Saturday, Nov 6, 2021

صفحه نخست » باحجابانِ «خیابان انقلاب، چرا این خبر مهم است؟»

0D56D202-514B-44F7-948C-72DEE1F9604C.jpegزیتون

مهسا محمدی

طی روزهای اخیر عکس بدون حجابی از جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دختر، مقابل سر در دانشگاه تهران در خیابان انقلاب منتشر شد.

عکس واکنش‌های زیادی برانگیخت. از یک سو با استقبال مخالفان حجاب اجباری مواجه شد و از سوی دیگر تکذیب و تقبیح حامیان حکومت را در پی داشت. عده‌ای هم گفتند فتوشاپ است.

با تایید واقعی بودن عکس با انتشار عکس‌های دیگر از همان روز و از زوایای مختلف، واکنش نیروهای موسوم به «ارزشی» هم بالا گرفت و عکس را به تصویر «بازار برده فروشان» تشبیه کردند.

در ادامه‌ی این واکنش‌ها روز گذشته عکس دیگری در همان محل از گروهی دیگر از زنان منتشر شد. این بار با چادر و حجاب مورد قبول در جمهوری اسلامی؛ واکنشی به‌ظاهر مردمی و مستقل.

حالا انتشار این دو عکس در کنار هم، سوژه داغی برای شبکه‌های اجتماعی و مخالفان و‌موافقان دو طیف شده است.

چرا این خبر مهم است؟

کارهایی مانند انتشار عکس دوم جلوی سردر «پنجاه تومانی» دانشگاه تهران، این روزها به واکنش معمول نیروهای هوادار حاکمیت در برابر موضوعات مختلف بدل شده است.

قبلا هم در واکنش به خبر اهدای دو هزار ماسک از سوی کره جنوبی به بیمارستانی در ایران، دانشجویان بسیجی به سفارت کره جنوبی رفتند و به کره‌ای‌ها ماسک اهدا کردند. پیش از این و در ابتدای همه گیری کرونا هم بسیجیان به مردم آمریکا اقلام بهداشتی اهدا کرده بودند.

همین مهرماه سال جاری بود که در پی انتشار خبر جعلی کمبود سوخت در انگلستان در رسانه‌های اصول‌گرا (که اصل خبر در واقع کمبود راننده برای انتقال بنزین بود)، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) عکس‌های چند دانشجو را با گالن‌های خالی بنزین منتشر کرد که گویی در حرکتی نمادین در حال اهدای سوخت به این کشور هستند.

در فعالیت‌های اخیر نیروهای موسوم به ارزشی از عکس‌های سر در دانشگاه تهران تا بردن گالن‌های سوخت خالی جلوی در سفارت بریتانیا و اهدای اقلام بهداشتی به کره جنوبی و آمریکا نوعی از واکنش و تلافی‌جویی «مدنی» دیده می‌شود، رفتاری که سابقه چندانی در نظام جمهوری اسلامی ندارد. نکته جالب توجه در واکنش‌های آنان که در ظاهر به مبارزات مدنیِ ناراضیان اجتماعی و سیاسی شباهت دارد این است که چنین کنشی برای حفظ ارزش‌هایی که آنان ادعای به خطر افتادن آن را دارند بی‌معناست، چرا که این «کنش‌گران» در موضع قدرت قرار دارند و این حرکت اساسا هزینه و یا تهدیدی برایشان در پی ندارد. حضور و استیلای آنان بر جامعه در همه‌جا از رسانه‌های جمعی گرفته تا بیلبوردها و بخش‌نامه‌هایی که به ادارات ابلاغ می‌شود، به رسمیت شناخته شده است.

با وجود این به نظر می‌رسد ترس تسخیر خیابان توسط ناراضیان مدنی که جهت‌گیری‌هایشان با خط و ربط انقلابیون نمی‌خواند آنها را به چنین واکنش‌هایی واداشته است، بی‌توجه به اینکه این فضاهای عمومی میدان جولان و کنش بی‌قدرت‌شدگانی است که همه عرصه‌های دیگر از آنان دریغ شده است و حضورشان در این فضا هم با سرکوب همراه است و همین عوامل موجب افزایش تاثیرگذاری کنش آنان می‌شود.

کمی عمیق‌تر؛ میان ماه من تا ماه گردون...

خیابان انقلاب تهران طی سال‌های اخیر به یکی از خطوط مقدم مبارزه علیه حجاب اجباری بدل شده است. هر چند همیشه خیابان‌های ایران صحنه کشمکش میان نیروهای گشت ارشاد و کسانی که حجاب مورد قبول حاکمیت را نمی‌پسندند بوده، اما از دی ماه ۱۳۹۶ وقتی که ویدا موحد، معروف به دختر خیابان انقلاب، در تقاطع خیابان انقلاب و وصال شیرازی روسری خود را بر سر چوب کرد، این حرکت نمادین وارد مرحله جدیدی شد و دقیقه‌ای تعیین‌کننده را از سر گذراند.

این حرکت ویدا موحد به بازداشت او و برخوردهای خشونت‌آمیز و بگیر و ببند دیگر دختران خیابان انقلاب منتهی شد. در همان زمان هم باز نیروهای موسوم به ارزشی با مشاهده ضریب نفوذ این حرکت از فرم آن الگوبرداری کردند و در اعتراض به دختران خیابان انقلاب عکس‌هایی از زنان باحجاب و یا روحانیونی که پرچم ایران را بر سر چوب کرده بودند، منتشر شد.

چه در مقابل دختران خیابان انقلاب و چه در مورد اخیر مقابل دانشگاه تهران، تلاش حاکمیت و نیروهای هوادارش برای از آن خودسازی این فرم از اظهار وجود و اعتراض، تنها راه مواجهه آنان با مبارزه مدنی این زنان نبود. آنان در کنار «حرکت نمادین» همه ابزارهای دیگر خود از تهدید و تحقیر و ارعاب در خیابان و شبکه‌های اجتماعی گرفته تا توسل به قانونی که بر خواست آنان منطبق است، را هم به کار گرفتند. اما به نظر می‌رسد دفاع نمادین از «ارزشی» که قانون تمام قد پشت آن ایستاده و اگر تهدیدی برای آن وجود دارد از سوی افکار عمومی و مردم ناراضی است اساسا این کار را بلاموضوع می‌کند.

این شکل از واکنش «نمادین» از سوی نیروهای موسوم به ارزشی در سایر عرصه‌ها نیز دیده می‌شود. زمانی که ایرانِ صادر کننده نفت و گاز به گفته وزیر بهداشت در آستانه مبدل شدن به واردکننده این سوخت‌هاست، بردن نمادین گالن‌های خالی بر در سفارت کشوری که دچار کمبود راننده برای انتقال سوخت است، کار تبلیغاتی بی‌ثمری است که نه تنها احساس غروری که مدنظر بود را به افکار عمومی نمی‌دهد بلکه به دستمایه شوخی و خنده بدل می‌شود.

طی دو سال اخیر که ایران و جهان در حال دست و پنجه نرم کردن با بحران کروناست، کشورهای زیادی از قطر گرفته تا چین، ایتالیا و کره جنوبی به ایران واکسن، ماسک و اقلام بهداشتی اهدا کردند تا تاب‌آوری مردم ایران در برابر این پاندمی افزایش یابد.

از این سو اما همان زمانی که در ایران ماسک و سایر اقلام بهداشتی فقط به زحمت و با قیمت بالا قابل دسترسی بود، خبر آمد که در فروردین ۹۹ گروه‌های جهادی بسیج دانشجویی که اقدام به تولید اقلام بهداشتی از جمله ماسک، مواد ضدعفونی کننده، گان و محافظ صورت کرده‌بودند، یک صدم از تولیدات خود را «در حد یک کامیون به مردم مستضعف آمریکا به ویژه شهر نیویورک» اهدا کردند. این اهداکنندگان اما به این سوال پاسخ ندادند که در صورت وجود مازاد چرا اساسا ایران به کمک‌های بین‌المللی وابسته است و این اقلام یا ماسک‌هایی که به کره جنوبی اهدا شد قرار است چگونه غرور آنان را ترمیم کند.

به نظر می‌رسد مفهوم پروپاگاندا در کنش‌های نیروهای نزدیک به جمهوری اسلامی با مبارزه مدنی و حرکات نمادینی که به دلیل ذات اعتراضی، ضد قدرت و ضد ساختار بودن خود نافذ و موثرند، با هم اشتباه گرفته شده و منجر به کنش‌های بی‌معنایی شده‌اند که از توضیح خود نیز عاجرند. این حرکات به خودی خود و به تنهایی شاید چندان ضرری نداشته باشند و یا اگر در وضعیت آرمانی جایگزین گشت ارشاد و آتش زدن سفارت‌ها شوند مثبت هم ارزیابی شوند. مشکل اما آنجاست که این حرکات نمادین بازوی تازه رسته پروپاگاندا در نظام جمهوری اسلامی است، بازویی که تلاش می کند با گرفتن سرو شکلی مدنی در کنار بازوی سرکوب در جهت رسیدن به هدفی مشابه تلاش کند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy