آیا خامنهای نگران آینده رژیم جمهوری اسلامی است؟
محمد السلمی - ایندیپندنت فارسی
موج پیدرپی اعتراضهای صنفی و مردمی در سرتاسر ایران و همچنین بسیج مستمر سیاسی و اجتماعی مردم ایران در ماههای اخیر به شدت گسترش یافته و اين وضعيت شكننده و ناپایدار خامنهای و رهبران رژیم را به میزان فزایندهای نگران کرده است.
ناآرامیهای چشمگیری که در حال حاضر در ایران اتفاق میافتد، بهشدت یادآور اتفاقهایی است که پیش از انقلاب ۵۷ رخ داد و از وقوع قریبالوقوع انقلاب خبر میداد. آنچه در حال حاضر در ایران اتفاق میافتد، تکرار شورشها و اعتراضهای مردمی است که چند سال پیش به سقوط شماری از نظامهای عربی منجر شد. جنبه بارز اعتراضهای کنونی این است که با آغاز هر بحران، معترضان بر یک راهحل اجتنابناپذیر یعنی تغییر رژیم کنونی در ایران، تاکید میکنند.
از نگاه مردم ایران، همه بحرانهای این کشور ناشی از رفتار نخبگان دینسالار و پرخاشگری است که قدرت را در دست گرفته و با سوءمدیریت کشور به نفع خود، جیبشان را از کیسه ملت ایران پر کردهاند. این برداشت با توجه به وضعیت ناهنجار کنونی، رژیم خامنهای را نگران کرده است. ایران در حال حاضر با بحرانهای پیچیده اقتصادی مواجه است؛ بحرانهایی که صرفا به دلیل تحریمهای اقتصادی به وجود نیامدهاند، بلکه پیامدهای اقتصادی ناشی از همهگیری کرونا و جنگ روسیه علیه اوکراین نیز در بروز آنها نقش داشتهاند.
البته باید سردرگمی بر سر بنبست سیاسی در داخل این کشور را نیز به عوامل یادشده افزود. انتخابات ریاستجمهوری و مجلس در ایران بهگونهای مهندسی شدند تا تندروهای دینی و سپاهیان کنترل همه اهرمهای قدرت را در دست بگیرند؛ این اقدام کوششی بود تا جناح «انقلابی» افراطگرا در رژیم ولایت فقیه که میکوشد بقای خود را تضمین کند، از حمایت بیشتر و غیرانتقادی برخوردار شود. اما با همه این تلاشها، رژیم ایران نهتنها بحرانهایش را وخیمتر کرد، بلکه مشروعیت باقیمانده خود را نیز تضعیف کرد. اکنون رژیم ایران با تهدیدی واقعی از سوی معترضانی مواجه است که جنبش اعتراضی فزاینده آنها ممکن است همه طرحهای رژیم برای حاکمیت همیشگی بر ایران را نقش بر آب کند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در تلاش برای جلوگیری از شدت یافتن این اعتراضها و همچنین تبدیل این ناآرامیهای صنفی و مردمی به تقاضاهایی صرفا سیاسی و اقتصادی و نه یک قیام مردمی تمامعیار با هدف سرنگونی رژیم، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، از سالگرد مرگ آیتالله خمینی استفاده کرد تا به مردم ایران دو پیام مهم دهد. خامنهای با ارسال این دو پیام، در پی ارائه راهحلهایی رادیکال برای رفع بحرانهای ریشهداری که این کشور در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با آن دستوپنجه نرم میکند، نبود؛ بلکه میخواست ضمن تحت تاثیر قرار دادن مسیر اعتراضها، تاثیر آن بر آینده رژیم ایران را کماهمیت جلوه دهد.
در این پیام، رهبر جمهوری اسلامی ایران طبق معمول به نظریات توطئه مبالغهآمیز اشاره کرد و با انداختن تقصیر بحرانهای موجود در ایران به گردن دشمنان رژیم، کشورهای غربی را متهم کرد که به اعتراضهای مردمی امید بستهاند تا از طریق جنگ روانی، فضای مجازی، پول و مزدوران خود به رژیم اسلامی ضربه بزنند.
بخش نخست این پیام حاوی این تهدید ضمنی اما کاملا مشخص علیه برگزاری اعتراضهای بیشتر مردم بود و خامنهای با روش همیشگی تهمت زدن، کسانی را که در اعتراضهای کنونی و آینده در ایران شرکت میکنند، به خیانت و تبانی با دشمنان خارجی متهم کرد. در این پیام، به مشکلات، رنج واقعی مردم ایران و دلایل ملموس اعتراض آنها در خیابانها هیچ اعتنایی نشد.
این پیام با پیام خامنهای به منطقه در سال ۲۰۱۱ بهشدت در تضاد بود؛ در آن زمان، او یک سخنرانی به زبان عربی ایراد کرد و از ملتهای منطقه (ظاهرا بهاستثنای مردم سوریه) خواست علیه رهبران و دولتهای خود قیام کنند. سوءاستفاده خودخواهانه او این باور عمومی در سراسر جهان را درباره اینکه سیاستهای داخلی و خارجی ایران ابعادی فرصتطلبانه دارند و رژیم ایران از ایجاد آشوب در بسیاری از کشورهای جهان حمایت میکند، تقویت کرد. امری که با ادعای رهبران و قانون اساسی ایران که میگویند هدفشان صرفا کمک به مستضعفان است، کاملا مغایرت دارد.
پیام دومی که خامنهای میخواست به مردم معترض در خیابانها بدهد، این بود که آمریکاییها و سایر قدرتهای غربی اگر بر این باور باشند که میتوانند مردم ایران و جمهوری اسلامی را مقابل یکدیگر قرار دهند، اشتباه محاسباتی کردهاند. این پیام هشدار مستقیمی به مردم ایران در داخل کشور بود؛ مبنی بر اینکه هرگونه واکنش مثبت به تقاضای تغییر رژیم و تبدیل کردن تقاضاهای مردمی و صنفی به یک انقلاب تمامعیار مستلزم سرنگون کردن رژیم ایران با عواقب وخیمی مواجه خواهد شد.
تغییر موضع کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده درباره اعتراضها در ایران عادی شده است. آنها گاه سرکوب معترضان از سوی رژیم را محکوم و در مواقع دیگر، با خواستههای معترضان اعلام همبستگی میکنند. با وجود این، سخنان تند و گزنده اخیر خامنهای و اتهامهای او علیه غرب و متهم کردن آن به توطئه برای سرنگونی رژیم، نشاندهنده آن است که او از افزایش میزان ناخشنودی عمومی و اینکه شرایط ممکن است یکشبه از کنترل خارج شود، نگران است.
در عین حال این موارد را نیز باید در نظر گرفت که بحران اقتصادی شدید در ایران روبهوخامت است و با توقف گفتوگوهای وین، آن خوشبینی کوتاهمدتی که در اثر احتمال قریبالوقوع رسیدن به توافق هستهای بین ایران و قدرتهای عمده جهانی به وجود آمده بود، بهسرعت رو به کاهش گذاشته است.
دروغبافیهایی جمهوری اسلامی علیه دولت محمدرضا شاه پهلوی، که او را به دستنشانده غرب بودن، سرکوب مردم ایران و ایجاد بحرانهای اقتصادی متهم میکند، طی ۴۳ سال گذشته، یکی از نکات کلیدی تبلیغات این رژیم بود. اما مردم ضمن برتر دانستن وضعیت گذشته این کشور در مقایسه با شرایط کنونی، علاقه خود را به دوران شاه ابراز میکنند. رژیم ایران از آن واهمه دارد که این ارزیابیها و تکرار تقاضای تغییر رژیم که شاهزاده رضا پهلوی، فرزند محمد رضا شاه پهلوی هم از آن حمایت کرده است، باعث شود او خود نیز وارد معرکه شود و در تبعید، ضمن به عهده گرفتن رهبری جنبش اعتراضی رو به گسترش علیه رژیم ایران، خواهان کمک غرب به تغییر رژیم در ایران شود. امری که میتواند به بروز انقلابی جدیدی علیه رژیم دینسالار جمهوری اسلامی منتهی شود.
مردم ایران احتمالا به تهدیدهای یادشده در پیام اخیر رهبر ایران توجهی نخواهند کرد؛ بهویژه اینکه رژیم جمهوری اسلامی نتوانسته است برای رفع بحرانهای مزمن از قبیل بحران اقتصادی و مذاکرات هستهای متوقفشده راهحلهای قانعکنندهای ارائه کند و این بدان معنا است که ممکن است همه دلواپسیهای خامنهای یکشبه به واقعیت بپیوندند.