بامداد نامهای از شرکت بیمه درمانی در انتظارم بود و روزم با خواندن مهملاتش آغاز شد! خودشان اشتباه کرده بودند و مبلغ هفده یورو اضافه در حسابم ریخته بودند و در این نامه تهدیدم میکردند چنانچه تا فلان تاریخ این مبلغ را نپردازم به دادگاهم خواهند کشاند و چنین و چنان! بخاطر هفده یورو! آنها اشتباه کرده بودند و امروز من در این میان مقصرم!
کوشیدم آرامشم را حفظ کنم و خشمم فرو خورم، و به شمارهای که در آن نامه کذایی یافته بودم زنگ زدم بدون آن که آدمیزادی به من پاسخ دهد، تنها صدایی به مدت سه ربع در تلفن مهمل گفت و سپس مرا در انتظار گذاشت ... که عاقبت وا دادم و همه چیز را به امان خدا رها کردم و خودم را لعنت، بخاطر انتخاب یک چنین کشوری برای اقامتم! اگر حالش را داشتم نامه را برای یک هفته نامهی فکاهی انتقادی میفرستادم!
فرانسه با تمام منم منمهای حاکمانش، بخاطر ندانم کاری و زدوبند خود آنان امروز بی اغراق یکی از عقب افتاده ترین کشورهای اروپایی ست و از همه اسفناکتر، از امنیت زندگی در درونش نیز روز به روز کاسته میشود. همه از این داستان میگویند، و فقط میگویند و ما هم میشنویم ولی هنوز کسی به دنبال راه حل قاطعانهای برای از بین بردن این مهم نرفته است.
همگان در این شهر میدانند که باید همواره مراقب بود، و به آدمهایی در ملاء عام حمله میشود و امروز این حملات نه تنها بخاطر چپاول و دزدیدن کیف پولشان که بیشتر بخاطر داشتن معتقدادتی سوای اعتقادات آنان و انتخاب راه دیگری سوای راه آنان است. در کنار آدمکشان شست و شوی مغزی شدهای که با کارد به جان مردم بی گناه در این دیار افتادهاند و میافتند، عوامل جمهوری اسلامی هم وارد این کارزار بودند و همچنان هستند. انسان شریفی چو بختیار مفت و مسلم در پاریس کشته شد و قاتلانش آزاد به دور دنیا میچرخند و دیگر و دیگران. دیروز روح الله زم را ربودند و در ایران سر به نیست کردند، و امروز موتورسوارهای کلاه بر سر روی پوشیده به همسرش در فرانسه حمله میکنند! و ظاهرآ کسی هم کاری به کار این حضرات ندارد و در اخبار این کشور از چنین رویدادهایی نه میخوانیم و نه میشنویم.
باید پذیرفت این کسان افراد شناخته شدهای هستند، و اما میبینیم همچنان آزادانه در این کشور بسر میبرند و آزادانه به مخالفانشان آزار میرسانند. حال چرا و به چه خاطر کسی کاری به کارشان ندارد خدا داناد! با یک چنین رویدادهایی باید پذیرفت که مخالفان جمهوری اسلامی در فرانسه هم امنیت ندارند و همواره در معرض خطر حمله عوامل حکومت ایران هستند و جانشان در این کشور بی ارزش است! در حالی که میشنویم امریکا راه ورود به کشورش را به روی چنین آدمهایی بسته است و حتی عدهای از این آدمکشان را هم که در امریکا بسر میبردند، از آن کشور رانده.
چه باید کرد و گفت که در ایران تا زمانی که حزب فقط حزب الله است و رهبر جانشینان روح الله، روزنهی امیدی برای آزادی و تغییر و تحول در آن دیار گشوده نخواهد شد!