Monday, Apr 25, 2022

صفحه نخست » رابطه پر تلاطم مردم با بورس تهران از نظر روانشناسی، اکبر دهقانی ناژوانی

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgاگر بخواهیم از نظر روانشناسی رابطه مردم با بورس تهران را بررسی کنیم باید زندگی مردم و نوع رابطه مردم با جمهوری اسلامی را مؤرد تجزیه و تحلیل قرار دهیم که گوشه‌ای از آن بورس بیمارگونه تهران را در بر می‌گیرد.
از ابتدای پیدایش بشر برای زندگی کردن به احساس و عقل احتیاج داشته و دارد. این دو برای تنظیم و کنترل جسم، ذهن و روح انسان به همدیگر کمک می‌کرده‌اند تا بشر بتواند با وقعیات و موضوعات اجتماعی و محیط زیست هماهنگ و کنار بیاید. اما از زمان قدیم به خاطر عدم علم کافی کم کم عقل در ذهن بشر خیلی ضعیف و احساس در ذهن بشر مجبور می‌شد که به تنهایی و یا با یاور عقلی ضعیف واقعیات محیط طبیعی و اجتماعی را سرهم بندی و برای توجیه آنها به دروغ متوصل شود تا بتواند روح، ذهن و جسم بشر را با واقعیات و رخدادها بطور ناقص هماهنگ و تنظیم کند. به مرور طی چند قرن عقل برای فرد غایب و غریبه بوده و هر فرد از نظر جسمی، ذهنی و روحی به این احساسکور و دروغ‌ها و سرهم بندی‌ها و توجیه گرایی‌های آن خو گرفته و عادت کرده و به آنها معتاد شده بودند. با عقل ناقص احساسکور بر ذهن و روح افراد حکومت مطلقه پیدا می‌کرده است. بُعد گسترده اجتماعی احساسکور را در ایدئولوژی‌ها باید پیدا کرد، مثلا احساسکور مذهبی افراطی و احساسکور ناسیونالیستی افراطی و این اواخر احساسکور کمونیستی افراطی هم به آنها اضافه شد.
در طول عمر ننگین جمهوری اسلامی و ولایت فقیه عقل بی عقل و فقط احساسکور مذهبی اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر همه کاره ذهن و روح و جسم مردم و حاکم بر کشور شد. احساسکور ناسیونالیستی و احساسکور کمونیستی هم در ذهن مردم ضعیف و زیر سلطه احساسکور مذهبی رفت تا حکومت مطلقه احساسکور مذهبی ولایت فقیه ناب محمدی که دشمن عقل و عقلگرایی بود به تمام معنی در ایران پیاده و به قدرت برسد، از طرفی دیگر این دار و دسته ولایت فقیه کسانی را پست و مقام داده‌اند که مثل خودشان عقل نداشته و احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی بر ذهن و روحشان حاکم بوده و آنها مجیزگوی ولایت فقیه بوده‌اند و هستند و این افراد زیر نظر و فرمان ولایت فقیه هر چه جفنگ ضد عقل و ضد مردمی که به آنها دیکته می‌شده را با جان و دل و به خاطر پول می‌پذیرند، حتی تا مرز ویرانی بشریت، انسانیت و مملکت ایران، در نتیجه آخوندها با کمک این افراد مزدور خود کسانی که یک نیمچه عقلی داشته و اعتراضی هم کرده بودند را با زور و دروغ و ترس و وحشت و شکنجه و اعدام سرکوب و عقل را از ذهن آنها می‌دزدیدند و به جای عقل در ذهن مردم بی عقلی، ترس، بی سوادی، نفهمی، رکود، سکوت، خیالپردازی و افکار پوسیده مذهبی جایگذین کرده‌اند و با اینها حکومت مطلقه احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی بر ذهن، بر روح و بر جسم این مردم را تقویت می‌کردند تا مردم از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی با خودشان و با دیگران مشکل داشته باشند، پس بنابراین در اندازه‌های مختلف مردم در اصطکاک و برخورد با هم همه بیمار، گرفتار کم عقلی و گرفتار احساسکور مذهبی بودند و با کمک هم هر چیزی را از روی بی عقلی، خود فریبی و دیگران فریبی، توهم، دروغگویی، از روی اجبار و نا علاجی به همدیگر القاء و تلقین می‌کردند و این وضعیت بیمارگونه‌ای بوده که مردم در این چهل و سه سال حکومت ننگین ولایت فقیه داشته‌اند و دارند و تا به حال رژیم کثیف آخوندی به آنها دامن می‌زده تا مردم در ذهن و روح خود عقل سلیم و احساس سالم پیدا نکنند و در ذهن و روح خودشان همیشه گرفتار کم عقلی و گرفتار احساسکور مذهبی باشند.

بیماری‌های واگیردار مردم سر از بورس تهران در آوردند:

با چنین وضعیتی در جامعه اقتصاد خراب، مردم ایران از روی فقر چرخهٔ زندگیشان خوابیده. عقلشان هم در این وضعیت خراب گرفتار احساسکور مذهبی و درست کار نمی‌کرد. ته ماندهٔ سرمایه مردم در حال نابودی و بی ارزش شدن بود. سود بانکی هم چیزی عاید آنها نمی‌کرد.
مردم کم کم به عقل ضعیف و احساسکور مذهبی در ذهن و روح خود شک کرده بودند. احساسکور مذهبی که بر ذهن و روح مردم حاکم شده بود احساس خطر کرد که مبادا که حاکمیتش برای مردم زیر سؤال برود و مردم به فکر عقل سلیم و احساس سالم بیفتند. احساسکور به یک دل خوشی و امیدواری کاذب احتیاج داشت تا این مردم را از نو فریب دهد و مانع از تقویت عقل سلیم و احساس سالم در ذهن و روح این مردم فریب خورده شود. اگر عقل سلیم و احساس سالم همه کاره ذهن و روح مردم می‌شدند، در نتیجه حکومت مطلق احساسکور مذهبی در ذهن و روح مردم هیچ کاره و عقل سلیم و احساس سالم در ذهن و روح مردم همه کاره می‌شدند. احساسکور مذهبی در ذهن و روح مردم با احساسکور مذهبی در ذهن و روح آخوندها تماس گرفت.
احساسکور مذهبی در ذهن و روح آخوندها و دار و دسته آنها هم گفت که ما هم همین مشکل را پیدا کرده‌ایم. بعضی از آخوندها از آنچه در ذهن آنها می‌گذرد شک پیدا کرده و ما می‌ترسیم که مبادا حکومت عقل سلیم و احساس سالم جای حکومت مطلقه احساسکور مذهبی در ذهن و روح آخوندها و دار و دسته دزد آنها را بگیرند. احساسکور در ذهن و روح آخوندها با احساسکور در ذهن مردم فریب خورده فقیر در هر زمان با هر کار نامشروع جلوی رشد عقل سلیم و احساس سالم در ذهن و روح آخوندها و در ذهن و روح مردم فقیر را می‌گرفتند. یکی از این روش‌ها و شگردها که همیشه به کار می‌بردند خالی کردن جیب مردم فقیر بود تا مردم فقیر تر، ضعیف تر و در انزوا عقل خود را بیشتر از دست داده و منزوی تر و بیشتر گرفتار احساسکور مذهبی شوند. از طرفی دیگر این رژیم ولایت فقیه به خاطر تقویت حکومت مطلقه احساسکور مذهبی در ذهن و روح خودشان و جا انداختن آن در ذهن و روح مردم به قدرت و پول احتیاج داشته و دارند. اما مردم بیش از حد غارت و ضعیف بودند.
این دو احساسکور مذهبی با عقلکور اربابان خارجی هم تماس گرفتند و همگی به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی مردم خیلی غارت شده‌اند و فقط ته مانده جیب مردم است که باید آن را هم خالی کنیم، پس بنابراین بورس تهران بهترین ترفند است. احساسکور مذهبی در ذهن و روح آخوندهای نا به کار و احساسکور مذهبی در ذهن و روح مردم فقیر فریب خورده برای جا انداختن این بورس کذایی تهران در ذهن و روح مردم فقیر شروع به تبلیغات کردند. آهای مردم پولهایتان را به بورس بگذارید تا میلیونر و میلیاردر شوید. مردم فقیر و درمانده که کم کم به فکر عقل سلیم و احساس سالم در ذهن و روح خود افتاده بودند با شنیدن میلیونر و میلیاردر شدن دوباره فریب احساسکور مذهبی را خوردند، در نتیجه احساسکور حاکم مطلق بر ذهن و روح آخوندها و احساسکور مذهبی حاکم بر ذهن و روح مردم فقیر از نو کارشان گرفت.
احساسکور مذهبی در ذهن و روح مردم کُر کُری می‌خواند:

احساسکور مذهبی بر ذهن و روح مردم عقل را در صندوقچه ذهن و روح مردم زندانی کرده که مبادا این عقل ضعیف مردم در باره این بورس دخالت و فضولی کند. مردم در ذهن خود با این احساسکور بگومگو داشتند و این احساسکور ذهن هر کدام از این مردم را در عالم خیالات به وسوسه می‌کشاند که مثلا عزیز جون امیدوار باش که انشاءالله و رحمان، گوش شیطان کر این بورس تهران برایت یک معجزه درست و حسابی می‌کند. ببین عزیز جون همه دارند دسته دسته به بورس هجوم می‌آورند و پولهایشان را در بورس سرمایه گذاری می‌کنند. معطل نکن تا دیر نشده پولهایت را به بورس بگذار. بعضی از مردم مقداری پول نقد داشتند که در خانه و یا در بانک‌ها می‌بود و ارزش پولشان مرتب کم می‌شد. همچنین تحت تاثیر تبلیغات بورس توسط دولت و دلالان فریب می‌خوردند و و همگی این پولها را به بورس تهران می‌گذاشتند که تا چیزی به این پولشان اضافه و جبران بی ارزش بودن پول آنها بشود. احساسکور برای تقویت و سرگرم کردن آنها هر روز در گوش هرکدام جداگانه می‌گفت، عزیز جون ببین که شاخص‌های بورس هر روز دارند بالا می‌روند. یک میلیونت‌ که به بورس گذاشتی فردا دو میلیون خواهد شد و مردم بی عقل، محروم، زجر کشیده و مردد که عقل ضعیف آنها گرفتار این احساسکور بود قدرت تشخیص درستی نداشتند و از طرفی دیگر به این احساسکور و دروغ‌هایش در ذهن خود سالیان سال عادت کرده و از نظر جسمی، ذهنی و روحی به این احساسکور مذهبی وابسته و از روی عادت همیشه از دروغهایش خوششان می‌آمد، چون اولا متناسب با ذهنیات توهمزای آنها بود و با آنها آشنا و دلخوش بودند و دوما عقل آنها ضعیف و در هر مؤرد خوب یا بد این احساسکور بوده که در ذهن و روح آنها همیشه برای آنها تصمیم می‌گرفته است و مردم با عقل غریبه بوده و هستند، پس بنابراین برای تنظیم ذهن، روح و جسم خود به این احساسکور در ذهن خود احتیاج داشته و دارند تا با این بالا رفتن بورس کذایی تهران کمی از نظر ذهنی و روحی دلخوش و ارضاء شوند و امیدواری کاذب به آنها برگردد. اما کم عقل بودند و نمی‌توانستند تشخیص بدهند که همه اینها دروغی بیش نیست. نهایتا از روی ناعلاجی و بی عقلی در ذهن خود برای چندمین بار گرفتار وسوسه این احساسکور شده و دروغ‌های آن را در باره بورس باور می‌کردند و این احساسکور که خودش را پیروز بر ذهن این مردم می‌دید به بعضی از این مردم که هنوز مردد، درمانده و عاجز مانده بودند می‌گوید پس چرا معطل هستید تا دیر نشده بروید و پولهایتان را به حساب بورس تهران بگذارید، وقت را هدر ندهید. مگر نمی‌بینید که مرتب بورس بالا می‌رود. در این حالت چون شرایط همه مردم مثل هم بود و همه وسوسه و هیجان زده و مطیع احساسکور در ذهن خود بودند. این بیماری اپیدمی احساسکور که به بورس گره خورده بود به همه مردم سرایت کرده و همه توی دهن هم نگاه می‌کردند. کافی بود که یکی یک قدم جلوتر به طرف بورس بردارد همه وسوسه احساسکور در ذهن و روح خود می‌شدند که چرا معطل هستید و از دنبال آن فرد راه می‌افتند و برای خرید سهمی از بورس تهران همه از همدیگر سبقت می‌گرفتند. احساسکور مذهبی به این مردم گفت، من در اعماق وجود شما بر جسم، ذهن و روح شما آگاهم. من به پیروزی شما عزیزان امیدوارم. من و شما از هم و با هم هستیم.. من به شما عادت کرده و شما هم به من و به حرفها و قصه‌های قشنگ من عادت و خوی گرفته‌اید. ما همیشه با هم درد دل می‌کنیم. از طرفی دیگر شما هم برای تنظیم و کنترل جسم، ذهن و روحتان به من نیاز دارید. عقل ضعیف در ذهن و روح مردم فقیر می‌خواست چیزی بگوید. احساسکور زد توی سر عقل و گفت، خفه شو. تو عقل مشنگ زیر فرمان من باش و فقط برای این مردم در ذهنشان همانطور که من می‌خواهم پُز عقل گرایی بده تا این مردم فکر کنند که عقل کل هستند و خیلی حالیشان می‌شود و به آنها با پز عقلی حال بده و حالی بکن که همین فردا است که با این بورس میلیونر و میلیاردر می‌شوند.‌ای عقل مشنگ، پس چرا معطلی، پز عقلی بده، به آنها بگو این بورس چه قدر خوب پیش می‌رود و پول ساز است که حتی می‌شود خانه و ماشین خرید. با آن هم می‌شود مدرک دکترا و مهندسی خرید و پُز عقلی و علمی داد. تا این مردم دلشان برای خرید بورس یک ذره شود. بعضی از مردم که وسوسه شده بودند گفتند، پس ما چه کار کنیم؟ ما که پولی نداریم. احساسکور مذهبی در ذهن و روح تک تک آنها گفت عزیز جون ماشین داری، قالی و یا ملک و یا هر چه داری آنها را بفروش و پولش را به بورس بگذار.. مردم فریب خورده دار و ندار خود را فروخته و دسته دسته سهام بورس را می‌خریدند. احساسکور مذهبی در ذهن و روح آخوندها به احساسکور مذهبی در ذهن و روح مردم فقیر پرخاش می‌کند و تشر می‌رود که این تبلیغات کافی نیست! من به روحانی و رئیسی این دو رئیس جمهوری پوشالی هرزه گو گفته‌ام که باید برای بورس تهران تبلیغات بیشتری بکنند. احساسکور مذهبی در ذهن مردم فقیر ترسید و برای خوش خدمتی به احساسکور مذهبی آخوندها به مردم فریب خورده می‌گوید که حرف آیت الله روحانی رئیس جمهور در باره بورس خیلی عالی بود و حرف آیت الله رئیسی رئیس جمهور مذهبی فعلی را هم قبول کنید. آنها مسئولین پاک و بر حق مذهبی شما مردم بودند و هستند و خیر شما را می‌خواهند. حرفهای آنها در باره بورس تهران وحی مُنزل و از طرف خدا آمده‌اند. آنها را به جان دل بخرید و به آنها گوش فرا دهید. همانطور که آنها به شما فرموده‌اند پول خود را به بورس بگذارید تا فردا یک میلیون شما دو میلیون بشود و از فلاکت و بدبختی نجات پیدا می‌کنید. مردم کم عقل که به وسوسه احساسکور مذهبی افتاده بودند و از حرفهای قشنگ مشنگ آن غرق در لذت شده‌اند فراموش می‌کردند که در این چهل و سه سال روحانی و رئیسی چه کسانی بودند و هستند و چه نقشه هایی برایشان کشیده‌اند. این مردم مسخ شده همانطور که گول احساسکور مذهبی خود را خوردند و رفتند به احمدی نژاد و روحانی رای دادند. دوباره فریب آن را خوردند و به این آخوندها از نو اعتماد کرده و این دفعه سراغ بورس رفتند، چون این مردم به احساسکور مذهبی در ذهن خود و دروغ‌های آن عادت کرده و مدام چشم خود را بر روی عقل ضعیف فضول خود می‌بستند.

احساسکور مذهبی درذهن آخوندها و دار و دسته آنها:

این روانشناسی یک طرف سکه بورس تهران بود که احساسکور نقش مخرب خود را با دروغ و نیرنگ در ذهن مردم درمانده و فریب خورده بازی کرد. در طرف دیگر این سکه بورس تهران هم کلی خبرهای روانشناسی دیگری خوابیده است. در آن ور این سکه هم دستهای پشت پرده احساسکور مذهبی از آستین خامنه‌ای، حسن روحانی و دار و دسته مذهبی حکومتی آنها بیرون آمده و نقش مخرب خود را در این بورس بازی کرده و می‌کند. در ذهن و روح خامنه‌ای، روحانی و دار و دسته ولایت فقیه عقل کم و ناقص است و احساسکور مذهبی در ذهن و روح این دار و دسته مذهبی آخوندی غالب و به خاطر هزار و چهارصد سال کهنه کاری حکومت مطلقه‌ای به تمام معنی در ذهن این آخوند‌های مذهبی افراطی دارد، در حد شیطان، یعنی این مذهبیون ولایت فقیهی در بی عقلی، بی سوادی، دروغگویی به خود و دیگران، فریبکاری، خود بزرگ بینی، خودخواهی، دزدی، جنایت، بی قانونی و آدمکشی حرف اول را زده و می‌زنند و همان صفات منفی احساسکور در ذهن و روح مردم را به مراتب خیلی خطرناک تر در ذهن و روح آخوندیسم خود دارند که در بالا به آن اشاره کردم، یعنی اگر بگویم که اینها از عربهای بیابانگر که با زور و غارت و آدم کشی اسلام را به ایران آوردند خطرناک تر هستند بی ربط نگفته‌ام، در نتیجه این آخوندها مطلقگرا و به کم قانع نیستند. هم حکومت مطلقه و هم ثروت باد آورده و هم قدرت زیاد را می‌خواهند و همه این تمایلات در ذهن و روح آنها تحت کنترل احساسکور مذهبی آنها می‌باشد که بر ذهن و روح ننگین آنها حکومت مطلقه خدایی می‌کند. این آخوندها با تمام دشمنی آنها با عقل هر زمان که از عقل کم می‌آورند به عقلکور اربابان خارجی خود روی آورده و میلیارد دلاربه این اربابان باج داده و از آنها دستورات عقلی می‌گیرند. یکی از فرمانهای شوم و پلید همین بورس تهران می‌باشد. این آخوندها و اربابانشان به کم قانع نیستند و با وجودی که میلیاردها دلار از ثروت مردم ایران را در این چهل و سه سال دزدیده‌اند با این بورس تهران که راه انداخته‌اند چشم طمع به این چندرغاز باقی مانده مردم دوخته‌اند. بدتر از همه همانطور که در بالا گفته شد احساسکور مذهبی در ذهن و روح خود مردم برای حکومت مطلقه خود بر ذهن و روح مردم به احساسکور مذهبی آخوندها و مذهبیون ولایت فقیه وابسته و برای آنها تبلیغات می‌کند که تا مردم چندرغاز خود را در بورس ببازند تا ته مانده کیسه مردم برود به جیب آخوندهای ولایت فقیه، چون هر دو احساسکور در ذهن مردم و در ذهن آخوندها و مذهبیون ولایت فقیه از یک جنس هستند و یک ریشه مذهبی دارند و هر دو کور و هر دو دشمن عقل سلیم و احساس سالم هستند. این دو احساسکور برای حکومت کردن خودشان در ذهن مردم و ذهن مذهبیون، بخصوص ولایت فقیه به فقر و عقب ماندگی و بی عقلی مردم و خرافات مذهبی احتیاج دارند، یعنی با چیزهایی سر و کار دارند که اثری از عقل و علم و رشد در آنها نیست و بوی پوسیدگی، تعفن و کهنگی می‌دهند و این مذهبی‌ها را می‌برند به گذشته‌های خیلی دور خود وصل می‌کنند. احساسکور مذهبی در ذهن و روح آخوندها و دار و دسته آنها از رفیقش احساسکور در ذهن مردم تشکر می‌کند که حسابی مغز مردم را بخصوص در این بورس پخته و شست و شو و مسخ کرده است. این احساسکور مذهبی کهنه کار در ذهن خامنه‌ای، روحانی، رئیسی، سپاه پاسداران و دار و دسته آنها بیشتر تقویت و خودش را پیروز میدان بورس می‌بیند و به این رژیم ولایت فقیه و دار و دسته پوسیده‌اش مژده پیروزی می‌دهد و به آنها می‌گوید که من به شما قول پیروزی بورس تهران را داده بودم روی قدرت من در ذهن خودتان بیشتر حساب باز کنید. من و شما مذهبیون در آستانه یک پیروزی دیگری هستیم. این مژده احساسکور، آخوندها و این مذهبیون افراطی را بیشتر شاد و طعم قدرت و ثروت و حکومت را بیشتر به آنها چشاند و آنها بیشتر زیر سلطه احساسکور مذهبی خود رفتند و آن را مثل همیشه خدای خود نامیدند. این احساسکور بر این اژدها‌های مذهبی حکومت خدایی می‌کند و در ذهن این اژدها‌های هفت سر آخوندی که در طول عمر خود فقط جنایت را می‌فهمند به این دون صفتها می‌گویدکهاین بورس را بیشتر در بوق و کرنا کنید تا این مردم فریب خورده با پولهایشان سهام بورس را دسته دسته بخرند. آخوندها به احساسکور در ذهن و روح خود لبیک گفته و آن را در آسمان‌ها پیدا و خداگونه آن را ستایش کردند. احساسکور مذهبی در ذهن و روح این آخوندهای ولایت فقیهی عقل را می‌بیند که بین مشنگی و کافری گیر کرده. یا باید آلت دست احساسکور مذهبی باشد و به ساز آن برقصد و برای این آخوندهای پلید نقش عقل کل را بازی کند و یا اگر با احساسکور مذهبی در افتاد کافر و مفسد فی الارض می‌شود. احساسکور به عقل ضعیف گفت مشنگ جون ناراحت نباش. تا دنیا بوده همینطور بوده. در این خوش و بش احساسکور با عقل مشنک ناگهان عده‌ای از آخوندها کمی به یاد عقل وامانده خود افتادند. فوری احساسکور مذهبی در ذهنشان آنها را تهدید کرد و به آنها گفت که باز دوباره به یاد عقل افتادید. شما آخوندها و مذهبی‌ها خودتان به فرمان من به افرادی که کمی عقل داشتند انگ کافری و برچسب بی دینی میزدید و آنها را مفسد فی الارض کرده و به دار می‌آویختید، فراموش کردید؟ نکند می‌خواهید که من احساسکور برچسب و انگ کافری و بی دینی بر پیشانی‌های خود شما‌ها بزنم؟ اگر عقل شما را کافر کرده همان بلای مفسد فی الارض و محاربه با خدا که سر دیگران می‌آوردید را سر خودتان بیاورم. من احساسکور مذهبی در ذهن علیل تو خامنه‌ای و تو روحانی و توی رئیسی و مذهبیون افراطی و سپاه پاسداران به شما فرمان می‌دهم که عقل را بریزید دور. صدها سال من بر ذهن و روح شما خدایی جکومت می‌کنم. نه کند ایمانتان سست و کافر و از دین خارج شده‌اید. تمام فقر مردم، بیچارگی، بیسوادی، دشمنی، افکار پوسیده مذهبی، رکود، ذهنگرایی، توهمات، خیال پروری، نیروهای غیبی توهمزا، دشمنی با هم، بر علیه هم زدن، لو دادن همدیگر و عقب ماندگی و تمام این شرایط بدی که بر شمردم زمینه عینی و ذهنی آنها را من فراهم کرده‌ام که تا عقل نابود و من احساسکور بر ذهن این مردم و بر ذهن شما مذهبیون افراطی همه جانبه حاکم و غلبه داشته باشم. من با عقل سلیم و عقلگرایی و عقلکور اربابان خارجی دشمن هستم و ما با هم در جنگ و دشمن تراشی هستیم. در این چهل و سه سال جنگ من با عقلکور اربابان خارجی هر بلایی را به سر این مردم فقیر کم عقل آورده‌ایم، که تا مال و ناموس و جان خود را در راه ما از دست بدهند. فراموش نکنید شما مذهبیون ناب محمدی ولایت فقیه تا به حال هرچه ثروت از این مردم دزدیده‌اید در جنگ‌های من و دشمنم عقلکور صرف می‌شوند، چون برای گسترش جنگ‌های من احساسکور با دشمنم عقلکور در ایران و منطقه و برای حکومت ما دو تا بر ذهن و روح و جسم شما و این مردم به این پولهای باد آورده احتیاج داریم. هر چند من دشمن عقلکور اربابان ثروتمند خارجی هستم و با آن در جنگم. اما برای حکومت بر این مردم باید دم این اربابان خارجی عقلگرای کور قدر قدرت را دید. آخوندها از خدای خود احساسکور مذهبی طلب مغفرت کردند و گفتند استغفرالله ربی و اتوب الیه‌ و دعا و نماز خواندند که خداوند از گناهان آنها گذشته و آنها بی دین و کافر و مفسد فی الارض نشوند. احساسکور مذهبی به آنها گفت، این نیایش شما مقربین به درگاه ما مقبول افتاد. همینکه من احساسکور در ذهن و روح مردم و در ذهن و روح شما آخوندها و مذهبیون افراطی تقویت شوم و قدرت خود را لایزال بدانم و خداگونه حکومت کنم و ازشما مذهبی‌های ناب محمدی راضی باشم شما را می‌بخشم، چون من احساسکور مذهبی اگر در ذهن و روح شما راضی و خوشنود باشم شما را از نظر ذهنی، روحی و جسمی هر طور بخواهم تقویت می‌کنم و به قدرت، ثروت و حکومت می‌رسانم. اما این کارها هزینه دارد و کسانی که در رکاب ما ضعیف هستند امت ما محسوب می‌شوند و در راه ما باید از جان، مال و ناموس مایه بگذارند. این امت را من احساسکور مذهبی با شما آخوندها و مذهبیون افراطی هزار و چهارصد سال است که درست کرده‌ایم، یعنی با عقل کافر این مردم فقیر می‌جنگیم و این مردم و عقل ضعیف آنها را بازی داده‌ایم و آنها را در فقر و فلاکت تا مرز مرگ برده که تا الآن مردم بعد از چهل و سه سال جمهوری اسلامی عقل درستی نداشته باشند و به این بلا‌ها گرفتار و درمانده و ناتوان باشند که تا مجبور باشند با بالا رفتن بی خودی بورس تهران دل خود را خوش و به معجزه الهی این بورس در دل و جان خودشان ایمان داشته باشند که الآن است که با این بورس میلیونر و میلیاردر بشوند. این امت را با هر بدبختی و فلاکت قربانی خودمان می‌کنیم. آخوند‌ها در ذهن و روح به احساسکور لبیک گفته و مشغول عبادت، نماز و سجده شکر به درگاه الهی می‌شوند. احساسکور رویش را از آخوندها بر می‌گرداند به طرف عقل ضعیف در ذهن و روح آخوندها و به آهستگی به عقل ضعیف می‌گوید تو عقل مشنگ که زیر سلطه من احساسکور مذهبی هستی ادا و اطوار در بیار و پُز عقل کل بده که تا این آخوندهای درمانده و این مذهبیون ولایت فقیه فکر کنند که عقل کل هستند و خیلی سرشان می‌شود. آنها باید باور کنند که اصلا عاقل تر از آنها وجود ندارد. از طرفی دیگر این مذهبیون ولایت فقیه فکر کنند که ارواح باباشان با این چندرغاز مردم که در بورس می‌خواهند بدزدند بار خود را بسته و خودشان را عقل کل و زرنگ بدانند. غافل از این که این پولها را در جنگ من احساسکور مذهبی با عقلکور اربابان خارجی باید خرج کنند تا ایران و منطقه به آتش کشیده شود. تا در جنگ ما دو تا با هم مردم غارت، ضعیف و قربانی شوند و هوس عقل سلیم و احساس سالم به سرشان نزند. عقل مشنگ جون چرا اخم کردی مرا ببخش که تو را آلت دست خودم قرار داده‌ام، ولی پیش خودمان بماند، در ذهن این احمق‌ها خیلی خوب نقش عقل کل را بازی می‌کنی، مشنگ جون. ناراحت نشو!، این آخوندها از تو مشنگ تر هستند، مگر نمی‌بینی که همه دارند شکمهاشون را صابون می‌زنند برای روز مبادا، چون قرار این بورس مثل حباب بترکد و یک مرتبه این آخوندها میلیاردر و این پولها را ببرند در منطقه خرج کنند و قدس و جهان را بگیرند و این مردم بیچاره، فقیر و بی عقل گرفتار احساسکور مذهبی بی پول شوند و قحطی در خانه‌های این مردم را بزند. همین و پس. عقل جون مشنگ چپ چپ نگاه می‌کنی. حتماً می‌خواهی بدانی چرا؟ چون قرار نبوده که هزار و چهارصد سال و حتی در این چهل و سه سال آخری توسط حکومت گل و گلاب ناب محمدی ولایت فقیه کار عقلی، علمی و صنعتی درخور برای مردم ایران صورت بگیرد. چرا؟ زیرا بشر نتوانسته از ابتدای هستی از عقل و احساسش در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست درست استفاده کند، چون علم و آگاهی نداشته و طبیعت هم خیلی پیچیده بوده، در نتیجه بشر نمی‌دانسته کجا‌ها از عقل و کجا‌ها از احساس در برخورد با واقعیات و رخدادهای اجتماعی و محیط زیست استفاده کند. برخورد غلط با این محیط‌ها این محیطها را خراب و این محیط‌ها عقل و احساس فرد و افراد را متضاد رشد داده و مدام تضاد عقلی و تضاد احساسی در برخورد با این محیط‌ها زیاد و عقل و احساس بشر دشمن هم شده‌اند. از توی این تضاد و دشمنی من احساس به احساسکور مذهبی، به احساسکور ناسیونالیستی و به احساسکور کمونیستی تبدیل و دشمن من عقل در تضاد با من به عقلکور تبدیل شد، مثلا عقلکور اربابان خارجی. ما دو تا دشمن در تضاد با هم جامعه را طبقاتی و دو قطبی و چندقطبی بار می‌آوریم. تا به حال در جنگ‌های خودمان دو تا جنگ جهانی را روی دست مردم جهان گذاشته‌ایم. چندین میلیون کشته، چندین میلیون آواره و چندین میلیون گرسنه. نمونه جدید جنگ روسیه با اوکراین. جان کلام اینکه در این جنگ‌های ما دو تا بی خیالعقل سلیم و احساس سالم، سود بی سود، سرمایه بی سرمایه. به دَرَک که قحطی و جنگ بیاید. مردم نباید که روی پای خود بایستند و عقل سلیم و احساس سالم پیدا بکنند. احساسکور رویش را از عقل ضعیف آلت دست خود به طرف مذهبیون ولایت فقیه بر می‌گرداند و به آنها امر می‌کند! آهای احمق‌ها! شما مذهبی‌های ولایت فقیه که من احساسکور مذهبی در ذهن شما حکومت می‌کنم بدانید و آگاه باشید که با این بورس کذایی مردم باخته‌اند و دوباره مردم ایران کم کم پی برده‌اند که خودشان عقل ندارند و عقل‌شان عقل مشنگ است و احساسشان هم کور و سالم نیست و از نو دنبال عقل سلیم و احساس سالم می‌گردند. شما آخوندها بدانید که اگر این مردم عقب افتاده و فقیر در ذهن و روح خود عقل سلیم و احساس سالم درست و حسابی پیدا می‌کند دیگر من احساسکور هزار و چهارصد ساله و این عقل مشنگ در ذهن مردم هیچ کاره و نمی‌توانیم بر ذهن آنها حکومت مطلقه داشته باشیم. من و این عقل مشنگ در ذهن آنها به تمام معنی شکست می‌خوریم و عمر هزار و چهارصد ساله من احساسکور مذهبی در ذهن آنها به پایان می‌رسد، پس بنابراین با شکست من احساسکور مذهبی شما مذهبیون افراطی، شما ولایت فقیهی‌ها هم شکست می‌خورید، پس بنابراین وجود خداگونه من در ذهن خودتان و فرمان من در ذهن خودتان را قدر بدانید. این مردم فقیر که من احساسکور مذهبی همه کاره ذهن و روح آنها هستم نمک نشناس و کافر و دیگر امت نیستند. هوس عقل و عقلگرایی و احساس سالم کرده‌اند. ما باید با این بورس کذایی تهران، با کرونا و با جنگ و قحطی و با تجزیه ایران این مردم را شکست بدهیم که دیگر در ذهن خود دنبال عقل سلیم و احساس سالم نگردند و به خود اجازه ندهند که از من احساسکور مذهبی افراطی و احساسکور ناسیونالیستی افراطی و کمونیستی افراطی خسته شوند. اربابان شرقی و غربی عقلگرای کور شما آخوندها هم دست آخر راضی می‌شوند، چون آنها هم نمی‌خواهند که این مردم به تمام معنی عقل سلیم و احساس سالم پیدا بکنند و آگاه شوند. اربابان خارجی هم فقط به دنبال یک حکومت دیکتاتوری سر هم بندی برای این مردم هستند تا بتوانند این مردم را بیشتر غارت و بچاپند. ما با اربابان خارجی با برجام و بی برجام باید جنگ و قحطی و تجزیه ایران را جلو بیندازیم.

سخن پایانی نگارنده برای شما عزیزان ایرانی:

اولا ما مردم ایران چه مذهبی، ناسیونالیستی، کمونیستی، آتئیستی و چه اقوام مختلف در ایران به شرط اینکه در ایدئولوژیک و مرام خودمان افراط نداشته باشیم هیچ مشکلی با هم پیدا نمی‌کنیم‌. معنی افراط را هم در این چهل و سه سال بعد از انقلاب کم و بیش فهمیده‌ایم. دوماً برای درست شدن و کشور ایران را ساختن به ابزار لازم احتیاج داریم. عقل سلیم و احساس سالم، اجتماع و محیط زیست و شناختها و تجارب تلخ زمان شاه و زمان خمینی و ولایت فقیه همگی ابزارهای لازم می‌باشند. همه اینها ما را یاری می‌دهند که خودمان را از جنگ‌های احساسکور مذهبی و دشمنش عقلکور اربابان خارجی شرق و غرب بیرون بکشیم. با کمی بیشتر فاصله گرفتن از جنگ این دو دشمن ذهن و روح خودمان را از این جنگ‌ها کم کم خلاصی داده و در ذهن و روح تک تک افراد و در ذهن و روح جمعی افراد عقل سلیم و احساس سالم شکل می‌گیرند و در برخورد درست این دو با واقعیات اجتماع و محیط زیست این محیطها سالم رشد می‌کنند و متقابلا روی رشد عقل سلیم و احساس سالم ما تاثیرات درست می‌گذارند، چون همه اینها در رابطه با هم رشدیابنده هستند و روی رشد هم تاثیرات متقابل‌ می‌گذارند و همه این رشدیابنده‌ها تابع رشد زمین و نیروی جاذبه و تابع قانون فیزیک هستند که بر زمین و منظومه شمسی حاکم است. اگر در این چهارچوب همه درست عمل بکنند راه درست را کم کم پیدا می‌کنیم همانطور که شیلی بعد از دیکتاتوری پینوشه پیدا کرد. باید ما مردم با کمی عقل سلیم و احساس سالم با هم دو نفر و سه نفر و یا بیشتر متحد و در هر زمینه‌ای در هر سطح از شناختها و تجارب تلخ زمان شاه و چهل و سه سال حکومت ننگین جمهوری اسلامی استفاده. با این همه شناختها و تجارب که حجمی در حد چند صد و یا چند هزار کتاب دارند و طی دهه‌ها سال به دست آورده‌ایم می‌توانیم عقل سلیم و احساس سالم رها شده از چنگال احساسکور مذهبی خود را تقویتو و رشد دهیم تا از دل این رشد اتحاد دو نفره، سه نفره و چند نفره مردم رشد کرده و گسترده تر و معنی درست خود را پیدا بکنند. با این اتحاد جامع تر می‌توانیم یک قیام مردمی میلیونی همزمان به کف خیابان‌ها بیاوریم و رژیم منفور آخوندی را سرنگون و با اتحاد و همکاری با هم کم کم عقل سلیم و احساس سالم خودمان را طی یک روند رو به رشد همه جانبه و در رابطه با هم در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست رشد داده و تقویت کنیم. با اسمش کاری نداریم که آیا انقلاب است و یا چیز دیگر. مهم این است که اولا خودمان در این مسیر پر فراز و نشیب با هم متحد و کمتر اشتباه بکنیم و مدام با هم مشورت و همکاری داشته که تا در هر زمان و در هر شرایط اشتباهات را شناخته و با کمک هم آنها را اصلاح کنیم. در این مسیر گذار به طرف آزادی راه طولانی را باید طی کنیم و احتمال اشتباه و عقبگرد دوباره زیاد است، زیرا چندین قرن و دهه است که ما خودمان و دیگران ما را از همه چیز عقب انداخته‌اند، نمونه‌اش دست آورد ما که به جمهوری اسلامی ختم شد و معلوم نیست که از توی این ننگ ابدی چه بیرون می‌آید. با وجود این همه عقب ماندگی اگر دو نفره، سه نفره و چند نفره با مشورت و با کمک هم جلو برویم و به موقع و بجا از عقل و احساس خود در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست استفاده کنیم. کم کم به خود آمده و دارای عقل سلیم و احساس سالم شده و با اتحاد و حرکات جمعی خود هر نو انحراف و مسخ شدن حرکت مردم رو به جلو را میگیریم تا روند رو به رشد عقل سلیم و احساس سالم مردم در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست راه درست خود را پیدا بکند. مثل مردم شیلی که پس از خرابی و ویرانی زیاد بالاخره راه بهتری را پیدا کردند، البته اگر آنها هم دوباره بخواب روند کلاه گشادی سرشان می‌رود، پس بنابراین ما باید با کمک هم آگاهی جمعی پیدا بکنیم که عوامل نفوزی داخلی و خارجی مسیر رو به رشد اتحاد و حرکت مردم به جلو را منحرف و مسخ نکنند، یعنی با آگاهی همدیگر و با تقسیم کار برخورد درستی در اجتماع و محیط زیست بکنیم تا این محیط‌ها درست شوند و با ذهن، روح، عقل، احساس و جسم ما تضاد پیدا نکنند و روی آنها تاثیرات درست بگذارند تا ما بیدار و هشیار شویم، تا تشخیص ما در اجتماع و محیط زیست، تا تشخیص ما بین حرف خوب و بد، تا تشخیص ما بین راه درست و غلط، تا تشخیص ما بین آدم مردمی و غیر مردمی، تا تشخیص ما بین مردم آگاه و مردم نا آگاه بالا رود. آن وقت تمام مرزهای درست و غلط در جامعه، در محیط زیست، بین کوچک و بزرگ، بین زن و مرد شناخته می‌شوند. همه این مرزها در رابطه با هم نه فقط قانونمند و از هم تفکیک می‌شوند، بلکه نوع ارتباط‌ها و میزان ارتباط‌ها بین هم و چگونگی رشد آنها در رابطه با هم را در جاهای مختلف و در زمانهای مختلف نیز مشخص و تعیین می‌کنند. در یک چنین شرایطی جامعه رو به رشد و برنامه‌های متنوع کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت دارد و آینده‌اش طبق برنامه تنظیم شده است و می‌تواند و باید بتواند با جوامع دیگر توازن منطقی و قانونمند دو طرفه داشته باشد. هر کس و هر چیز موقعیت و جای خودش را درست و به جا در جامعه پیدا می‌کند. افراد جاسوس و مخل حرکت رو به جلوی جامعه شناسایی و توسط افراد مردمی و صاحب صلاحیت کنار گذاشته می‌شوند و یا بعضی از آنها اصلاح و به آغوش مردم بر می‌گردند. موفق و مؤید باشید. پاینده ایران عزیز ما

اکبر دهقانی ناژوانی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy