ممنوعیت نمایش دو مرد تنها در خانه
شایا گلدوست - ایران وایر
چندی پیش «امیرحسین شمشادی» مدیر گروه آموزشی روابط عمومی دانشکده خبر، در صفحه اینستاگرام خود به محدودیتهای نمایش برخی از تصاویر در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. یکی از نکاتی که او به آن اشاره کرد، ممنوعیت نشان دادن دو مرد تنها در یک خانه است.
با وجودی که سانسور در رسانههای دولتی موضوع تازهای نیست و از آغاز روی کار آمدن حکومت اسلامی رفتهرفته سانسور و ممیزی به تمامی بخشهای تلویزیون، رادیو و سینما وارد شده است، اما به نظر میرسد که این اولین بار است که سخن از ممنوعیت نمایش دو مرد تنها در یک خانه به میان میآید.
امیرحسین شمشادی در پستی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، نوشته است: «در تلویزیون ایران پخش آگهی چای ریختن مرد برای زن، نشان دادن هر نوشیدنی که رنگ قرمز داشته باشد، دستکش چرم برای زنان، مرغ بریانی، خوردن ساندویچ و پیتزا، پوشیدن لباس آستین کوتاه، نشان دادن مرد و زن تنها و نشان دادن دو پسر تنها در منزل ممنوع است.»
«نیما نیا»، کنشگرحوزه کوییر ساکن آمریکا در اینباره در گفتوگو با ایرانوایر میگوید:
«از نظر من همیشه در رسانههای به اصطلاح حکومتی که وابسته به جمهوری اسلامی است، به افراد دگرباش از دو منظر نگاه شده و به آنها اجازه حضور داده شده و از آنها اسمی برده شده است، یکی در جایگاه بیمار و دیگری در جایگاه مجرم؛ با توجه به نگاه بیمارپندارانه و جرمانگارانه که در قانون وجود دارد. به همین دلیل و با توجه به فاشیسم مذهبی جمهوری اسلامی حتی نشان دادن تصاویر و انتشار محتوایی را که بازنمایی از روابط همجنسگرایانه یا همجنسخواهانه باشد، از اساس برنمیتابد. من فکرمیکنم که حذف زیست افراد همجنسگرا یا همجنسخواه و در کل زیست افراد کوییر سابقهای بسیار طولانی دارد. این حذف نه تنها شامل حال افراد همجنسگرا بلکه دیگر گرایشهای جنسی مانند افراد دوجنسگرا و در کل تمام گروههایی را که زیر پرچم رنگینکمان قرار میگیرند، شامل میشود. حتی در رابطه با ترنسها نیز اگر فیلم یا سریالی ساخته میشود، باز هم چهره درست و پرداخته شدهای به هویت ترنس ندارد و هویت ترنس درگیر کلیشههای رایج میباشد. این نیز از عدم آگاهی و عدم دسترسی به اطلاعات درست و بهروز میآید.»
با وجود همه کجبینیها، سنگاندازیها و نادیده گرفتن قشر رنگینکمانی از سوی سیستم حاکم در کشور، در سالهای اخیر شاهد این بودهایم که در برخی از فیلمها و سریالهای تولید داخل به یک شخصیت رنگینکمانی و داستان زندگی او اشارهای میشود، هرچند به دلیل تمام محدودیتها و ممیزیهای موجود، آنگونه که میبایست حق مطلب ادا نشده است. حالا نیز با نشان دادن تصویر دو مرد در فضای یک خانه نگران این است که به اصطلاح همجنسگرایی در جامعه ترویج داده شده، یا صورت مسئلهای که همیشه سعی بر پاک کردن آن داشته است، به دست خود بازنویسی شود.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
البته در فیلمها و سریالهای تولید شده در داخل کشور که اکثر آنها برای پخش در شبکه نمایش خانگی بوده است، همان گونه که «نیما نیا» میگوید، بیشتر به داستان زندگی یک فرد ترنس اشاره میشود که عموما نیز فرد مورد نظر شخصیت اصلی داستان نبوده و زندگی او در حاشیه داستان اصلی روایت شده است. دلیل آن نیز این است که ترنسها در ایران با فتوای شرعی «روحالله خمینی» و دریافت مجوز قانونی از دادگاه مجاز به انجام ترنزیشن و جراحی اندام جنسی خود هستند. به همین دلیل تولیدکنندگان فیلم و سریال میتوانند در فیلمها و سریالهای ساخته شده تا حدودی به آنها پرداخته یا اشارهای کنند. البته سانسور عاملی بازدارندهای برای به تصویر کشیدن واقعیتهای تلخی است که این افراد در ایران با آنها دستوپنجه نرم میکنند. واقعیتی که تلخی آن در سالهای اخیر بیشتر نیز شده است.
«نیما نیا» معتقد است که حتی بازنمایی کردن چهرهای بسیار کلیشهای از افراد ترنس در فیلم و سریالها نیز باز شکلی از سرکوب و سانسور است. با وجودی که در مواقعی به همین اندازه بسنده کرده و خوشحال و امیدوار میشویم، اما میبایست توجه کنیم که این کار در چه بستری در حال انجام است. او در ادامه میگوید:
«حضور افراد کوییر نسبت به سالهای گذشته در جامعهای مانند ایران بسیار فعالتر و پررنگتر شده است، دلیل آن نیز میتواند شبکههای اجتماعی و رسانههایی باشند که به بیشتر شناخته شدن و آشکار شدن افراد کوییر کمک کردهاند. زمانی که این افراد صدای بلندتری دارند و بیشتر دیده و شناخته میشوند، طبیعتا حساسیت یک حکومت سرکوبگر نیز نسبت به آنها بیشتر شده و به عنوان یک عامل خطرناک در نظر گرفته شود. در واقع ماهیت مذهبی و دیدگاه استعمارگری که بر روی شهروندان جامعه وجود دارد، به خطر افتاده و به همان نسبت حساسیت بر روی آن گروه خاص افزایش مییابد.»
وی با اشاره به همین تفکیک جنسیتی که همیشه در جامعه ما وجود داشته است، حذف و سانسور نمایش دو مرد را اقدامی فرای این تفکیکها میداند. او اقداماتی همچون به آتش کشیدن و یا رد شدن از روی پرچم رنگینکمانی را در راهپیماییهای حکومتی و یا اشاره به افراد کوییر به عنوان یک خطر در خطابههای افراد وابسته به حکومت را نشانه دیگری از پررنگتر شدن حضور اعضای جامعه رنگینکمانی در سالهای اخیر میداند.
«مقاومت در برابر بیان زیست روزمره جامعه کوییر و هرچه بیشتر مشاهدهپذیر کردن خود در سطح جامعه، کنش و واکنشی است که از سوی حکومت صورت میگیرد و هر دریچهای را که جامعه کوییر بتواند معنای خود را پیدا کند و از طریق آن آشکارسازی کند، مسدود میکند و به آن اجازه حضورنمیدهد.
من فکرمیکنم هرچهقدر صدای ما بلندتر باشد، سرکوب نیز افزایش پیدا میکند، به این دلیل که ما زیر سایه حکومتی زندگی میکنیم که اساس آن بر پایه سرکوب است. من گاهی از این اخبار واکنشها حتی اگر منفی باشد، خوشحال میشوم؛ به این دلیل که گفتمانسازی کرده و همین گفتمانسازی فضای لازم برای کنشهای حقخواهانه جامعه کوییر را فراهم میکند و این خود یک قدم رو به جلوست.»
حال این سوال پیش میآید که آیا حکومت از نقطه انکار وجود افراد رنگینکمانی تا سرکوب، بازداشت و اعدام آنها در طی این سالها به نقطهای رسیده است که نگران این است که جامعه حضور این قشر را بیشتر از پیش احساس کرده و با آنها و زندگی ایشان و موجودیتی که حق طبیعی هر انسانی است، آشنا شود؟