به باور من جهان در این دو سه هفته اخیر شاهد یکی از مهمترین اتفاقات مدنی و حقوق بشری تاریخ جهان بوده است. آن هم در کنار بدترین مسایلی که به ویژه در چند سال گذشته مردمان بیشتر کشورهای جهان را به شدت درگیر و نگران کرده است: از جنگ و ویرانی و دربدری و بی خانمانی و فقر و درگیریهای تند سیاسی و بگیر و ببندها و زندان و شکنجه در کشورهای دیکتاتور زده بگیریم تا فرو افتادن هیولایی چون کرونا و بیماری و مرگ بر سر همهی جهان.
در این هنگامهای که از دهه دوم قرن بیست و یکم روز به روز بدتر هم شده است؛ ناگهان جهانیان شاهد یک اتفاق بسیار مهم، زیبا و امیدوارکننده بودهاند، اتفاقی که به استوره و یا خیال بیشتر میماند تا به یک واقعیت: شب خوابیدیم و صبح بیدار شدیم و شنیدیم و خواندیم که: برای اولین بار در تاریخ بشری یک بازرگان میلیاردر «آزادی بیان» را به مبلغ ۴۴ میلیارد دلار، از یک موسسه خریداری کرد تا آن گونه که میگوید «سانسور» را از آنجا بیرون کند.
این مساله اگرچه در ارتباط با یک موسسه (توئیتر) در آمریکا اتفاق افتاد اما نتایج آن به طور قطع بر همهی جهانیان اثر خواهد گذاشت.
بلافاصله پس از این خرید و فروش علاوه بر بخشی از نهادهای سیاسی در آمریکا واروپا و برخی نهادهای تجاری در جهان، بخشی از سازمانهای حقوق بشری و حتی فدراسیون جهانی روزنامه نگاران به شدت ابراز نگرانی کردهاند.. و این عمل را «تهدیدی برای کثرت گرایی» میدانند و «درست یا غلط» اعتقاد دارند که «سانسور» در توئیتر به نفع حقوق بشر است چرا که توئیتر «پیامهای نفرت انگیز» را سانسور کرده است.
اما، ایلان ماسک که او را «مستقل»، «میانه رو»، «سوسیالیست» و «مطلق گرا در ارتباط با آزادی بیان» میخوانند خودش درباره این خرید عظیم میگوید: «آزادی بیان پایه یک دموکراسی کارآمد است»، و واکنش شدید مخالفین خود را «آنتی بادی گونه»ای میداند که از آزادی بیان میترسد.
و بسیارانی از طرفداران او نیز از این تغییر و تحول که چهل و چهار میلیارد هزینهاش شده خوشحال هستند و آن را در جهت آزادی بیان و حقوق بشر مفید میدانند؛ و منتظرند تا ببینند که ایلان ماسک چگونه میخواهد «با این معادله پیچیده» روبرو شود و به نتیجهای درراستای حقوق بشر برسد.
من اما به عنوان یک نویسنده و ژورنالیست قرن و بیست و یکمی که سال هاست در تب نبود آزادی در سرزمینم میسوزم. و به عنوان یک تبعیدی گریخته از کشوری که در آن آزادی از هر نوعاش بیشترین و شدیدترین رنجها رامتحمل میشود، و به عنوان یک شهروند ایرانی ـ آمریکایی اکنون چون خیلیها به ایلان ماسک بعنوان یک قهرمان و یا نجات دهنده نگاه میکنم. من نه دمکراتم و نه جمهوری خواه، سال هاست که مستقل عمل کردهام اما هر گاه که میبینم آزادی ودموکراسی در کشورهایی که تا اکنون و امروز دموکرات و آزاد خوانده میشوند؛ به دلایلی در خطر قرار گرفته هراسناک میشوم. و فکر میکنم که اگر این کشورها روزگاری (به هر دلیلی) این مهمترین دارایی جهان، یعنی آزادی، را از دست بدهند فردایی آزادی خواهان کشورهایی چون کشور ما چه جایی را برای پناه بردن به آنجا خواهند داشت؟
اما این روزها به آرزوی تازهای هم فکر میکنم: آیا ممکن است ایلان ماسکهای دیگری هم پیدا شوند، و آزادی را برای کشورهایی چون ما بخرند؟ بروند به کشورهای بدبخت دیگری چون ما، و زندانها را بخرند و پارک کنند؛ دیکتاتورها را بخرند و از کشورهایی چون ما بیرون بیندازند تا رهبران سالم و آزادی خواه به راحتی جایشان رابگیرند و... و..
دلم میخواهد ایلان ماسک را ببینم و از او بپرسم «قیمت خرید آزادی برای سرزمین رنج دیده من چند است؟»
اصلاحطلبان فرصتطلب، حسن بهگر
"دیگه این جور نمیمونه"، مهران رفیعی