قاسم سلیمانی، سردار وحشت و سرکوب: حذف قصاب خاورمیانه و پیامدهایش
در بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس برای ۲۲ سال، ابو مهدی المهندس معاون فرماندهی حشد الشعبی و هشت تن همراه آنان توسط چهار پهپاد امریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد کشته شدند. این حمله که به دستور ترامپ انجام شد پیامدهایی جدی بر روابط ایران و امریکا، تحولات سیاسی و امنیتی عراق، میلیشا سازی در منطقه و نگرش مردم ایران به برنامهی گسترش طلبی جمهوری اسلامی خواهد داشت.
پس از چهل سال جنایت و سرکوب سپاهیانی که اکثرا لاتها و اراذل محلات بوده و با درجات کیلویی سپهبد و سرلشکر شدهاند ترامپ مزهی عدالت را به قربانیان این سازمان مافیایی و حکومت فاسد و تباهکار آنها چشاند. این حمله موجب موجی از تلافی جویی و انتقام خواهی شد و مقامات جمهوری اسلامی دیدگاه همیشگی خود را به روشنی بیان کردند که منطقهی خاورمیاته را تحت سلطهی خود میخواهند و چون ایالات متحده مانع این استکبار منطقهای است میخواهند این کشور در منطقه نماند.
مرگ سلیمانی همانند مرگ هاشمی رفسنجانی باعث از دست رفتن چهرههای نسبتا فراجناحی جمهوری اسلامی شد چهرههایی که میتوانند افراد و گروههایی از جناحهای مختلف اصولگرا و اصلاح طلب و حتی نیروهای روشنفکر دینی را در پشت سر نظام در مقاطع حساس بسیج کنند. وقتی از عبدالکریم سروش تا مهدی خزعلی و نادر طالب زاده و حسین شریعتمداری در رثای سلیمانی عزاداری میکنند مشخص میشود که این گونه چهرهها تا چه حد میتوانند برای تداوم رژیم و وحدت در ابقای نظام و حفاظت از اسلام سیاسی موثر باشند. اگر مرگ رفسنجانی باعث از میان رفتن یکی از نقاط اتصال کلیدی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان شد قتل سلیمانی تنها چهرهی نسبتا فراجناحی را از سپاه ستاند، گرچه سلیمانی در امضای نامهی فرماندهان سپاه به محمد خاتمی در دههی هفتاد نشان داده بود فراجناحی نیست اما اصلاح طلبان میخواستند چنین چیزی باشد و آن را در عالم خیال خود ایجاد کرده بودند.
این رویداد به موج تازهای از تنشهای سیاسی در داخل و خارج ایران دامن زد. در داخل منتقدان سیاست منطقهای و باورمندان به تنش زدایی تحت فضای تبلیغاتی مرگ سلیمانی مورد حمله واقع شدند. حتی خبرنگارانی که از سلیمانی تحت عنوان کشته یاد کرده بودند تحت تعقیب واقع شدند. در ایالات متحده نیز قتل سلیمانی مورد انتقاد مخالفان ترامپ قرار گرفت با این توجیه که با کنگره مشورت نشده یا از آن اجازه گرفته نشده بود و این رویداد ممکن است خاورمیانه را بی ثبات و خطرات علیه امریکا را بیشتر سازد.
در این کتاب بیشتر به واقعهی قتل سلیمانی و رویدادهای مابعد و مرتبط با آن توجه داشتهام و نه شخصیت وی یا سپاه قدس. تنها در دو بخش به سپاه قدس و گسترش طلبی جمهوری اسلامی در خاورمیانه پرداختهام تا اهمیت قتل وی برای خواننده روشنتر شود.
در چهار بخش رویداد قتل سلیمانی و همراهانش و پیامدهای آن را در این کتاب بررسی میکنم. در بخش اول در مورد اصل رویداد و اهمیت آن سخن گفتهام. در این رویداد فردی که بعد از خامنهای در جمهوری اسلامی قدرت دوم به حساب میآید حذف شد. جمهوری اسلامی در دو دههی اخیر به یک رژیم نظامی تبدیل شده است که نظامیان حتی قدرتی بالاتر از روحانیون در تصمیم گیریها و سیاستگذاریها دارند. در چنین نظامی نظامیان از قدرت بسیاری برخوردارند. سلیمانی فرماندهی نظامی، وزیر خارجهی جمهوری اسلامی در منطقه و نمایندهی خامنهای در مذاکره با دولتهای منطقه بود.
در بخش دوم پروژهای را توضیح میدهم که سلیمانی آن را پیش میبرد یعنی بسط استکبار شیعی در منطقه از مجرای نظامی با برساختن میلیشیای هوادار جمهوری اسلامی. این پروژه در عراق پس از سقوط صدام و در سوریه و یمن بعد از جنگ داخلی دنبال شده است. نحوهی عملکرد سپاه قدس در این پروژه نیز تبیین شده است.
در بخش سوم به وجوه تبلیغاتی این رخداد پرداختهام که برای حکومت اهمیت کلیدی داشته است. حکومت در پی آن بود که از تشییع جنازهی سلیمانی برای ایجاد همدلی در میان هواداران جمهوری اسلامی اسفاده کند اما سقوط هواپیمای اوکراینی توسط سپاه این پروژه را از کار انداخت. در این بخش افسانههای ساخته شده در مورد سلیمانی توسط ماشین تبلیغاتی حکومت، در کنار هم قرار گرفتن همهی اسلامگرایان در سوگواری برای سلیمانی (از طالبان تا سروش)، وجوه منفی استفاده از سلیمانی برای تبلیغات سیاسی و راهبردهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی در دوران پس از قتل سلیمانی را توضیح دادهام. در قسمت آخر این فصل به تبلیغات مربوط به مرگ سلیمانی در اولین و دومین سالگرد هلاکت وی پرداختهام.
در بخش چهارم نیز از پیامدهای قتل سلیمانی برای جنبشهای اسلامگرایی، سیاست خارجی ایالات متحده، ماشین تبلیغاتی و سرکوب نظام، معترضان، اصلاح طلبان و کلیت جمهوری اسلامی سخن گفتهام. سلیمانی برای جمهوری اسلامی بعد از چهار دهه سرمایه گذاری بر وی و شبکه ارتباطیاش جایگزین ناپذیر است. او با شبکهی گستردهای از گروههای مافیایی، آدمکش و ترانزیت مواد مخدر و ترانزیت انسانی ارتباط داشت و قتل وی به منزلهی حذف بسیاری از این حلقات است.
بخشی از مطالب این اثر پیش از این در سایتهای کیهان لندن، ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی منتشر شده است.
"صدای من را بشنوید و به من کمک کنید"