جماران
عبدالرحیم اباذری
امسال سالگرد این شخصیت بزرگ و سرمایه علمی و انقلابی حوزه، مصادف با هفته وحدت شده است که باید آن را به فال نیک گرفت ، اما باید پرسید امروز تا چه اندازه به آرمان ها و دغدغه های آقا مصطفی در نظام مقدس جمهوری اسلامی و در میان حوزویان و شخصیت های فرهنگی و سیاسی دست یافتیم و عینیت بخشیدیم و عمل کردیم؟ چقدر از ورود به جزئیات و مسائل تفرقه انگیر و تنش های جناحی اجتناب کردیم و به اصول که رفع مشکلات معیشتی مردم و تامین آسایش ، آرامش و رفاه حداقل برای جوانان است اهتمام داشتیم؟
از ویژ گی های اخلاقی آیت الله حاج آقا سیدمصطفی خمینی این بود که برغم اختلاف سلیقه و فاصله فکری با دیگران ، نگاه مثبت به همه آنها داشت ، به خصوص نسبت به بزرگان و اساتید احترام خاصی قائل بود و از همه جالب تر به درس آنها می رفت و از محضر علمی سایر بزرگان و مراجع بهره مند می شد. در ایام حضور در قم که اوج اختلاف میان مخالفان و موافقانِ مؤسسه دارالتبلیغ اسلامی بود ایشان در درس مرحوم آیت الله شریعتمداری حضور می یافت و حتی به گفته بعضی بزرگان در نماز جماعت ایشان هم هر از چند گاهی حاضر می شد.
همینطور در چند سال حضور در حوزه نجف با این که اغلب فضای این مرکز علمی چندان به نهضت و افکار انقلابی حضرت امام تمایلی نداشت و مراجع عظام تقلید برغم احترام متقابل به امام ، وارد ماجراهای نهضت نمی شدند ، اما حاج آقا مصطفی هرگز به دور خویش حصاری نکشید و با چهره گشاده و علمی در درس خارج آقایان مراجع نجف حضور پیدا کرد و نظرات علمی ، فقهی و اصولی آنها را مورد نقد جدی قرار داد که این در عرف حوزه یک نوع تکریم و ترویج از آن بزرگان به شمار می آید ، کتاب « دروس الاعلام و نقد ها» که حاوی مجموعه نقد های ایشان به مطالب اصولی و فقهی مراجع نجف است، بهترین شاهد بر این مدعاست.
بعضی مسائل سطحی و مقطعی هرگز نتوانست مانع از حضور وی درپای درس بزرگان نجف و قم شود، حاج آقا مصطفی از سویی با شخصیت های بارز اخلاقی مانند مرحوم آیت الله بهاالدینی یا شخصیت های عرفانی مانند : شیخ عباس قوچانی و کشمیری مانوس بود. از طرف دیگر با اشخاصی همچون : سید جلال الدین آشتیانی ، شیخ علی تهرانی که در ردیف اساتید فلسفه بودند ، مراوده داشت . در کنار آن با فضلای انقلابی مثل : حضرات : مرحوم شیخ صادق خلخالی ، مرحوم شیخ محمد صادقی تهرانی ، سید محمود دعایی، شیخ حسن کروبی ، مرحوم سید علی اکبر محتشمی ، سید حمید روحانی و... هم در ارتباط بود ؛ حتی با افرادی که اصلا والد ایشان را قبول نداشتند و به قولی ضد انقلاب بودند هم مرتبط بود و از ظرفیت همه به نفع نهضت و تحکیم روابط اجتماعی و سیاسی پدر استفاده می کرد؛ مانند مرحوم شیخ نصرالله خلخالی که خیلی علاقمند به شخص امام بود ولی به انقلاب هیچ اعتقادی نداشت یا مانند سید محمد رضا اشکوری و سید علی خلخالی و... که شاید بی طرف خوانده می شدند
علاوه با شخصیت های غیر حوزوی دارای افکار و اندیشه های متفاوت و گاهی متضاد، نیز ارتباط نزدیک داشت ؛ افرادی مثل: سید صادق طباطبایی، جلال الدین فارسی، علی جنتی، شهید محمد منتظری، صادق قطب زاده، داریوش فروهر و... با وی مرتبط بودند و مسائل انجمن های اسلامی دانشجویان خارج از کشور از طریق آنان پیگیری می شد.
به طور کلی او هم با افراد گوشه نشین، گمنام و عارف مسلک رفیق بود و هم با افراد اجتماعی، سیاسی ، انقلابی نشست و برخاست داشت. حتی با سران عشایر و اقوام عرب در نجف در ارتباط بود ، در مراسم دینی ، مذهبی و بخصوص مراسم شب های ماه رمضان و پیاده روی اربعینِ آنان حاضر می شد و تا سحر آنها را همراهی می کرد.
حاج آقا مصطفی با این سعه صدر سعی می کرد در میان دوستان نزدیک نیز فرهنگ تعادل را ترویج کند و از افراط و تفریط بعضی دوستان که احیانا گرفتار تندروی بودند مانع شود .
از بزرگی شنیدم آقای شیخ علی تهرانی که در آن مقطع ، به شدت شیفه و شیدای حضرت امام بود و همواره به صورت مبالغه آمیز از ایشان تعریف ، توصیف و حمایت می کرد و در ضمن به سایر مراجع نیز کنایه های تحقیر آمیز و توبیخ گونه داشت ، روزی به صورت قاچاقی از راه اردن به عراق آمده بود و برای این سفر پول زیادی هم هزینه کرده بود ، می گفت : « آمده ام نخست دست مبارک آقای خمینی را ببوسم و بعد به زیارت حرم مولا علی ( علیه السلام ) مشرف بشوم! » حاج آقا مصطفی از این حرف خیلی ناراحت شده و به وی می گوید: آشیخ علی! تو که این گونه در حمایت از پدر من مبالغه می کنی و افراط گونه سخن می گویی ، معلوم است که در آینده هم اولین مخالف ایشان، تو خواهی شد، چنان که متاسفانه همینطور نیز شد.
آقا مصطفی از این که طلاب و فضلا، از اصول غافل بوده و به مسایل جزئی و فروع مانند اختلاف بر سر دارالتبلیغ یا کتاب شهید جاوید و مانند آن خودشان را سر گرم کرده وگرفتار غیبت ، افترا و تندروی شده و بازیچه دست دشمنان پشت پرده می شوند ، غصه و حسرت می خورد ؛ او در ضمن نامه ای ، به یکی از علمای انقلابی آذربایجان مرحوم حاج سید سجاد حججی می نویسد: «الغرض ، دارند سر ما روغن مالی می کنند تا مشغول دارند ما را به بعضی از امور جزئی که برای حفظ اصول به درد نمی خورد. خداوند همه ما را از بین ببرد و به جای ما ، قومی صالح بیاورد که بلکه به خدمت به مردم کوشا باشند.»
امسال سالگرد این شخصیت بزرگ و سرمایه علمی و انقلابی حوزه، مصادف با هفته وحدت شده است که باید آن را به فال نیک گرفت ، اما باید پرسید امروز تا چه اندازه به آرمان ها و دغدغه های آقا مصطفی در نظام مقدس جمهوری اسلامی و در میان حوزویان و شخصیت های فرهنگی و سیاسی دست یافتیم و عینیت بخشیدیم و عمل کردیم؟ چقدر از ورود به جزئیات و مسائل تفرقه انگیر و تنش های جناحی اجتناب کردیم و به اصول که رفع مشکلات معیشتی مردم و تامین آسایش ، آرامش و رفاه حداقل برای جوانان است اهتمام داشتیم؟
چقدر به ساحت قدسی مراجع عظام تقلید حرمت قائل شدیم و از آن حراست نمودیم؟ وحدت با برادران اهل سنت که پیش کش ، چقدر با دوستان شیعه دوازده امامی و انقلابی خودمان کنار آمدیم و متحد شدیم؟
آیا جای تاسف ندارد که هنوز بعد از چهل و دو سال ، از گذشته های تاسف بار خود عبرت نمی گیریم و همچنان از پشت به رقیب شمشیر می زنیم و به طبل تفرقه می کوبیم؟
آیا این همان مصداق بارز بازی خوردن از دشمنان نمی باشد؟ آیا معنایش این نیست که هنوز هم دشمنان ، ما را به بازی گرفتند و ما هم دلخوش از این که اقدام انقلابی می کنیم؟ آیا گوش شنوایی هست تا صدای طنین انداز آقا مصطفی را بشنود که با زبانحال از خدای متعال می خواهد تا ما را ببرد و به جای ما قوم صالح بیاورد؟