بیا جانا برین خودسر بشوریم
که دل خونین بود تا ما صبوریم
نشاطِ زندگی از سر بدر شد
به سانِ مردگان در کویِ گوریم
بِرانَد مُهرهها این پیرِ بد کیش
ز پیل و اسب و شه همواره دوریم
نخواهد قومِ ما بیند خوشی را
نمیداند به دل مفتونِ سوریم
زمامِ مملکت در دستِ دزدان
ز ناداری کنون چون بیدِ عوریم
همین خاکِ کُهن مهدِ یلان بود
کِه میداند چرا در بندِ زوریم؟
بهاران آمد و رخسارهها زرد
هَزاران نغمه خوان، ما سوتِ کوریم
چو رفت از بامِ ما مرغِ سعادت
بخوان مرغِ سحر تا صیدِ توریم
بهشتِ این زمین در آسمان نیست
نه در بندِ عسل یا مویِ حوریم
ز طوفان میرسد صوتی بگوشم
کزین وادی دگر ما در عبوریم
نسخه یا الگوریتم گذار و سامان یابی ایران، ر. سامان
براندازی و جایگزینی، امیرحسین لادن