حاضرم قسم بخورم که اگرروحانیت عهده دار آفتابه داری مساجد می شد، طهارت مومنین نصفه نیمه می ماند ونمازگزاران باید مانند طالبان خودکفا میشدند و به خودشان آفتابه آویزان میکردند. البته انصافاً آفتابه داری برای روحانیت سخت ترازمملکت داری است برای اینکه درحرفه آفتابه داری به هرحال باید یک آفتابه پرآب را به نمازگزارمیدادند، اما درمملکت داری به روش روحانیت، دادنی در کار نیست، هر چه هست گرفتنی است.
این که می گویند طرف هم خدا را می خواهند وهم خرما را، انصافا ضرب المثلی است که درمورد روحانیت صادق است. بعنوان مثال رهبر جمهوری اسلامی، از طرفی میخواهد پایش را جای پای صلاح الدین ایوبی بگذارد و بیت المقدس را آزاد کند و از طرف دیگرکشته مرده زبان بازان وهوچی ها است وجز آن ها کسی را به بارگاهش راه نمی دهد. بنده خدمت ایشان عرض میکنم که با این شوالیه های فرتوت اطرافتان مانند شریعتمداری و ولایتی که شمشیرشان وافورو سپرشان منقل است، پروژه نابودی اسراییل راه به جایی نمی برد. رهبر نظام فعلا می خواهد با وادار کردن ورزشکاران ایرانی به باخت در مقابل ورزشکاران اسراییلی و نابودی ورزش ایران ضربات مهلکی بر موجودیت اسرائیل وارد کند. از حق نباید گذشت، اگر رهبری وخلف شان در محو اسراییل موفق نبودند، حد اقل در یک مورد موفق بودند ونامشان در تاریخ خواهد ماند. هیچ حکومتی به اندازه جمهوری اسلامی، مسلمان را غیر مسلمان نکرده وهزاران مسجد خالی روی دستش نمانده است. البته نهادهای انقلابی بیکار ننشستند ودر تعداد زیادی از آن ها به یمن برق مجانی به استخراج بیت کوین مشغولند و مساجد را محل تجارت واندکی عبادت کرده اند.
سخنرانی رییس جمهوردرسازمان ملل نشان داد که این دولت واقعا همان دولت جوان وانقلابی است که رهبری می خواست و الحق که ایشان دست پرورده رهبری است، برای این که یک تنه به اندازه همه روسای جمهور قبلی دروغ گفت. مخاطب این سخنرانی فقط یک نفر وآن هم رهبر جمهوری اسلامی بود و رییس جمهورمی خواست در مقیاس جهانی تملق رهبری را بگوید ومی دانست که هر چه بیشتر به آمریکا فحش وفضیحت بدهد، مراتب چاکری خود را بیشتر نشان می دهد. مزیت دولت فعلی ازنظررهبری این است که همه آن ها پاچه خارانی تازه نفس هستند و درست مثل دونده های مسابقات المپیک درحالت استارت بوده و منتظرند که رهبری لب تر کند و آن ها برای خاراندن و مالاندن مسابقه بدهند. بازندگان این مسابقه معمولا به مجمع تشخیص مصلحت فرستاده شده ودر آن جا پارک می شوند.
اخیرا نظام وارد سیکل مضحکی شده است، رهبرانقلاب پس از مشورت با اصحاب منقل دستوری صادر می کند، مثلا ممنوعیت واکسن خارجی، بلافاصله حکومتیان ودر راس آن ها سران سه قوه(انجمن اسلامی قاتلین) از جهان بینی آقا به وجد می آیند وهمه ارکان حکومتی وارد فاز"بَه بَه و چَه چَه" می شوند. "بَه بَه وچَه چَه" دربین حکومتیان فراگیر می شود وبرخی از پاچه خاران مانند دکتر نمکی چنان بی محابا می مالند که بیم آن می رود که عضو آسیب دیده را آسیب دیده تر کنند. این بازی ادامه دارد تا این که دستور آقا مانند بقیه دستوراتش برای مردم فاجعه می آفریند و دیگر نمی شود آن را لاپوشانی کرد (بعنوان نمونه دستور ایشان درباره ممنوعیت واکسن خارجی از کشته پشته ساخت و هنوز هم می سازد). از این جا ببعد حکومتیان وارد فاز ماله کشی می شوند، ماله کشان ماله در دست به میدان می آیند ومدعی می شوند که آقا اصلا چنین دستوری نداده واین حرف وحدیث ها قطعا توطئه آمریکا واسراییل است.حکومتیان پس از پایان ماله کشی به حرفه اصلی خود که ناخنک زدن به بیت المال است برمی گردند و منتظرمی مانند تا دستور تازه ای صادر وسیکل جدیدی آغاز شود. قوم وخویش ناقلا وضد انقلاب ما معتقد است که مشاوران بد وذغال خوب در تصمیمات رهبری بیشترین تاثیر را دارند.
مهرماه ۱۴۰۰