ما را به سکوت در مقابل جنایات جمهوری اسلامی دعوت نکنید آقای عمادالدین باقی، قفل بر دهان زدن و در خود فرورفتن و ذره ذره آب شدن بدون فریاد دادخواهی سردادن از ترس اینکه مبادا وضعیت اسیر زندانی بدتر شود و اتهامات سنگین تری را بر او وارد کنند، این همان چیزی است که جانیان حاکم برایران ۴۳ سال است قربانیان خود را با آن تهدید و مجبور به سکوت کردهاند.
آقای عمادالدین باقی! نگارنده این سطور بعنوان یک تن از میلیونها ایرانی دادخواه و یک تن ازهزاران ایرانی کنشگر مدافع حقوق بشر در خارج کشور اگر بخواهم پاسخی جامع به مصاحبه طولانی اخیر شما با خبرنگار انصاف نیوز بدهم بی تردید مثنوی هفتاد من کاغذ خواهدشد که فراتر از حوصله خوانندگان است. پس در اینجا فقط به اختصار به رفع اتهام ناروائی که شما در مقام مدافع حقوق بشر در ایران به اپوزیسیون جمهوری اسلامی و کنشگران حقوق بشر در خارج از کشور زده اید بسنده میکنم، آری آقای باقی اتهام بی پایه و اساسی که شما به دادخواهان و کنشگران حقوق بشر وارد کردهاید اگر در کشوری با دستگاه قضائی مستقلی به کسی زده شود تعقیب کیفری دارد و میتواند شما را به دادگاه و محاکمه و زندان بکشاند، چرا که شما مدعی شدهاید کسانی که در خارج از کشور و در فضای مجازی به دفاع از محکومان به اعدام میپردازند و کمپین راه میاندازند این اقدام دفاعی آنان در بسیاری موارد نتیجه معکوس ببار میاورد و مسئولان جمهوری اسلامی را عصبانی تر ساخته و در اعدام متهم تعجیل میکنند، مثالهای مشخصی هم که در این مورد ارائه میدهید ماجرای اعدام نوید افکاری و تعدادی از زنان و مردانی است که اعدام شدهاند!
اقای باقی نوشته است:
"به طور خیلی قاطع و صریح میتوانم بگویم که تجربهی ما در بیست- سی سال گذشته نشان میدهد که اگر نگویم در همه موارد، در عمده مواردی که کمپین راه افتاده، نتیجه کاملا معکوس داده و افرادی که در معرض خطر بودند، اعدام شدند. ممکن بود در غیاب این کمپینها هم همین اتفاق بیافتد، اما میتوان گفت که این کمپینها این اتفاق را قطعیتر کرده است. عدهای نان بیانیه دادن را خورده و خودشان را مطرح کردهاند، ولی هزینهاش را کسی داده که در معرض خطر بوده است. به طور مشخص میتوانم نمونههایی را ذکر کنم که با جزئیات و مستندات قابل اثبات است. یک نمونه این بود که درسال ۸۵ یا ۸۶ برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل، مجمع عمومی سازمان ملل بعد از اقدامهای موسوم به دستگیری اراذل و اوباش بیانیه داد و اعدامها را محکوم کرد. بلافاصله در واکنش به آن ۱۲نفر اعدام شدند و فیلم رقت بار آویزان بودنشان از طناب دار را در تلویزیون ایران نشان دادند که بگویند برای این بیاینهها تره خرد نمیکنند. در ماجرای دلارا دارابی، بهنود شجاعی، ریحانه جباری، غلامرضا خسروی، محسن امیر اصلانی و چندین نفر دیگر که برای همهشان کارزار وسیعی در خارج همراه افتاد، همگی اعدام شدند. "
آقای باقی بطورقاطع وصریح بعنوان یک دادخواه و مدافع حقوق بشربگویم که شما دانسته یا نادانسته درخدمت سیستم خونریزامنیتی جمهوری اسلامی و دستگاه فاسد قضائی زیرسلطه خامنه ای-رئیسی قرارگرفتهاید و آب به آسیاب جلادان نظام ولایت فقیه میریزید. شما بی آنکه درمقابل خانوادههای قربانیان احساس شرم کنید، دادخواهی ودفاع اززندانیان ومبارزه برای افشای جنایات جمهوری اسلامی وبراه انداحتن کمپینهای دفاعی را به ضررقربانیان توحش حکومت اسلامی میدانید وبه مردم ایران درس سکوت دربرابرجنایت وبی عدالتی میدهید! شما مذبوحانه سعی میکنید به مردم ایران و مدافعان حقوق بشرالقاء کنیدکه دفاع اززندانیان سرنوشت آنان را دربیدادگاههای جمهوری اسلامی خطرناکترخواهدساخت پس بهتراست که سکوت کنید، واین همان چیزی است که خامنهای میخواهد ودستگاه امنیتی وقضائیاش. پس بیهوده نیست که مردم ایران شما اصلاح طلبان رانده شده ازقدرت را درکنارجانیان حاکم قرارمیدهندوازشما نفرت دارند ودرهرفرصتی فریادمیزنند"اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا". آخراین چه توصیهای است به مردم وکنشگران سیاسی وحقوق بشرمیکنید آقای باقی که خودرا به غلط مدافع حقوق بشردرایران میدانید! شما بجای اینکه یاران اصلاح طلب و اصولگرای خودرا مسئول ۴۳ سال کشتاردگراندیشان وآزادیخواهان ومردم ایران بدانید ویقه آن جانیان را بگیرید، حق طلبی وعدالت جوئی ودفاع ازمظلوم وستمدیده را محکوم میکنید، این است دفاع شما ازحقوق بشردرایران؟! اینکه حکومتی که شما وامثال شما برای مردم ایران به ارمغان آوردید برای قطعنامههای سازمان ملل متحد وبیانیههای دادخواهان ومدافعان حقوق بشر تره خرد نمیکندوبرای دهن کجی به مردم ایران وبشریت متمدن برخشونت واعمال وحشیانه خود میافزاید دراین میان مقصرکیست؟ قاتل یا مقتول؟ شکنجه گریا شکنجه شونده؟ دادخوه یا متجاوز؟
آقای عمادالدین باقی دربخش دیگری ازمصاحبهاش با انصاف نیوزچنین میگوید:
"درماجرای مرحوم نوید افکاری و دو برادرش باید یکبار برای همیشه گزارش دقیقی از جزییات پشت پرده و تلاشها برای نجات آنها داد. تا دیگران بدانند که اتفاقا آن هشتگسازی بدون کنترل و مدیریت ناشده با ادبیاتی پرخاشگرانه در بعضی پستها، همهی تلاشها و امیدها را برای نجات جان نوید برباد داد. "
درخیال وتوهم آقای باقی درپرونده نوید افکاری یک اراده نهاد امنیتی که براعدام نویداصرارداشته ویک اراده نهاد قضائی که بزعم ایشان خواهان کمک به اعدام نشدن نوید افکاری بوده است دخیل میداندکه گویا با راه افتادن هشتگ دفاع ازنویدجریان امنیتی خواهان اعدام نوید برجریان قوه قضائیه ضداعدام نویدغلبه میکندودرنیتجه نویداعدام میشود! براستی فقط ازیک مغزاصلاح طلب مؤمن ومعتقد به نظام پوسیده وفاسدجمهوری که هنوزامیدی به اصلاح حکومت اسلامی درسردارد ممکن چنین توهم هائی تراوش کند. البته برای آقای باقی سئوال برانگیزنیست که این چه حکومت ودستگاه قضائی فاسدی است که ازیک هشتگ درفضای مجازی دردفاع ازیک متهم بیگناه به خشم میاید و برای دهن کجی به هشتگ سازان دستوراعدام نوید افکاری را صادرمیکند؟! گویا آقای باقی فراموش کرده است که نوید افکاری چگونه ازداخل زندان پیام میداد واززمین وزمان کمک میخواست که اعدام نشود، مگراونبود که مردم ایران وجهان وتمام انسانهای با وجدان را مخاطب قرارمیداد که او بیگناه است وازهمه درخواست میکرد که ازاو دفاع کنند، مگرنوید نمیدانست که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی او وخانوادهاش را فریب داده بودند که اگر سکوت کنند گشایشی درپرونده واتهاماتی که براوواردشده حاصل میشود ولی اگربخواهند شلوغ کنند به ضررآنها تمام خواهدشد؟ ومگرنه اینکه نوید افکاری درآخرین پیام خود ازداخل زندان گفت: "اینها بدنبال گردن برای طناب دارمیگردند" پس چگونه است که آقای باقی تلاش میکند جای عاملان وآمران جنایت را با جای دادخواهان عدالت عوض کند؟! آیا درفرهنگ اصلاح طلبی اسلامی این است معنی دفاع ازحقوق بشر، عدالت جوئی و دادخواهی؟!
پیدا شدن کاندوم در سوئیت فریدون، هادی خرسندی
"نقشه پلید پوتین برای ایران"