم کشورش، به نمایش نمیگذارد و مدام چشم به ایران دارد. گذشته از این موضع درست و انتخاب مهم، سینا در کار خود ماهر، خوشسلیقه و دارای صلاحیت است. اما یا ما ندیدهایم یا اینکه موارد اندک بودهاند؛ در این برنامه، کس کاری با علی خامنهای ندارد! خامنهای کمتر حرف میزند، درست! اغلب، سر فصلی، و بدون پاسخگویی نطق میکند، درست! ادعای کار کردهاش یا برنامهی اجرایی را ندارد، این هم درست! اما، خامنهای، بانی اصلی مشکلات و بدبختیهای مردم ایران است.
در برنامههای طنز عروسکی تلویزیون من و تو نیز که دیدنی بودند، هرگز دیده نمیشد که با عروسک خامنهای کلنجار بروند. باری، و از این دست زیاد دیدهایم. جای پرسش بزرگی وجود دارد که «چرا»؟ چرا خامنهای دارای حریم «تکریم» در بین برنامههای سرگرم کننده و طنز تلویزیونهای خارج کشور است؟ چرا تعارضها و پرت و پلاهای مکرر و آشکار او را نباید به طنز و هجو پیچید؟
نقطه
انفجار مهیب در شمال تهران