«یک منبع از شهر فیضآباد که نمیخواهد نامش ذکر گردد، در صحبت با ایندیپندنت فارسی میگوید که افراد طالبان دلیل هجومشان به مراسم عروسی را شنیده شدن صدای موسیقی و حضور زنان در مراسم گفتهاند و ضمن ضرب و شتم میزبان، به دیگهایی که حاوی غذای میهمانها بوده شلیک کردهاند.»
من بادمجانم، نزن!
جان طالب، جان طالب، من بادمجانم، نزن
یک شبی را داخل این دیگ مهمانم نزن
آشپز در بازجوئی پوستم را کنده است
توی آشپزخانه شش روز است زندانم نزن
کم بکن با من خشونت، های، من زن نیستم
خوب اگر دقت کنی مانند مردانم نزن
نه پزشکم نه پرستارم من، آزارم نده
فارغ از داروگری، غافل ز درمانم، نزن
من بادمجانم، نباشم در پی درس و کلاس
من نه دختربچه در راه دبستانم، نزن
اهل شوخی، اهل خنده، اهل طنز، اهل مزاح
نیستم من، دائماً نالان و گریانم، نزن
آمد از سالن صدای طبله و چنگ و رباب
من هم از بشنیدم موزیک حیرانم، نزن
اِگپلانتم من، اوبرجینم، گیاهم، سبزیام
من نه تاجیکم، نه پشتونم، نه افغانم، نزن
من گهی «کشک و بادمجان» م، گهی باباغَنوش
بیخودی جاسوستان گفته ست انسانم، نزن
توی دعوای شماها نیستم، خونم نریز
من نه شیعه، من نه سنی، نه مسلمانم نزن
من در این مطبخ غریب افتادهام، رنجم مده
یوسف گمگشته ای بیرون ز کنعانم نزن
رفت آمد های مشکوکی ندارم من، فقط
همنشین دالنَخود*، لیموی عمّانم، نزن
مثل این گوجه فرنگی، نیستم اهل کتاب*
بیسوادم، احمقم، نافهم و نادانم، نزن
در گریزم از سیاست، سیبزمینی شاهد است*
نه ریپابلیکن برادر، نه نیوکانم نزن
گر درونم را برون ریزی، ندارم غیر تخم
یک کمی تخمیتر از اوضاع ایرانم، نزن
هست در آن طاقچه یک جلد قرآن مجید
من به آن قرآن بادمجانم، بادمجانم، نزن
***
به گویش دری:
*دالنَخود - لپّه
*مثل بادمجان رومی، نیستم اهل کتاب
بیسوادم، احمقم، نافهم و نادانم، نزن
*نیستم اهل سیاست، این کَچالو شاهد است
نه ریپابلیکن برادر، نه نیوکانم نزن
***
فیسبوک همگانی هادی خرسندی