Saturday, Dec 11, 2021

صفحه نخست » چاقو تیز کُن، نماد شهر، طاهره بارئی

Tahereh_Barei.jpg«چاقو تیز کُن» ِ شهر بود

آنکه بساط منطقه را گستراند

تاخت زدن ِ تیغه بر تیغه بود

که روز شب ایستاد و تعلیم داد

خوشه خوشه اخگرداغ

که می ریخت ازخلال دستهاش،

تماشاگه کودکان محلّ بود

مشت مشت نوشتند در دفترِسینه ها

............

بنای یادبودش

در مرکز هر میدان و هر ایستگاه شهر

نمایشی آشکار بود که نباید هرگزاز نظر

قانون ِ تیغه را دور داشت

بعد اوج گرفت تا سطح آفیش ها

مرکز مشاوره دایر کرد

کنفرانس می گذاشت

بلندگو هایش

بع بع کنان تسخیر کردند قواره ی هر خیابان را

............

صدای شکستن جرق جرق در گوشمان

تبدیل شد به عادت

و قفل سکوت زد

به شیشه هائی که در آن اسیر ماندند

طوطی و قناری وسبزه قبا

............

پَر دوستی

نوازش نمی کرد نسیمی را

بکوب بکوب جنگ تیغه ها بود

که ساطوری می کرد

هر چه پَر

یادگار پرندگان

...........

رابطه ها دچار آلزایمر

و تنهائی پرسه میزد

لای درختانِ از هم گریزان

...........

یکنفر می دوید در شهربا مشعلی

ملولم از بیزاری ِ انسان از انسان

از پیروزی نقشه ی گُردانِ دیو و دد

برای گریستن به حال خود که شده

تکیه کنید به آستین هم

گرد آئید زیر سایه ی درختان

.....

یکنفر که می دوید با مشعل در راستای درختان

گفتند اینجائیم

زیر بالاپوش سرما

نزدیک کن

هر چه زودتر

شعله را!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy