Monday, May 23, 2022

صفحه نخست » برین خودسر بشوریم، مهران رفیعی

Mehran_Rafiei_2.jpg

بیا جانا برین خودسر بشوریم
که دل خونین بود تا ما صبوریم

نشاطِ زندگی از سر بدر شد
به سانِ مردگان در کویِ گوریم

بِرانَد مُهره‌ها این پیرِ بد کیش
ز پیل و اسب و شه همواره دوریم

نخواهد قومِ ما بیند خوشی را
نمی‌داند به دل مفتونِ سوریم

زمامِ مملکت در دستِ دزدان
ز ناداری کنون چون بیدِ عوریم

همین خاکِ کُهن مهدِ یلان بود
کِه می‌داند چرا در بندِ زوریم؟

بهاران آمد و رخساره‌ها زرد
هَزاران نغمه خوان، ما سوتِ کوریم

چو رفت از بامِ ما مرغِ سعادت
بخوان مرغِ سحر تا صیدِ توریم

بهشتِ این زمین در آسمان نیست
نه در بندِ عسل یا مویِ حوریم

ز طوفان می‌رسد صوتی بگوشم
کزین وادی دگر ما در عبوریم



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy