رویداد۲۴ علیرضا مکی: از سال ۲۰۲۰ که انعقاد توافق صلح پیمان ابراهیم میان اسرائیل و برخی دولتهای منطقهای به صورت رسمی اعلام شد، مشخص بود که در آینده نزدیک تحولات منطقهای به سوی گسترش مولفههای ژئوپلیتیک و کاهش سطح مورد انتظار همکاریهای اقتصادی در رقابت میان جمهوری اسلامی ایران از یک سو و دولتهای عربی از سوی دیگر حرکت خواهد کرد. گرچه بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که انعقاد این پیمان در آن زمان حربهای تبلیغاتی از جانب دونالد ترامپ ریس جمهور وقت ایالات متحده برای انتخابات سال ۲۰۲۰ بوده و نباید آن را بزرگنمایی کرد چرا که انعقاد این پیمان تنها جنبه رسمیت بخشی به روابط آشکار و پنهان از قبل موجود میان دولتهای عضو این پیمان بوده است. اما در نهایت نمیتوان از نتایج و جنبههای عملی این پیمان نیز چشمپوشی کرد.
طی روزهای اخیر سطح رفتوآمدها میان اسرائیل و کشورهای عربی در سطوح مختلف افزایش یافته است. ضمن آنکه طی دو سال گذشته و مخصوصا در چند ماه اخیر سطح روابط دفاعی نظامی و امنیتی در حال ارتقا به سطح راهبردی بوده است.
سال گذشته نیز ایالات متحده بدون مخالفت اعراب رژیم صهیونیستی را از دایره مسئولیت فرماندهی اروپایی ارتش ایالات متحده به حوزه نفوذ فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام با مسئولیت تامین امنیت خاورمیانه و خلیج فارس منتقل کرده است. این مسئله در راستای راهبرد محاصره الکترونیک کشورهایی همچون روسیه و ایران از دید آمریکا حائز اهمیت است. به عبارت سادهتر ایالات متحده قصد دارد با لینک کردن و پیوند ساختارهای دفاعی و راداری الکترونیک و جنگ الکترونیک خود از کرانههای ساحلی اروپا تا کرانههای جنوبی خلیج فارس، دریای سرخ، دریا عرب، شاخ آفریقا و در نهایت اقیانوس هند این منطقه را تحت رصد و پوشش پیوسته قرار دهد، از همین رو اقدام فرماندهی مرکزی ایالات متحده - سنتکام - در راه اندازی یگان پهپادی دریایی خود با هدف توسعه توان هوایی، سطحی و زیر سطحی بدون سرنشین ایالات متحده در منطقه با کمک فنی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قابل تامل است.
طی دو سال گذشته دیدارهای سطح بالا میان مقامات دفاعی امنیتی و نظامی اعراب و اسرائیل صورت گرفته است؛ از جمله دیدارهای وزیر دفاع و فرمانده نیرو هوایی امارات از رزمایش هوایی پرچم سرخ ایالات متحده که در سرزمینهای اشغالی برگزار شد و همچنین دیدار مقامات بلندمرتبه نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی از امارات و بحرین و گفتگو با همتایان خود در این کشورها.
همچنین در این راستا الحاق مراکش به این پیمان و عقد قراردادها نظامی با اسرائیل نشاندهنده تغییر راهبرد دولت اسراییل از راهبرد «حفاظت از مرزهای امن» به راهبرد «گسترش مرزهای امن» است. در همین زمینه عقد قراردادهای دفاعی میان امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی و دیدار مقامات ارشد امنیتی این کشورها با هم قابل تحلیل است.
طی دو روز گذشته نیز دیداری سطح بالا میان نخست وزیر رژیم صهیونیستی نفتالی بنت، محمد بن زاید ولیعهد امارات و در نهایت عبدالفتاح السییسی رئیس جمهور مصر با محوریت تشکیل ناتو منطقهای به منظور مقابله با فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است.
به نظر میرسد که تهدیدهای محوری عبری - عربی علیه ایران که در گذشته صرفا به صورتی تئوریک بیان میشد در سالهای آینده رنگ جدیتری به خود بگیرد. طی این دیدار که با ابتکار طرف صهیونیستی و به میزبانی مصریها صورت گرفته است. ظاهرا هر سه طرف با هدف تقویت همکاریهای راهبردی قصد گسترش همکاریها و تبادلات تجاری و اقتصادی با توجه به تغییرات در محیط راهبردی جهانی را در دستور کار خود قرار دادند.
در این راستا قرار شده خط هوایی مستقیمی میان تلآویو و حیفا از یک سو به شرم الشیخ از سوی دیگر برقرار شود که این مسئله میتواند منجر به تعمیق روابط دو طرف مصری و صهیونیستی شود. از دیگر مسائل مورد بحث در این دیدار بحث تامین گاز مورد نیاز اروپا از منابع گازی عظیم اسراییل در دریای مدیترانه با سرمایه گذاری امارات و کمک مصریها بوده که ظاهرا همچنان مذاکرات در حال انجام است.
ظاهرا مهمترین بخش این مذاکرات بحث هماهنگی سه طرف و احیانا عربستان سعودی و ترکیه در پشت صحنه به منظور مقابله با فعالیتهای ایران در سطح منطقه مخصوصا با توجه به زمزمههای موفقیت احتمالی مذاکرات هستهای ایران و ایالات متحده و احتمال خارج شدن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی ایالات متحده است. گرچه چنین اقدامی با توجه به نظرات و مخالفت احتمالی کنگره با علامت سوالهای بزرگتری همراه است، اما نفس طرح چنین موضوعی برای رقبای منطقهای جمهوری اسلامی ایران به منظور تلاش برای هماهنگسازی اقدامات به منظور اجرای یک استراتژی مهار علیه تهران کافی است.
این مسئله مخصوصا با توجه به عملیاتهای هفتههای گذشته علیه نیروهای ایرانی یا نیروهای تحت حمایت ایران و در سطح منطقه قابل تامل به نظر میرسد. مخصوصا با توجه به نگرانیهایی که اماراتیها و سعودیها در رابطه با نتیجه و موضع ایالات متحده نسبت جنگ یمن و تاثیرات توافق هستهای بر این مسئله دارد این هماهنگی میتواند برای جمهوری اسلامی ایران دارای جنبههای امنیتی خاصی باشد.
به عبارت بهتر اعراب خواهان تعیین تکلیف پرونده یمن به منظور تقویت موضع خودشان در مذاکرات احتمالی منطقهای با مشارکت ایران در صورت حصول توافق هستهای هستند. از این رو اعراب در پی کمک اسراییل در دو سطح عملیاتی و سیاسی هستند. در واقع اعراب میخواهند با افزایش سطح دخالت خود در نبرد یمن به نفع اعراب در زمینههایی چون پشتیبانی اطلاعات رزمی میدان نبرد، ایجاد چتر اطلاعاتی بر فضای میدان نبرد، جنگ سایبری، جنگ روانی و کمپین جنگ اطلاعاتی، عملیات ویژه علیه اهداف خاص مخصوصا اهداف حساس به زمان، آموزش نیروهای عملیات ویژه و نیروهای اطلاعاتی، کمک به بازسازی ساختار کنترل فرماندهی سعودیها و اموزش نیروهای عرب، کمک به بازسازی ساختار پدافندی اعراب در برابر حملات موشکی و پهپادی حوثیها تواناییهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی را تقویت کند.
همچنین اسراییل در سطح سیاسی با توجه به توان نفوذ لابیها خود در اروپاو ایالات متحده این کشورها را وادار کند که موضع خود را به نفع اعراب اصلاح کنند. در مقابل اعراب نیز به مقابله با جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقهای از جمله شامات و خلیج فارس کمک خواهند کرد. در این زمینه میتوان به صحبتهایی که در این نشست در مورد بازگشت سوریه به حهان عرب صورت گرفته اشاره کرد که با توجه به سفر اخیر بشار اسد به امارات میتواند واجد مولفههای تهدیدآمیز چندی برای جمهوری اسلامی ایران باشد.
به صورت کلی استراتژی گردش به شرق ایالات متحده و بازآرایی نیروهای این کشور در سطح منطقه با هدف مهار چین و نه لزوما جمهوری اسلامی ایران از یک طرف، مذاکرات شبه مستقیم میان ایران و آمریکاییها در موضوعات مربوط به توافق برجام و در نهایت سرگرم شدن واشنگتن به تحولات راهبردی شرق اروپا میتواند زمینههای افزایش قدرت مانور متحدان منطقهای واشنگتن در برابر جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهد که در نتیجه ممکن است این مسئله با راهبرد افزایش سطح تنش از جانب جمهوری اسلامی ایران دنبال شود. مسئلهای که میتواند بر ساختار و محتوی مذاکرات هستهای و مذاکرات منطقهای احمالی تاثیرات خود را بگذارد.