مردان احساس میکنند که از لحاظ اجتماعی پرداختها وظیفه و مسئولیت آنان است و اگر زن صورتحساب را پرداخت کند، خلاف مردانگی آنان است
تحریم عظیم - ایندیپندنت فارسی
بسیاری از مردان جامعه ما احساس میکنند اگر در حضور آنها، زنان صورتحساب را پرداخت کنند، خلاف مردانگی آنان است.
ما از دوستانی که در هر ملاقات سعی میکنند صورتحساب رستوران را پرداخت کنند، با اینکه برایشان توضیح میدهیم که ما هم توان پرداخت داریم یا اینکه اگر خیلی سخت میگیرید، پس بگذارید آن را تقسیم کنیم، بسیار عصبانی میشویم. آنها به حرف ما گوش نمیدهند و پس از پرداخت کل صورتحساب آرام میگیرند؛ البته با این عبارات «نه! اصلا! بگذارید من بپردازم.»
برخی از آنان فکر میکنند چون سنشان بالاتر است، پس پرداخت صورتحساب هم مسئولیت و هم حق آنها است. بعضیها هم فقط برای خوب جلوه دادن شخصیت اجتماعی خود این کار را میکنند.
مردان احساس میکنند که از لحاظ اجتماعی پرداختها وظیفه و مسئولیت آنان است و اگر زن صورتحساب را پرداخت کند، خلاف مردانگی آنان است.
در معامله با چنین دوستانی سعی میکنیم با پرداخت صورتحساب در دیدار بعدی تسویهحساب کنیم. وضعیت مالی همه به گونهای است که در ملاقات بعدی، پس از اندکی مقاومت و پافشاری اجازه پرداخت را میدهند. سپس میاندیشیم که به این همه دعوای بیهوده چه نیازی بود؟
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
از سوی دیگر، ما از افرادی که بهمجرد دریافت صورتحساب، حتی صدایی از آنها شنیده نمیشود و گوشی خود را بیرون میآورند و با آن مشغول میشوند و به نحوی خود را به آن راه میزنند، آنان که خیلی نزدیک ما نشستهاند و با لبخند نگاهمان میکنند هم دلخور و آزردهخاطر میشویم. ما نمیتوانیم به این نوع افراد، چیزی بگوییم. پس بیسروصدا کیف پولمان را بیرون میآوریم و صورتحساب را میپردازیم اما پس از آن، سعی میکنیم دیگر با آنها ملاقات نکنیم.
تعداد دوستانی که در این دو دسته قرار نگیرند، بسیار اندک اما ملاقات با آنها بسیار راحت و دلپذیر است. با آنها هر جا که دوست داریم، میرویم و هزینهها را هرقدر باشد، بین هم تقسیم میکنیم.
این مورد را با بعضیها حل کردهایم و با برخی دیگر بدون اینکه چیزی بگوییم، تفاهم وجود دارد. به این ترتیب نه بر ما چیزی تحمیل میشود و نه بر آنها.
با آدمهای دسته اول، همواره باری بر دوش خود احساس میکنیم. ملاقات با آنها بهمثابه تسویهحساب یک مسئله است. در صورت ندیدنِ آنها، خود را خودخواه میپنداریم اما وقتی همدیگر را میبینیم، در تمام طول ملاقات ذهن ما مشغول بحثی است که قرار است در هنگام پرداخت پول اتفاق بیفتد. شاید این چیزی است که آنها هم در ذهن دارند. در برخورد با بیشتر آنها، این موضوع به نحوی محسوس است. حتی وقتی میخواهند که این بار ما بپردازیم زیرا دفعه قبل را آنها پرداخت کردهاند، باز هم طبق عادت، همچنان دعوا میکنند؛ سپس با تظاهر به باخت، سر جای خود مینشینند.
همین موضوع در مورد دوستدختر پیدا کردن هم صدق میکند. بر اساس مقالهای در مجله آمریکایی فوربس، بیشتر مردان در ایالات متحده ترجیح میدهند که در نخستین دیدار و برای پیشرفت رابطه، بیشتر هزینهها را خودشان بپردازند. آنها خجالت میکشند از یک زن پول بگیرند. بر اساس این مقاله، آنها این کار را در انتظار «مقابله به مثل» انجام نمیدهند؛ برای آنها این فقط یک روش خوب است مانند باز کردن در ماشین برای یک زن یا همراهی او تا روی صندلی بنشیند.
فمینیستها در این مورد اختلافنظر دارند. گروهی میگویند که زنان برای تثبیت جایگاه و برابری خود با مردان، باید صورتحساب خود را خودشان بپردازند؛ اما گروهی دیگر میگویند از آنجا که مردان بیش از زنان درآمد دارند و هزینههای آنها (زنان) به دلیل مالیات صورتی (اصطلاحی برای این واقعیت که محصولات و خدمات ویژه زنان از محصولات مشابه برای مردان به مراتب گرانتر است) بیشتر است، لذا اینکه مردها صورتحساب را پرداخت کنند، مشکلی ندارد.
با این مثال «مالیات صورتی» را بهتر درک کنید: در پاکستان، اگر مردی بخواهد چای بنوشد، میتواند ارزانترین و بهترین چای را در نزدیکترین کلبه کنار جاده بنوشد. زنان نمیتوانند به این نوع کلبهها بروند و چای بنوشند. اگر هم بروند چشم تمام مردان آنجا به آنها دوخته میشود. آنها مجبورند برای نوشیدن چای به رستورانهای شیک بروند؛ جایی که برای یک فنجان/ پیاله چای چند برابر هر کلبهای پول میگیرند. به این پول اضافی مالیات صورتی میگویند.
به نظر من، مردم باید در این مورد با هم واضح صحبت کنند. این موضوعی دشوار اما بسیار مهم است؛ بسیاری از افراد به دلیل پول بر دوستی یا روابط خود نقطه پایان میگذارند اما اگر آنها اندکی جرات به خرج دهند و در این باره با هم تفاهم کنند، ممکن است مجبور نباشند دوستی یا رابطه خود را تمام کنند.
افرادی که تصمیم دارند دید و بازدید داشته باشند یا برنامهای راه بیندازند که پیشبینی میشود هزینه زیادی داشته باشد، میتوانند از قبل در مورد آن گفتوگو و همه مسائل را حل کنند؛ اینکه هزینهها چگونه تقسیم شود؟ چه کسی میخواهد بیشتر بپردازد و چرا؟ طرف مقابل در مورد آن چه فکر میکند؟ درباره همه این مسائل باید از قبل تصمیمگیری شود.
ما که در توهم حفظ جایگاه و شخصیت اجتماعی خود هیچ حکمت و خردمندی نمیبینیم که برای آن بودجه خود را، آن هم به اجبار، نابود کنیم. اگر شما میبینید، لطفا به من اطلاع دهید!