دکترین رهبر جمهوری اسلامی از همان ابتدا، ساختن دشمن فرضی در خارج و به بهانه آن، اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل بود. که اخیرا با یکدست کردن راس هرم قدرت، ابعاد گسترده تری، باین سیاست داده است. وی بارها در سخنرانیهای خود، خطاب به عناصر سپاهی اطلاعاتی بسیجی و نظامی سرکوبگر، تاکیدش بر این بود. که: (اگر مردم بخواهند غلطی بکنند، میتوانند. باید با قدرت، در مقابل آن و لو با فرمان شلیک به اختیار، ایستاد.) در واقع محور و مرکز دغدغههای فکری رهبر رژیم، خیزش مردم با انفجار خشم ملی، بوده و هست. که همه سیاستهای خرد و کلان و دکترینهای دیگر خود را، برای جلوگیری ازین قیام سرنوشت ساز ملت، تنظیم نموده است.
در اجرای این سیاست محوری، تمام تبلیغات رسانههای رژیم، برای ایجاد اختلاف بین مردم و جلوگیری از اتحاد اقشار مختلف ملت، با تاکید به ناتوانی مردم، در تغییر رژیم و گرسنه نگهداشتن و گرفتار کردن اکثریت ناراضی ملت، در گرداب روزمره گی هاست، تا در تلاش برای معاش زندگی، نای برخاستن و قیام نداشته باشند. اما ظهور قهرمانان ملی و از جان گذشتهای چون نوید افکاریها، سپیده قلیانها، شیدا همدانیها و...، برین دکترینهای رهبر، خط بطلان زده شده و با حذف نویدها، از خون وی، دهها، صدها و هزاران نوید افکاری دیگر، قد علم نموده و چراغ راهنمای توده مردم، در تداوم مبارزه و ابطال دکترینهای رهبر و اتاق فکر و سرکوب رژیم میگردند. بخاطر همین ترس از مردم است. که از هم اکنون در آستانه آبانماه ساختار شکن، تمام نیروهای سرکوب، در حالت آماده باش بسر میبرند.
محور سیاست خارجی رهبریت جمهوری اسلامی، گرایش به شرق-چپ گرائی و ایستادگی در مقابل غرب، برای جذب نیروهای هم چپ و هم تروریستی مخالف آمریکا و متحدیناش با مرکزیت سیاست فلسطینی، با تولید بمب اتمی و محو اسرائیل از کره زمین بود. که در همین راستا، حماس و جهاد اسلامی و حزب الله لبنان را خلق و آنان را، نیز تغذیه مالی سیاسی و نظامی مینمود و با آموزش و تربیت و تشکیل گروههای مسلحی چون حشدالشعبی، زینیون، فاطمیون، حوثیهای یمن و.. باصطلاح تنور آتش مقاومت و جنگهای نیابتی را، در سوریه و عراق و یمن و در مجموع هلال شیعه، گرم و خونین نگه میداشت.
اکنون همه این دستاوردهای خونین و سیاستهای نگاه به شرق، با رخدادهایی که، در مرزهای ایران، منطقه و ماورای آن، رخ داده و میدهد. نقش بر آب شده و میرود. که به عنوان اهرمی علیه خود رژیم تبدیل شود. از جمله:
- برخورد سرد و توهین آمیز با وزیر خارجه رژیم، در لبنان و اجبار هواپیمای حامل وی، برای سوختگیری در دمشق. دستور بازداشت وزیر دارائی سابق و عضو حزب اللهی فعلی پارلمان لبنان، از سوی قاضی تحقیق انفجار بندر بیروت، که حزب الله عامل آن همه ویرانی و کشتار، نام برده شده، که در واقع محاکمه جمهوری اسلامی و جنایات تروریستهایش در منطقه میباشد.
- شکست نیروهای نیابتی و تروریست رژیم در انتخابات اخیر عراق و احتمال روی کار آمدن دولتی مخالف تهران در بغداد، که اولین اقدامش خلع سلاح نیروهای مسلح نیابتی و تروریست رژیم، از جمله حشد الشعبی، و در نتیجه ضربهای بزرگ، علیه دخالتهای سپاه قدس و.. در سوریه و لبنان و.. خواهد بود.
-اجبار به توافق با عربستان و از سرگیری روابط دیپلماتیک، با قربانی کردن تروریستهای یمنی، از جمله حوثیها، در راستای جذب عربستان و توقف توسعه پیمان ابراهیم، از سوی اسرائیل.
- اعلام مدیرعامل کشتیرانی جمهوری اسلامی، که کشتیهای رژیم، اجازه ورود به بنادر مهم چین را ندارند و تحویل پرونده قرارداد بیست و پنج ساله، از سوی لاریجانی، لابی چین در ایران، به معاون اول رئیسی، از یک سو و استفاده ابزاری روسیه، از جنگ سرد رژیم با جمهوری آذربایجان و متحدیناش، از جمله پاکستان و ترکیه و تحکیم روابط، هم با این جمهوری و هم با ارمنستان و گرجستان و نیزمماشات با سیاستهای ترکیه در منطقه و در نتیجه سکوت در مقابل مانورهای نظامی مشترک آذربایجان و ترکیه، به اضافه سکوت چین در مقابل آنچه که در مرزهای شرقی ایران، بخصوص حضور طالبان در افغانستان و نیز اتحاد نظامی قطر پاکستان ترکیه آذربایجان، رخ داده، که شامل شمال غربی و شمال و شرق و جنوب شرقی ایران میگردد.
- تایید استراتژی نظامی اسرائیل از سوی آمریکا، مبنی بر روی میز بودن همه گزینهها، اگر رژیم برنامههای پیشرفت تولید سلاح اتمی را متوقف نکند و فشار اتحادیه اروپا، به بازگشت رژیم به مذاکرات برجامی، به آن شکلی که اروپا و آمریکا خواهان آن هستند و نه آنچه را، که در فقدان ویترین سیاسی اصلاح طلب و بالعکس تسلط کامل افراطیون وابسته به بیت رهبری، خواهان آن است.
با توجه به مراتب فوق، اگر رژیم پیش از این، از بازگشت به نشست وین، تعلل ورزد. یا امتیازی ندهد. پرونده اتمی، به شورای امنیت ارجاع و بار دیگر وارد پروسه بررسیهای شورای امنیتی، در رابطه با اصل چهل دوی فصل هفتم منشور ملل متحد میگردد. این بار، دست رژیم برای باجگیری، شرارت و یا هر نوع مانور از سوی نیروهای نیابتیاش، برای ایجاد آشوب و خرابی در منطقه، بعلت تضعیف یا از صحنه خارج شدن این عوامل، بسته بوده و رژیم در درجه اول، نگران خیزش نهایی مردم در چنین اوضاعی است. که این بار با همه آنچه که تاکنون رخ داده، متفاوت و در راستای ساختار شکنی و آخرین ضربه خواهد بود. در شورای امنیت نیز، امکان اینکه چین و روسیه همچون گذشته، قطعنامه علیه رژیم را وتو نکنند. بسیار محتمل است. چون این دو کشور بقدر کافی مسائل کلان سیاست استراتژیکی با آمریکا و متحدیناش دارند. که با قربانی کردن رژیم، میتوانند به اهداف خود نائل گردند.
مهوش، رضا فرمند