جناب فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، اخیرا گفته است:
«کسی که به صورت زنان اسید می پاشد یا در ورزشگاه گاز فلفل می زند یا نان بربری را تعطیل می کند مانند تکفیری هاست و منشا آنها یک جاست که به نام دین حرکاتی انجام دهند که در واقعیت دین چنین چیزی وجود ندارد. محل هدایت این افراد نیز جای سوال است».
با عرض معذرت از خوانندگان گرامی، جناب میبدی، یا یک فریبکار حرفه ای و بی حیاست، یا یک روانی و احمق تمام عیار.
ممکن است ایشان بعد از خواندن این جملات مطالعه مطلب را متوقف کنند، که برای من فرقی نمی کند این کار را بکنند یا نکنند، چون این قدر این تیپ اشخاص، در دروغ و جهل غوطه ورند که تا آن ها را با سیلی محکم واقعیت از وضعی که دارند خارج نکنی، هم چنان به دروغ و فریب برای نگه داشتن مردم در جهل ادامه خواهند داد.
این تیپ جاهلان یا فریبکاران، فرقی نمی کند که اسم «مترقی» داشته باشند یا اسم «عقب مانده ی سنتی». فرقی نمی کند دیوانه ای به نام علم الهدی باشند یا کسی به نام فاضل میبدی. کسی به نام دکتر رییسی باشند یا دکتر عبدالکریم سروش.
اگر ما چیزی علیه یاوه سرایی های خجالت آور این ها نمی نویسیم، معنی اش این نیست که این ها یاوه نمی گویند، یا ما حرفی برای گفتن در مقابل این ها نداریم، بلکه بر اساس تاریخ بشر، نمی توان تفکرات چنین جاهلانی را از سر مردم بیرون کرد و با منطق و استدلال، درست و غلط بودن این تفکرات را به آن ها نشان داد.
ما در شوروی دیدیم که نظام منضبط و سختگیر و دارای برنامه و ایدئولوژی علمی هم نتوانست تفکرات شبیه به نان بربری و بوی کباب را از سر مردم روسیه بیندازد و اتفاقا هر چه بیشتر گفته شد، تفکرات جاهلانه با اصرار بیشتری حفظ شد.
این موضوع ربطی به حقایق زندگی و حقایق جهان ندارد. تا ضعف در مقابل پدیده های طبیعی هست، خدا پرست و شیطان پرست و مسلمان و یهودی و معتقدان به وجود فرشته و جن و این ها هم هستند و خواهند بود، و بشر هم نتوانسته تا این جای کار چنین توهماتی را از سر خود یا دیگران بیرون کند.
ما مجبور هستیم چون با میلیاردها انسان مواجهیم و تفکرات آن ها را تا زمانی که متعلق به خود آن هاست و در قدرت دخالتی ندارد، ناچاریم تحمل کنیم، و به قولی با آن کار نداشته باشیم (به این کار---- نداشتن، خیلی ها امروز می گویند «احترام گذاشتن» که فعل یاوه ای ست و افراد دانا هیچ وظیفه ای برای احترام گذاشتن به تفکرات باطل ندارند و تنها کاری که می توانیم و باید بکنیم این است که تا زمانی که این تفکرات با نوع بشر و زندگی سیاسی او کاری ندارد با این تفکرات کاری نداشته باشیم).
باری این تحمل را آقایان مثلا مترقی و دانشمند یا عقب مانده و نفرت گستر معاصر، به حساب نداشتن جواب نگذارند و همین خزعبلاتی که تندروهای مذهبی بر زبان می آورند، «تماما» و بدون یک «واو» کم و زیاد در کتاب های درجه ی یک مذهبی و روایات و حتی قرآن آمده که به یُمن ارتباطات گسترده ی اینترنتی، هر روز نمونه هایی از آن به صورت صوت و تصویر، در مقابل چشم آدمیان قرار می گیرد.
باری. این جا جای بحث استدلالی و منطقی با امثال میبدی و سروش و دار و دسته های وابسته به امثال علم الهدی و خامنه ای و خمینی نیست و ما به همین مقدار سخن بسنده می کنیم و هیچ هم ناراحت نیستیم که در جوامع بشر، خرافات به اشکال مختلف وجود داشته و دارد و این قدر آگاهیم که این خرافات به سادگی از ذهن جوامع زدودنی نیست و بشریت کماکان با انواع و اقسام آن سر و کار دارد و سر و کار خواهد داشت فقط تلاش ما این خواهد بود که دستکم در کشور خودمان دیوانگان و حمقایی مانند میبدی و غیره را که رسما و علنا مردم را مثل خودشان فرض می کنند، به گوشه ی مساجد و پرستشگاه های جهل شان بفرستیم و مانع از دخالت آن ها در امور اداره ی کشور شویم.
حکم سنگین فیفا علیه پرسپولیس
روانگردانی که از دارو برای درمان افسردگی مؤثرتر است