رضا خندان: اعدام احمدرضا جلالی چیزی جز نفرت نصیب جمهوریاسلامی نمیکند
ایران وایر - این یادداشت را «رضا خندان»، فعال مدنی و همسر «نسرین ستوده» در آخرین ساعات روز آخر اردیبهشت درباره «احمدرضا جلالی» و آنچه در زندان از زبان او شنیده، نوشته و در صفحه فیسبوکش به اشتراک گذاشته است.
رسانه های حکومتی اواسط اردیبهشت و همزمان با پایان دادگاه «حمید نوری» در سوئد اعلام کرده بودند، حکم اعدام آقای جلالی تا پایان اردیبهشت اجرا میشود. «فرهاد میثمی»، فعال مدنی و زندانی سیاسی از ۱۶ روز پیش در اعتراض به اجرای حکم آقای جلالی دست به اعتصاب غذا زده و امروز ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ به خاطر وخامت حالش به بیمارستان منتقل شده است.
احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر بحران و شهروند ایرانی-سوئدی است که به دعوت دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۵به ایران آمد، بازداشت شد و با اتهام «جاسوسی و فروش اطلاعات به اسراییل» و «فساد فیالارض» حکم اعدام گرفت. درباره پرونده او نقصهای زیادی مطرح شده و او بارها اعلام کرده که هیچکدام از اتهامات مطرح شده را قبول ندارد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
پاییز ۹۷ بود که به واسطه دوستی، با «احمدرضا جلالی» در کتابخانه بند ۴ زندان اوین همدیگر را ملاقات کردیم. پیش از آن همدیگر را ندیده بودیم و از روی تصاویر منتشر شده همدیگر را شناختیم. عکسهای قبل و بعد از بازداشت او را دیده بودم. فکر میکردم که اوایل بازداشتاش به خاطر فشار بیش از حد و اعتصاب غذا، آن همه لاغر شده و اکنون (احتمالا) به حالت عادی برگشته است؛ به ویژه که زندانیان به خاطر کمتحرکی و تغذیه نامناسب، اغلب دچار چاقی میشوند. به محض این که چشمم به او افتاد، در کمال ناباوری همچنان بیاندازه لاغر و نحیف بود. مانند برخی از عکسهایی که در آن دوره از او منتشر شده است. او چند سال پس از بازداشت، به حالت عادی برنگشته بود و این نشانه بسیار بدی بود از شرایط هولناکی که او در حال سپری کردن بود. هر لحظه منتظر احضار، برای اجرای حکم اعدام بود و این فشار طاقتفرسایی را به او تحمیل میکرد.
الان که این یادداشت را به پایان میبرم، اولین دقیقههای آخرین روز اردیبهشت ماه، آغاز شده است. ماهی که اعلام کرده بودند، حکم او در این ماه اجرا خواهد شد. غروب، در آخرین ساعاتی که امکان تماس تلفنی بود، خبر گرفتم تا مطمئن شویم که او را از بند خارج نکردهاند. حضور او در بند، خبر بسیار خوبی بود؛ هم برای ما و هم بچههایی که اکنون دو هفته است، در اعتصاب غذای سخت و سنگینی به سر میبرند. اما آیا بالاخره سایه شوم و هولناک این حکم غیرانسانی از سر او خواهد گذشت؟ بیش از ۶ سال از بازداشت او سپری میشود و او همچنان منتظر احضار و انتقال به انفرادی و سپس پای چوبه دار است. او و خانوادهاش در این ۶ سال، هزاران بار مرده و زنده شدهاند و در این روزهای سیاه، فشار طاقتفرسایی را تحمل میکنند. این یکی از بیرحمانهترین رفتارهایی است که با یک انسان میشود کرد.
در اولین دیدار متوجه شدم، احمدرضا اهل سراب است؛ بنابراین تمام داستان بازداشت و اتفاقات قبل و بعدش را به ترکی تعریف کرد. از این که چگونه و در کجا بازداشت کردند و به بهانه چند دقیقه گفتوگو به هتل بردند و باقی ماجرا ... .
در روزها و هفتههای پس از بازداشت از او فیلم گرفتند و با مونتاژ و دستکاری از تلویزیون دولتی پخش کردند. ما هیچ وقت در خانه تلویزیون دولتی ایران را نمیبینیم؛ در نتیجه فیلم او را هم ندیده بودیم.
او تعریف میکرد: «وقتی فیلم خودم را در تلویزیون دیدم، متحیر مانده بودم. با خودم میگفتم، خدایا! این حرفها را من زدهام!! آنها فیلمهایی از من گرفته بودند و با مونتاژ و دستکاریهای فراوان خواست خودشان را در آن گنجانده بودند تا به چیزی که دلخواهشان بود؛ برسند.»
هنگام تعریف ماجراهای گوناگون، با این که مطمئن بود، هیچ شکی در راستگوییاش ندارم؛ اما به خاطر صداقت و مظلومیتاش مدام به زبان و لهجه اصیل ترکی، به جان فرزنداناش قسم میخورد.
چیزی که در این گفتوگوها برایم بسیار دلگرمکننده بود، تسلط و قدرت روحی بود که چند ماه پس از بازداشت و فشار طاقتفرسا پیدا کرده و به مرور به اوضاع مسلط شده بود. او حاضر نبود، حتی به قیمت جان و اجرای حکماش زیر بار تهدید و شرایط خفتبار برود.
احمدرضا جلالی مانند بسیاری از زندانیان غیرایرانی و دوتابعیتی، قربانی پروژههای امنیتی به منظور کسب امتیاز از دولتهای طرف درگیر با حکومت ایران است. دستگاه قضایی و ماموران امنیتی خود بهتر از هر کسی میدانند که او جرمی مرتکب نشده است که مستوجب چنین مجازات بیرحمانه و غیرانسانی باشد. اعدام او نیز چیزی جز نفرت و انزجار در ایران و جهان عایدشان نخواهد کرد؛ حتی ترس.
اخبار این هفته ادیان در یک دقیقه