چقدر شماها بدبین ید! یعنی آدم می خواهد دو کلمه حرف جدی هم بزند، آن را شوخی می گیرید و فورا ذهن تان به چیزهای بد بد می رود!
بابا می خواهم در باره بوی گندی که در اطراف فرودگاه امام خمینی به مشام می رسد و همین طور صداهای مشکوکی که با لرزش شدید در اطراف جمهوری اسلامی به گوش می رسد دو کلمه صحبت کنم! اجازه می دهید یا نه؟!
در دوران بعد از انقلاب، منشاء دو سه تا چیز مشخص نشده و به قول مش قاسم نامشکوف مانده!
حالا با چیزهای مشکوف قبلی کاری نداریم و به همین چیزهای اخیر اشاره می کنیم که بحث بیخودی بالا نگیرد و ما هم بیخودی خودمان را به دردسر نیندازیم.
اولی بوی مشکوکی که در حوالی امام خمینی به مشام می رسد. آقا پیدا نکردند که نکردند! به هر سوراخ سنبه ای شما تصور کنید سر کشیدند، سنسور گذاشتند، هیات فرستادند، دیگر کم مانده بود از ژاپن متخصص بو یاب به ایران دعوت کنند، حتی قبر آن مرحوم را مورد آزمایش قرار دادند ولی هیچ کدام از این تمهیدات اثر نکرد و بوی گند امام خمینی، مسافران و توریست ها را در ورودی و ویترین تهران دچار تعجب کرد که در همه جای دنیا خاصه جایی که اسم رهبر بزرگ یک کشور بر روی آن قرار دارد بوی گل و گیاهان خوش بو می دهد مال ما با عرض معذرت بوی.. . هیچ بابا ول اش کن... چی؟! آهان؟! کلمه مناسب پیدا کردم: بوی پِهِن می دهد.
نمی دانم به مسجد حضرت امام خمینی در تهران تا حالا تشریف برده اید یا نه. چشم تان روز بد نبیند. ورودی مسجد دقیقا در کنار آبریزگاه این مسجد قرار دارد. تابستان ها که هوا گرم و حدود ۴۰ درجه می شود، اگر نسیم کوچکی از شمال به جنوب بوزد، شما در اثنای ورود به این مسجد مقدس، مشاهده می کنید که پرده ی عظیمی که در مقابل آبریزگاه مسجد کشیده اند، با این نسیم به جنبش در می آید و یک باد گرم و سنگین، حاوی بوهای بسیار بسیار ناخوشایند که از مدفوعات بازدید کنندگان و نمازگزاران و کسبه محل و رهگذران و موتوری ها و مواد فروش ها و موادکش ها ناشی شده، توو صورت تان می زند طوری که تا عمر دارید این هُرم الهی را فراموش نمی کنید.
اصن به ما چه. بیخودی دارم حاشیه می روم. ما یک توریست را گردش برده بودیم و یک بار از آن جا عبور کردیم و دیگر این همه داستان ندارد!
من البته یک راه حل پیدا کردم برای این موضوع بو های نامطبوع که خرجی هم ندارد:
بیاییم اسم امام را از روی این مکان ها بر داریم، اسم دشمنان امام را بگذاریم و با این کار دو تیر به یک نشان، یعنی ببخشید یک تیر به دو نشان همزمان و محکم همچین با پشت دست به دهان استکبار جهانی بزنیم! انگار احساساتی شدم جمله ام خیلی مرکب و ناجور شد. ببخشید!
از بو که بگذریم، شنیدن صدای دوست خوشتر است!
اخیرا صداهای مشکوکی از همه جای جمهوری اسلامی بلند شده است!
یک روز این ور جمهوری اسلامی یک روز آن ور جمهوری اسلامی، یک روز از بالاش، یک روز از پایین اش، صداهای مشکوک در حد چند ریشتری به گوش می رسد!
قمر بیچاره یک صدای مشکوک ول داد، مردم چهل پنجاه سال است از این صدا یاد می کنند و هار هار می خندند، ببین صدای مشکوک جمهوری اسلامی چند سال سر زبان مردم خواهد بود و چقدر به آن خواهند خندید.
شنیدم دیروز هم یک صدای مشکوک اساسی در حوالی استان ایلام به گوش رسیده و لامصب این قدر بلند بوده که چرت دکتر ناصرالحکما که هیچ، چرت مردم عادی تا شعاع ده ها کیلومتر هم پاره شده!
هیچی دیگه؛ همین دیگه؛ شما توو این حرف ها شوخی دیدید هار هار خندیدید؟!
واقعا جمهوری اسلامی همه ی ما را به همه چیز مشکوف کرده! اَه! :)
تنش ناگهانی روابط میان روسیه و اسرائیل